امروز، حتی بر آنان که جز به نان شب خود نمیاندیشند روشنتر از آفتاب است که آمریکا، قدرت برتر اقتصادی، علمی، فرهنگی و نظامی جهان و یکه تاز میدان ابرقدرتی است. چرا که همه ذخایر فرهنگی جهان در آنجا به نحو مطلوب نگهداری میشود. سرمایههای اقتصادی و مدیران اقتصاد و تولید از اروپا و آسیا و دیگر نقاط جهان، روانه آنجا شدهاند.
امروز، حتی بر آنان که جز به نان شب خود نمیاندیشند روشنتر از آفتاب است که آمریکا، قدرت برتر اقتصادی، علمی، فرهنگی و نظامی جهان و یکه تاز میدان ابرقدرتی است. چرا که همه ذخایر فرهنگی جهان در آنجا به نحو مطلوب نگهداری میشود. سرمایههای اقتصادی و مدیران اقتصاد و تولید از اروپا و آسیا و دیگر نقاط جهان، روانه آنجا شدهاند. این کشور، همه نخبگان علمی و هنری و فرهنگی را از سراسر دنیا از جمله ایران، در آنجا گرد آورده و بدین وسیله، حتی بهره هوشی و استعدادهای ذاتی دیگر کشورها را نیز تحت تاثیر قرار داده است. چنان که نخبه برتری نیست که پایش بدان محیط مستعد باز نشده باشد.
و نیز بی راه نیست اگر بگوییم که دفاع از حریم اروپا و کشورهایی مثل ژاپن و کره جنوبی و... هم به اراده و قدرت اوست. در این صورت، همه چه بخواهند و چه نخواهند، پاس ابرقدرتی اش را میدارند و ملزوماتش را که همان منافع اوست، رعایت میکنند. و از این سو، کشور ایران با فرهنگ و با مدنیت درخشان و هوش ذاتی خویش، چهل سال است به رویکردی دیگر که در تناقض با آمریکاست متمایل شده و ردای ژاندارمی منطقه و اطاعت را وانهاده و «هژمونی»؛ یعنی برتری نظامی و اقتصادی و در یک کلمه، ابرقدرتی آمریکا را زیر سوال آورده، ارباب سابق خود را به حق در شکل و شمایل شیطان بزرگ میبیند.
نکته در اینجاست که ایران به ضرورت عقاید و مشی انقلاب خویش در چارچوب کشورش نمانده و در موقعیت فرامرزی، جایگاه خاص و البته پرهزینهای را یافته است آن چنان که امروز به عنوان قدرت برتر و با نفوذ منطقه، همه صاحب نظران به آن باور رسیدهاند که هیچ مشکلی در منطقه، بیحضور ایران، حل نخواهد شد.
بعد از به چالش کشیده شدن برتری آمریکا در منطقه، رژیم سعودی بدون این که «ایران» باشد، با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی و با صرف هزینههای بسیار، کوشیده است تا نقش ژاندارمی منطقه را به عهده بگیرد ولی با تفکر افراطی و ضعف فکری سنتی که دارد هر روز به جای پیش آمدن، به پس رفته و وابستهتر و حلقه به گوشتر شده است تا جایی که در هیئت گاودوشی ترامپ درآمده.
واکنون، ایران در آن سوی مرزهای خویش موفق شده است داعش را مغلوب و حامیانش را مقهور و مرعوب خود کند. بنابراین دشمنانش، هیچ چارهای نمیبینند که مقرش را مورد حمله قرار دهند. حملهای که در 20 فروردین به پایگاهش شد و چند نفر از مستشاران به شهادت رسیدند و نیز حمله یکشنبه شب 9/2/97 که پس از گفتوگوی ترامپ و نتانیاهو و بعد از مذاکره با «مایک پمپئو» وزیر خارجه آمریکا صورت گرفت، هر چند رژیم صهیونیستی با سکوت برگزار کند، در راستای تحریک ایران است و هدف این خواهد بود که ایران نسبت به حمله 20 فروردین و نیز موشکهای کروز GBU39 که از جنگندههای این رژیم با آمریکا و انگلیس شلیک شده، واکنش مشابه نشان دهد. و یا موضعگیریهایش در راستای حق به جانبی نتانیاهو باشد؛ یعنی آن چنان وانمود شود که ایران قصد نابودی اسرائیل را دارد. در این صورت افکار عمومی جهان با رسانههای استکباری، به همان جانبی که آمریکا و اسرائیل و عربستان میخواهد، هدایت خواهد شد.
بی شک این حملهها و فضاسازیها تا 22 اردیبهشت، بیشتر و شدیدتر خواهد شد. اینجاست که به یک کاسه کردن تلاشهای دیپلماتیک و پرهزینه از بیانیههای قدرت طلبانه، نیاز است. چون هر اشتباهی در این موقعیت بسیار حساس و سرنوشت ساز، به معنای بازی کردن در زمین دشمن و از دست دادن همه آن چیزهایی است که تاکنون با هزینه بسیار به دست آوردهایم.
و چنانچه با حوصله و تدبیر عمل کنیم، اتفاق مخربی علیه ایران رخ نخواهد داد هر چند هم که در آخرین تحلیل، اروپا با آمریکا همراه شود. البته این هم به سادگی نخواهد بود. چون دنیا باور کرده است و حتی آمریکا هم میداند که ایران در پی رسیدن به سلاح هستهای نیست. تصریحی که ترامپ در ملاقات با «مرکل» گفت، این باور را تائید میکند چون ترامپ به صراحت گفت: آنها در پی تسلیحات هستهای نیستند.
و سخن پایانی اینکه اگر چه روسیه و ترکیه با ما به ظاهر متحدند و مثلث متحدانهای را تشکیل دادهاند اما در دل هرگز رضا نمیدهند که ما در سوریه و عراق و لبنان و... حضور داشته باشیم و تا آن روز 22 اردیبهشت در مقابل ما لابد حرکات عرضی پشت پرده انجام خواهند داد. سوابق تاریخی هر دو ضلع، این را نشان میدهد.