سرانجام در سهشنبه شب هفته گذشته، فضاسازي تيم ترامپ به همراهي نتانياهو و سران وابسته برخي کشورهاي عربي پيراموني، نتيجه داد و رئيسجمهور ترامپ با حالتي کم سابقه، پشت تريبون آمد و خروج آمريکا را با بيان تهديدها و تحريمها گفت و امضا کرد.
شادکامان عرصه برجامي و رويکرد ما
منصور فرزامي
23 ارديبهشت 1397 ساعت 18:28
سرانجام در سهشنبه شب هفته گذشته، فضاسازي تيم ترامپ به همراهي نتانياهو و سران وابسته برخي کشورهاي عربي پيراموني، نتيجه داد و رئيسجمهور ترامپ با حالتي کم سابقه، پشت تريبون آمد و خروج آمريکا را با بيان تهديدها و تحريمها گفت و امضا کرد.
سرانجام در سهشنبه شب هفته گذشته، فضاسازي تيم ترامپ به همراهي نتانياهو و سران وابسته برخي کشورهاي عربي پيراموني، نتيجه داد و رئيسجمهور ترامپ با حالتي کم سابقه، پشت تريبون آمد و خروج آمريکا را با بيان تهديدها و تحريمها گفت و امضا کرد. کاري که اگر باز هم اين فضاي ملتهب را به تاخير ميانداخت، بيشتر به نفع ترامپ و از آن سو، مصيبتبارتر به زيان ما بود چرا که ما را دربست براي بازي به ميدان خود برده بود و عوارضش هم تب دلار و طلا و صف سکه و بستن انبارهاي عرضه کالا، رشد صعود بيرويه کالاي داخلي و کمبود مايحتاج مردم، بزرگنمايي بحران و يک کلاغ چهل کلاغ کردن رشته کار از دست دولت بيرون رفتن، داريم فروميپاشيم و...
بنابراين، برخلاف بعضي تحليلها که از ناداني اين درشت اندام کم عقل و هزاران نسبت ديگر ميگفت و ميگويد به گمان نگارنده، اين فضاسازي، به دقت طراحي شده و با حساب و کتاب بود و هست و آينده هم نشان خواهد داد که اگر همچنان در ميدان آنها بازي کنيم مبتلا به چه مصايبي خواهيم شد. به هر حال با خروج آمريکا از توافق هستهاي، استخوان از زخم بيرون آمد و آن انتظار کشنده، جاي خود را به تکليف مشخص داد که راه آينده ما در خروج از اين فضاي سخت کدام است.
قابل توجه اينکه با عمل پيمان شکنانه ترامپ، آن پنج کشور بزرگ طرف قرارداد، به صراحت از پايبندي خود جداي از آمريکا تاکيد کردند و کشورهايي نظير استراليا و حتي کانادا و شخصيتهاي سياسي مطرح جهان مثل «اوباما»، «جان کري» و نيز بيش از دو سوم مردم آمريکا عمل ترامپ را نسنجيده، غيرحقوقي و به دور از ماهيت معاهدههاي بينالمللي، تقبيح کردند و به درستي ابراز داشتند که ترامپ با اين رفتار نادرست وجهه و وزانت سياسي و ابرقدرتي آمريکا را زير سوال برده است.
در کنار فضاي تقبيحي بالا، نتانياهو با اقدام ترامپ، مشعوف شد و البته در کوتاه مدت به هدف خود رسيد و به رژيمهاي سعودي و امارات و بحرين هم گفتند با ابراز رسانهاي، در اين شعف شريک باشند. و عجيب آن که اين شعف به داخل کشور ما هم رسيد و عدهاي خواب دوران سلطنت را ديدند و نيز دلواپسان روياي خوش 1400 را و بدان خيال که اين دو موفقيت را- تلگرام و برجام را - که دکتر روحاني آن قدر به آن ميباليد، سرانجام از او گرفتيم و بعد از اين ديگر دليلي براي ماندن و ادامه نخواهد داشت و حاميانش نيز به کلي بياثر خواهند شد و ديگر نميتوانند «تکرار کنند!» و غافل از اين که همه به اين انبان تحليل واقفند و ميدانند که «فيلترينگ» چه عواقبي براي چنين تفکري خواهد داشت و نيز ترکشهاي همين تفکر بوده است که بر جان و تن نظام و کشور نشسته و روزگارش را سياه کرده است آن چنان که شيخنشينهايي مثل امارات و بحرين هم خود را شاخدار مدعو حضرت سليمان بپندارند!
و يک نکته به عنوان هشدار به دلواپسان، تا بدانند که سرخوردگان از اصلاحطلبي و اصلاحطلبان، به اصولگرايان، هيچ تمايلي نخواهند داشت بلکه به اردوي فروپاشان خواهند پيوست و دريغ اگر عاقلان اين جناح، اين تحليل ساده و قابل پيشبيني را منتقل و تبيين نکنند. به هر حال، اگر ميخواهيم که خروج ترامپ و وازدگي احتمالي ديگر اعضا، ما را دچار بحران و چالش نکند، بايد سرنوشت کشور و روند امور را با برجام، گره نزنيم و مهمتر آن که با عدالت اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي، شرايطي ايجاد کنيم تا اعتماد عمومي از دست رفته، دوباره مثل آغاز انقلاب به مدار اصلي خود برگردد؛ يعني بايد هماني باشيم که در آغاز انقلاب بوديم و به مردم نويد ميداديم و کرامت انساني مطرح بود و کيان انساني و نکته مهم ديگر، وحدت رويه و وحدت کلمه و پرهيز از رفتارهاي عرضي پريشان گونه و پريشانگويي در مقابل دولت و منع نهادهايي که لزوم دور زدن دولت و قانون اساسي را از اتاقهاي فکر در دستور کار خود دارند. اين اعمال موازي و عرضي همان دستاويز ترامپ و ترامپيهاست براي اين که ما را بشکنند و در يک کلام ترامپيها فضا را آن چنان ساختهاند که «ايران» را بشکنند. اگر خداي ناکرده چنين سياست مخربي به نتيجه برسد ديگر براي يکهتازان تفکر ترامپي و دار و دستهاش، هيچ مانع ديگري نخواهد ماند و عجيب است اگر کشورهاي اسلامي و اروپايي از اين واقعيت غافل باشند. و کلام آخر، اگر ميخواهيم که در اين بازي خطرناک، بازنده نباشيم و به جاي خود، آمريکا را منزوي کنيم، بايد با دنيا، حقوقمند و با صبغه فرهنگ و سياست، حرف بزنيم. صلاح اروپا و اوضاع اقتصادياش چنين اقتضا ميکند که با ما مراوده داشته باشد. اين مراوده را هرگز به هم نزنيم. ضمن آن که با دورانديشي و حفظ جانب احتياط، چين و روسيه را هم با خود نگه داريم و صد البته امور سياسي را به دستگاه ديپلماسي کشور واگذاريم تا با اعتماد به نفس بتواند سياست نظام را به پيش ببرد.
کد مطلب: 86615