از ظواهر امر پیدا بود که از اول بین مسئولین بر سر چگونگی مقابله با تلگرام اختلاف نظر شدیدی وجود دارد. آقای روحانی همین چند ماه پیش بود که گفت «دست وزیر بر روی فیلتر تلگرام نمی رود» این جمله بر خلاف اخلاق ما ایرانی ها که خیلی حرف ها و شعارها به یادمان نمی ماند، این بار به خوبی در حافظه مردم مانده و ملکه ذهن حداقل بیش از 40 میلیون کاربر فضای مجازی شد؛
از ظواهر امر پیدا بود که از اول بین مسئولین بر سر چگونگی مقابله با تلگرام اختلاف نظر شدیدی وجود دارد. آقای روحانی همین چند ماه پیش بود که گفت «دست وزیر بر روی فیلتر تلگرام نمی رود» این جمله بر خلاف اخلاق ما ایرانی ها که خیلی حرف ها و شعارها به یادمان نمی ماند، این بار به خوبی در حافظه مردم مانده و ملکه ذهن حداقل بیش از 40 میلیون کاربر فضای مجازی شد؛ به طوری که در این چند ماه بعد از اعتراضات دی ماه 96 که بحث فیلتر تلگرام مطرح و چند روزی اجرایی شد، تا حرف از فیلترینگ پیش می آمد، از چپ و راست کاربران این جمله رئیس جمهور را به خاطرش می آوردند. شاید آقای روحانی در حال حاضر از این حرفش پشیمان باشد یا در آن زمان فکر نمی کرد که بعد از چند ماه تظاهراتی کشور را فرا می گیرد که تلگرام در آن نقش اصلی را بازی می کند. ولی به هر جهت حالا که این وعده را داده بود، نمی خواست از آن پا پس بکشد.
اما این دلیلی بر آن نیست که دولت قصد مقابله با تلگرام را نداشته باشد. همه از دولت تا مجلس و قوه قضائیه و دیگر ارگان ها، در از کار انداختن این قول بزرگ اطلاع رسانی اشتراک نظر دارند، منتها روش ها متفاوت بود. غیر دولتی ها راهی جز راهکار تکراری و بی نتیجه فیلترینگ به ذهنشان نمی رسد و تبلیغات گسترده ای را در تائید آن در صدا و سیما و رسانه هایشان به راه انداخته بودند و دولتی ها هم به خاطر این که حرف رئیسشان خراب نشود، به راه های دیگری چون کم کردن پهنای باند پیام رسان های خارجی و ارائه خدمات رایگان در پیام رسان های داخلی و... فکر می کنند. البته این مشکل هم وجود دارد که با آشنایی که متصدیان امر فیلترینگ، از تکنولوژی های روز دنیا دارند! هر تصمیمی که اتخاذ می کنند، به زودی باگ هایش مشخص می شود و از ترس آبرو ریزی و بر باد رفتن هزینه ها از دستور خارج می شود. از همین رو از بعد از تعطیلات نوروز تا به حال، بازی «فیلتر می شود_فیلتر نمی شود» ادامه دارد.
اما بحث، چگونگی از کار انداختن تلگرام نیست، به هر جهت، فیلتر باشد یا اختلال، با جدیتی که در این باره وجود دارد به زودی اقدامی در جهت کاهش کارایی تلگرام و کوچاندن کاربران به پیام رسان های داخلی صورت می گیرد که البته این قسمت دوم مدتی است آغاز شده و ادارات، وزارت خانه های دولتی و سیاسیون پیرو بخش نامه هایی، کوچ خود را آغاز کرده اند. همچنن چند روزی است که اختلال های تلگرام آغاز شده است و سرعت آن با لغو مجوز استقرار سرورهای آن در ایران کُند شده است.
اما از آنجایی که علت اصلی این تکاپو برای بستن تلگرام، مشکلات امنیتی است که این پیام رسان با جریان اطلاعات غیر قابل کنترلش به راه انداخته است، می خواهیم به برسی این موضوع بپردازیم که فیلتر و کوچاندن بخشی از کاربران به پیام رسان های داخلی تا چه حد در برهم زدن این فضا تاثیر خواهد داشت و احتمالا این سیاست به چه سرنوشتی دچار خواهد شد.
پیرو همین بخش نامه ها و دستورات یا فیلترو اختلال در تلگرام، احتمالاً در روزهای آینده رسانه های داخلی هم مجبور خواهند شد حاصل چند سال تلاش و هزینه های خود برای جذب مخاطب را رها کرده و در یک زمین خالی دیگر، تلاش های خود را برای اطلاع رسانی به مخاطبان محدود تر و خاص تر آغاز کنند. چرا می گویم خاص، به این دلیل که طبیعتاً کسانی که به درخواست مسئولین گوش فرا داده اند یا با دستور از اداره مربوطه خود به پیام رسان ها داخلی کوچ کرده اند، عمدتاً خود را در چهار چوب نظام تعریف می کنند و اساساً جامعه هدف رسانه های رسمی کشور نیستند؛ چرا که این افراد اخباری که این رسانه ها منتشر می کنند را ازبر هستند وهدف رسانه های داخلی بیشتر شامل گروه هایی می شوند که جزوه اقشار خاکستری جامعه محسوب می شوند و در اتفاقاتی مانند اعتراضات دی ماه 96 تحت تاثر فضا سازی های شبکه های غیر رسمی و خارجی قرار می گیرند.
