هنر روایت به خودی خود یک امر بسیار مهم زیبایی شناسانه است وشاید بتوان آن را شگردی دانست که میتواند به انسجام و مسیر طولی یک شعر قوام ببخشد.
فکر می کردم الان ستاره شده باشی
غزال مرادی
24 آذر 1396 ساعت 18:19
هنر روایت به خودی خود یک امر بسیار مهم زیبایی شناسانه است وشاید بتوان آن را شگردی دانست که میتواند به انسجام و مسیر طولی یک شعر قوام ببخشد.
هنر روایت به خودی خود یک امر بسیار مهم زیبایی شناسانه است وشاید بتوان آن را شگردی دانست که میتواند به انسجام و مسیر طولی یک شعر قوام ببخشد.از نظـر سيمپسون. ، ديدگاه روايي سه بخش جزئی تر ديدگاه مكاني، ديدگاه زماني و ديدگاه روان شناختي را دربر دارد و عناصر وجهي به كار گرفته شده در متن زمينه ساز پيوند اين سه نـوع ديـدگاه است و در نهايت ، باعث پيدايش ديدگاه هاي وجهي - روايي نه گانة سيمپسون مي شـود .از سوي ديگر، سيمپسون معتقد است با بررسي نوع د يدگاه روايي به كار گرفته شـده درمتن مي توان به تحليلي از ديدگاه ايدئولوژيكي نويسنده نيز رسيد.(خادمی،1390)بنابراین می توان الگوی سیمپسون را در شعر به عنوان یکی از اشکال متون ادبی نیز تعمیم داد.
بنابراین در این مجموعه شعر نیز ما به بررسی این سه دیدگاه مکانی و زمانی و روان شناختی می پردازیم . مجموعه سوال ها دومین مجموعه کاغذی و چهارمین مجموعه شعر محمد علی حسنلو است که بیشتر شعرهایش روایی هستند یا از همین منطق تبعیت میکنند . استفاده از زبان ساده و میل به انسجام سطرها در شعر امروز تمایل شاعران را به شعرهای روایی افزایش داده است چرا که مخاطب با روایت آشناست و این سلسه رویدادها می تواند او را با اثر همراه کند اگرچه گاهی افراط در استفاده از این امر زیبایی شناسانه می تواند شاعرانگی اثر را تقلیل دهد. ولی به طور کلی استفاده ار روایت شگردی است که بیشتر شاعران از آن بهره میبرند مانند نمونه زیر :
«از هر دو زمان
به یک اندازه گذشته بود
مرد
با عصایی در دست
زن
موهایش تمام به رنگِ دندانها
هر دو میرفتند کنارِ هم
هر دو با بخشهایی که از دست داده بودند
پوست وُ بیناییِشان
پاها وُ رگهایشان
هوش وُ شنواییِشان
بخشهایِ دیگری هم شاید باشند ( شعر دریچه ، صفحه 75)»
به طور كلي، «ديدگاه مكاني » به معناي جايگاهي است كه راوي داسـتان از درون آن بـه روايت مي پردازد. شاعر نیز در این مجموعه شعر از ابزارهايي كه زبان براي تشكيل ديدگاه مكاني در اختيـار راوي استفاده کرده است مانند کتابخانه ، رسیدن و ضمایر اشاری . در واقع راوی دیدگاهی ایستا داشته و با همین روش کتابخانه را به گونه ای وصف می کند انگار که بیرون از متن و ناظر آن است :
«تو با کتابخانه در پشتِ انعکاس شیشههایش آشنایی
با کلمات که میسازند، مینویسند وُ به خون میرسند
آن کتابِ سیاه رنگ
از مرگ نویسندهاش، از اسلحهای که خودکشی کرده خبر دارد؟
جلدی که به زردی رسیده
میداند تبعید را چطور مینویسند؟ رنگش را چطور؟
کاغذهای تازهی آن کتاب، عکسِ روی جلدش، آن چشمها (شعر کتابخانه صفحه 33)»
شاعر در بیشتر شعرهای این مجموعه از راوی اول شخص استفاده کرده است که در نقش راوي بازتابگر به گزارش اعمـال و افكـارش ميپردازد. در اين حالت، راوي شخصي بـين نويـسنده و شخـصيت مورد نظر است. هر راوی ادراک خود را بیان میکند و براساس این ادراک پارهای از حوادث را بر میگزیند و پارهای را کنار میگذارد. هر راوی طرح روایت را میسازد.در نمونه زیر شاعر ابتدا جایگاه توصیفی و روایت خود را بنا کرده و سپس به روایت داستان برادرش پرداخته است. در واقع واژه " برادر" نوعی نزدیکی نوستالژیک با مخاطب ایجاد می کند.
