وقتی قرار هست در هر تصمیم و برنامهای که صاحبنظران آموزشی و مسئولان وزارتی آموزش و پرورش می گیرند، عدهای خارج از گود آموزشی، «ان قلت» بیاورند و دست آخر رای بدون کارشناسی آنها بر روزگار تعلیم و تربیت بنشیند، بهتر است درِ این آموزش و پرورش را تخته کرد.
در هر حوزه و عرصهای مافیا شنیده بودیم مثلا مافیای فوتبال، مافیای قدرت، مافیای اقتصادی، مافیای مواد مخدر، مافیای ارز و... اما مافیای آموزشی نشنیده بودیم. اگر مردمان ایتالیا روزگاری به شهره شدن در مافیای مواد مخدر غصه میخوردند، امروز ما هم باید بر وجود مافیا در آموزش و آزمونهای ورودی مدارس غصه بخوریم. اینکه برای وزارتخانه ای وزیری منتخب میشود و از نمایندگان مجلس رای اعتماد میگیرد، یعنی حتما شعور عملکردی و تحولی درآن وزارتحانه را داشته و بیگمان میتوانسته رضایت مندی جامعه را از برنامههای پیشنهادی اش کسب کند که رئیس جمهور وی را به مجلس و ملت معرفی کرده؛ وگرنه غیر از این، معرفی وزرا و رای اعتماد دادن چه معنایی میتواند داشته باشد؟
اما اخیرا به گونهای در برنامههای آموزشی کشور و تصمیمات وزارت آموزش و پرورش دخالت میشود و فرافکنی رخ میدهد که ناخودآگاه آن معانی دیگر از انتخاب وزیر در ذهن مینشیند. آیا در دیگر وزارتخانهها همچون نفت،ارتباطات،نیرو، بهداشت و درمان و غیره هم تا این حد دخالت شوراها و انجمنها و نهادها وجود دارد؟ سوال اینجاست که چرا این دلواپسان آموزشی هر از چندگاه یاد بهره وری آموزشی میافتند؟ چرا آنجا که فریاد زدیم این سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی با این ریاست(رییس سابق) ره به جایی نخواهد برد و چندین سال از ناکارآمدی کتب درسی به بی چارگی رسیدیم این شوراها و دلواپسان آن نظری نداشتند؟ چرا آنجا که خواستیم معیشت معلمان هم طراز با دیگر نهادهای دولتی شکل بگیرد، این دوستان نگران صدایی نداشتند؟ چرا آنجا که از آسیبهای اجتماعی و لزوم برنامهریزی برای پیشگیری از آنها در مدارس سخن به میان میآید، دلواپسان به فکر خانوادهها نبودند و بهانه سند2030را میگرفتند؟ حالا چه اتفاقی رخ داده که نگران خانوادهها شده اند؟ با این دخالتها و کارشکنیها یهتر است خیالتان را راحت کنید، شورای عالی آموزش و پرورش را جمع کنید و یک تخته هم به در وزارتخانه بزنید و خودتان با مافیایی که در این میان موج سواری میکند، سیستم آمورشی را رهبری کنید.
شاید آنان که در سوابق کاری خود تجارب نظامی و صنعتی و صداو سیمایی دارند، بهتر از وزیر و کار شناسان آموزشی میتوانند این سیستم را هدایت کنند.یک تصمیمی با نظر و رای وزیر آموزش و پرورش و شورای عالی آن گرفته شده آن هم حذف آزمون ورودی مدارس متوسطه دوره اول بوده که نهایتا مصوبه آن باید به تایید رییس جمهور برسد دیگر این همه قیل و قال و نگرانی برای چه هست؟ جمع کثیری از اساتید علوم تربیتی و ارزشیابی آموزشی این اقدام را ستودند و بر تدوام آن تاکید کردند، چطور میشود که در این میان عده ای مصرند که بر ساز مخالف خود کوبند؟ هرچند که هدف از این یادداشت واکاوی ابعاد صحیح و غلط حذف آزمون ورودی مدارس نیست و شخصا عقیده دارم متولیان آموزش و پرورش باید قبل از اعلام رسانه ای این تصمیم، بستر سازی لازم را – چه در بحث چگونگی ادامه فعالیت مدارس سمپاد و نخبه پروری و چه در بحث اطلاع رسانی و تبیین خانوادهها – انجام میدادند، اما باید پذیرفت که این تصمیم برای آینده سازان مملکت و رشد و تربیت صحیح آنها بسیار به جا و صحیح خواهد بود. آنچه قصد این یادداشت هست یادآوری مخاطرات وجود و حضور این همه آقا بالاسر برای آموزش و پرورش هست که در هر تصمیم و برنامه وزارتی نظر میدهند. در هیچ نظام آموزشی برتر جهانی این قدر دستگاه و نهاد و شورا در کار سیستم آموزشی دخالت نمیکنند که در کشور ما تا این حد آموزش و پرورش متولی و دلواپس و دخالت کننده دارد. با توجه به اهداف پیش بینی شده برای دانش آموزان متوسطه دوره اول، در این دوره سعی میشود تا با افزایش مهارتهای دانشی و حرفه ای بر روی قابلیتهای شناختی و عملی آنان کار شود و میتوان گفت نقش مدارس متوسطه اول در خصوص دانایی محورشدن بسیار موثر جلوه میکند. با این اوصاف ضروری است که مدارس را دانایی محور گسترش دهیم نه آزمون محور. بهتر است برای دست یابی به توسعه دانش بنیان، حذف آزمون را بیشتر مورد توافق و بررسی قرار دهیم .
در آخر چند سوال از موافقان ادامه برگزاری آزمونهای ورودی مدارس : در این آزمونها 1-تا چه ميزان، امور يادگيري و ياددهي دانش و مهارتهاي جديد به عنوان ارزش سنجیده مي شوند؟ 2- تا چه ميزان پرسشگري و مهارت گوش دادن افراد براي يادگيري بيشتر به عنوان ارزش ارزیابی مي شود؟ تا چه ميزان قابليتها و توانمنديها و پيشرفتها و فعاليتهاي افراد ستجیده مي شود؟ تا چه ميزان ابتكار عمل، خلاقيت و نوآوري افراد ارزیابی و تشويق مي شود؟.. یادمان باشد، ایران نیاز به دانش آموزانی دارد که با خردمندی، خلاقیت، پرسشگری، تفکر انتقادی،اخلاق مداری، مهارت و... در چرخه ی توسعه و پیشرفت،پایداری را به ارمغان بیاورند. تصمیم اخیر مسئولان آموزشی کشور مبنی بر حذف آزمونهای ورودی مدارس،تصمیمی شجاعانه و آگاهانه است که باید حمایت شود. براي رسيدن به برتري آموزشي بايد در مسيري گام برداشته شود كه آينده رابراي دانش آموزان اميدوارنه تر و درخشان تر ترسيم نمايد و به جاي ياد دهيِ راه و روش تست زدن و رقابت در آزمونها، به آنان علم و عمل و اخلاقيات و مهارتها تعليم داده شود، امید که دلواپسان هم تغییر و تحول در نظام آموزشی را پذیرا شوند.
زهرا علی اکبری/مردم سالاری آنلاین