به عبارتی امروز با شرایط فعلی، فعالیت مجازی رسانه های داخلی کشور تا حدود زیادی معطوف به رقابت با فضا سازی های کانال های غیر رسمی و عمده تلاششان حفظ مرجعیت رسانه ای در دستان رسانه های داخلی است. هر چند این مرجعیت با بی تدبیری و عدم حمایت همین متصدیان امر تا حدود زیادی ضعف شده است. در پایان اشاره خواهم کرد که چرا راهی جز حمایت و تقویت این رسانه ها نداریم.
علی ایحال با روند فعلی و متوقف شدن فعالیت کانال های اطلاع رسانی داخلی و صفحات شخصی شخصیت های سیاسی و فرهنگی ، این رقابت نیم بندی که کانال های رسانه های رسمی با کانال های فضا ساز و غیر رسمی دارند، به کل از بین خواهد رفت و بخش عمده ای از مخاطبان این کانال ها به جای کوچ به پیام رسان داخلی به کانال های خارجی خواهند پیوست ومفت و مجانی کانال هایی مانند آمد نیوز و مملکته بهره هزینه های چند ساله رسانه های داخلی را خواهند برد. از طرف دیگر اگر در گذشته به واسطه فعالیت هر چند همراه با محدودیت کانال های داخلی، مردم فرصت خواندن و شنیدن اخبار از چند منبع مختلف را داشتند، از این به بعد در فضایی کاملاً تک قطبی، هر خبری به راحتی به خوردشان داده می شود.
ممکن است گفته شود از کجا معلوم که کاربران این شبکه ها به رسانه های داخلی کوچ نکنند. شاید هم عده ای کوچ کنند اما حداقل تا به حال با درخواستی که مسئولین داشته اند این اتفاق رخ نداده است. کم نشدن اعضای کانال های خبری دلیل بر این مدعا است. این یعنی اگر هم رفته باشند فعالیت خود را در تلگرام متوقف نکرده اند. به فرض هم اگر عده قابل ملاحظه ای با تبلیغات و امکانات رایگان متقاعد به فعالیت در پیام رسان های داخلی شوند، فضایی چند برابر تک قطبی تر این پیام رسان ها نسبت به پیام رسان های خارجی به زودی آن ها را سرخورده خواهد کرد. نمونه این سرخوردگی را ما در صدا و سیما تجربه کرده ایم، صدا و سیما علی رغم پول و امکانات فراوانی که در اختیار دارد به واسطه همین تک قطبی بودن، نه تنها مخاطب جذب نمی کند بلکه بسیاری از مخاطبان سنتی خود را ار دست داده است.
از طرف دیگر خارج از فضای تک قطبی در درون هر کدام از پیام رسان های داخلی و خارجی که روند همین جریان ضعیف تبادل اخبار و ارتباطات را از بین خواهد برد. جمهوری اسلامی با این سیاستِ- تقسیم بندی پیام رسان ها به داخلی و خارجی-، خود را در معرض یک رای اعتماد قرار خواهد داد. با این کار انگار دو برگه قرمز و سبز در دستان نزدیک به 50 میلیون کاربر فضای مجازی است که ورود به پیام رسان های داخلی به مثابه انداختن برگه سبز به صندوق و اعتماد به مسوولین و ماندن در پیام رسان های خارجی انتخاب برگه قرمز و خیر به پیشنهاد مسوولین است که فکر نمی کنم چنین نظرسنجی در شرایط فعلی به نفع مسوولان باشد.
همان گونه که در ابتدا عنوان شد از شواهد امر مشهود است که تصمیم گیرندگان درمساله فضای مجازی در مورد چگونگی مقابله با انحصار ایجاد شده، هنوز سرگردان هستند و به نظر می رسد در جهان رسانه ای شده امروز که روز به روز تکنولوژی های پیشرفته تری به کمک جریان آزاد اطلاعات می آید، سیاست های سد سازیشان یکی پس از دیگری شکست می خورد؛ چرا که هیچ کدام با منطق جریان موجود سازگار نیست. همچنان که از سال ها پیش هر گونه سیاست محدود کننده در قبال ویدئو، ماهواره و ... به شکست انجامیده است. بارها گفته شده و بسیار مساله روشنی است؛ به جای ایجاد سد با هزینه های سرسام آور که چندی بعد فشار جریان آب تخریبش کند، بهترین راه هدایت جریان آب به سمت مورد نظر است.
در این مسیر در درجه اول باید منطق گردش آزاد اطلاعات را جایگزین منطق مقابله و انسداد کرد و در مرحله عمل با ایجاد فضای باز و حمایت از مطبوعات داخلی، دست این رسانه ها را برای رقابت با خود و رسانه های خارجی باز گذاشت. باور کنید اگر نصف همین هزینه و نیرویی که در این سال ها و اکنون، برای فیلترینگ به کار رفته است برای تقویت و کاآمدی رسانه های داخلی هزینه می شد، نتایجی به مراتب بهتر و پایدارتری تا به امروز گرفته بودیم و امروز چگونگی مواجهه با یک اپلیکیشن ساده به جای رسیدگی به بحران آب، وضعیت ناگوار اقتصادی و اجتماعی مردم و ده ها مساله به مراتب بزرگ تر و حیاتی تر، به مساله اول کشور تبدیل نشده بود