«عکسها در رنگی سیاه وُ سفید پنهان
چهرهها ندانند برای کدام روز فکرشان درگیر بوده
وَ لبخندها نگریزند از لبها
چه بیاعتنا میتوان حرکات را مرور کرد
انگیزههای پنهان توی کودکی
چشمهایی که با یک خواسته شاد میشدند
برادرم را هنوز به یاد دارم
اتفاق افتاده در تجدیدهای مدرسهاش
اتفاق افتاده لایِ روزنامهها، تیمها
وَ بازیکنانی که رویایش را پُر میکردند ( شعر بازگویی صفحه 25)»
ديـدگاه روان شـناختي بـه معنـاي شيوه هاي دخالت آگـاهي و شـناخت راوي در حـوادث داسـتان اسـت . هدف از بررسي اين نوع ديـدگاه، پـرداختن بـه لحـن روايـي در روايـت اسـت . در واقع ديدگاه روان شناختي هم به اين مسئله ميپردازد كه چه كسي مشاهدهگر رويدادها است .بنابراین توجه به دو سطح ساختار و سطح بينافردي زبان از اهميت ويژه اي برخوردار است. در شعر زیر راوی خود مشاهدهگر است و به توصیف وضعیتی شاعرانه می پردازد که متکی به تصویرهاست:
«رفتاری که داشتند
وَ تناسبی که زندگی
برمی داشت وُ قطعه قطعه بر لبانشان میکاشت
نتیجهای نداشت جز:
تنافری که آواها
میساختند وُ ریخته شدند
در جایی که رنگِ صدا
در ظرافتِ حنجره پنهان میشد(شعر Reflection صفحه 82)
شاخص زماني عبارت است از شيوه هـاي بازنمـايي زمـان حـوادث بـا در نظر گرفتن زمان خود روايت .(خادمی،1390)و قیدهای زمانی بهترین شیوه بازنمایی هستند بویژه در شعر بازگویی که صرف نظر از روایی بودن صرف آن و همچنین انعکاس بعد روانشناختی شاعر می تواند بیانگر ارجاع زمانی باشد. در واقع انتخاب کانون شدگی راوی خود بحث های روانشناختی و زبان شناسی را می طلبد که از حوزه این نوشتار خارج است .
«گاهی که زبانت میگرفت
با پریشانی خودت را فراموش میکردی وُ بیشتر، مُصِرتَر میشدی.
- هووم!
تو با استعدادی که در پاهایت داشتی
فکر میکردم الان ستاره شده باشی.
چیزهای دیگری هم هست
درونِ کلماتم وزنهای زیادی پنهان است( شعر بازگویی، صفحه 25)»
قالبهای نوشتاری، خواننده صدای راوی را هم از طریق مضمون و سبک نگارش دریافت میکند شاعر میتواند صداها را برای حالات و مواقع مختلف کدگذاری کند و صداها میتوانند آشکار و پنهان باشند و از نشانههایی که عقاید، ارزشها و نظرات آرمانی راوی را آشکار میسازند تا بتوان وضعیت شاعر را نسبت به افراد، رویدادها و پدیدهها بازشناخت. شاعر در این مجموعه شعر توانست است روایت در شعر را به اجرا بگذارد اما هرجا که استفاده از روایت توام با استعاره ها و تصویر سازی های شاعرانه بوده است . این اجرای موفق تر بوده است.
منابع
کد مطلب: 78790