چند روز پیش، عکسی از دختر جوانی در فضای مجازی منتشر شد. دختری که گویا به سبب علاقه به یکی از بازیگران مشهور هالیوودی، چندین بار صورتش را به دست جراحی سپرده است و نکته تاسف آور ماجرا این جاست که نه تنها به بازیگر بین المللی شباهتی پیدا نکرده که هیچ، زیبایی طبیعی اش را که به لطف جوانی و بُرنایی چندان نیازی به آرایش و جراحی نداشت، به کلی از کف داده است.
چند روز پیش، عکسی از دختر جوانی در فضای مجازی منتشر شد. دختری که گویا به سبب علاقه به یکی از بازیگران مشهور هالیوودی، چندین بار صورتش را به دست جراحی سپرده است و نکته تاسف آور ماجرا این جاست که نه تنها به بازیگر بین المللی شباهتی پیدا نکرده که هیچ، زیبایی طبیعی اش را که به لطف جوانی و بُرنایی چندان نیازی به آرایش و جراحی نداشت، به کلی از کف داده است. مقایسه چهره متناسب دختر جوان پیش از جراحی و دیدن صورت او پس از جراحی های متعدد، هر آدمی را دمغ و پکر می کند.... از همان ساعات نخست منتشر شدن عکس ها، پرسش های بسیاری گِرداگرد این ماجرا جان گرفت. عده ای می گفتند: دخترجوان پول و پله زیادی داشته و پول زیاد با سرنوشت برخی آدم ها چه ها که نمی کند! بعضی هم بر این نکته انگشت فشرده بودند که چرا پزشکانی که می دانستند عمل زیبایی برای دختر جوان ضرورتی ندارد، تذکری به اونداده اند و به اصطلاح او را از خر شیطان پیاده نکرده اند. شماری دیگر اما این نکته برایشان مهم به چشم آمد که چرا پدر، مادر یا اطرافیان، ماجرا را آسان گرفته اند و اجازه داده اند دختر جوان چنین بلایی سر زیبایی اش بیاورد و...
این پرسش ها البته پرسش های مهمی هستند که در به در به دنبال پاسخ خود می گردند اما با این همه، عکس های دختر جوان فارغ از جنبه خصوصی و فردیِ غمبار آن، روایت فشرده ای است از برخی گوشه های زندگی اجتماعی ما. فقدان نظارت و آسان گیری که اسباب تباه شدن زیبایی این دختر جوان را فراهم آورد، در بسیاری از سویه های زندگی همه ما نیز به چشم می آید. از بی ملاحظگی و مسوولیت ناشناسی پزشکی که تنها به دستمزدش می اندیشد و به مراجعانش همانند کالای تجاری و «تراول چک» می نگرد، بگیرید تا آسان گیری و فشل بودن نظارت بر زندگی دختر جوان، جملگی به گونه ای گسترده در زیستِ جمعی ما نیز به چشم می آیند. توضیح اینکه: سهل گیری، عدم مسوولیت، پی جویی نفع شخصی به هر بها، صرفا زندگی دختر علاقمند به فلان بازیگر را دگرگون نکرده است بلکه زندگی تک تک ما را هم دستخوش نوسان ها و بالا و پایین شدن های گاه جبران ناشدنی ساخته است. اگر نظارت در عرصه بوروکراسی ما اندکی جدی گرفته شود و هر مدیری چشمان بیدار قوانین و ناظران را درک کند، دزدی ها و رانتخواری ها نیز سر به فلک نخواهد کشید! تنها در شرایط خواب بودن دستگاه های نظارتی است که مدیر متوسط الحالی می تواند دست در جیب و سفره مردم ببرد و زندگی مردم را پریشان و تباه کند! دختر جوان با هر انگیزه ای که دست به چنین کار ساده دلانه ای زده باشد، می شُد با اندکی مشاوره و نظارت دقیق تر بر رفتار او و اندکی مسولیت شناسی پزشکان و اطرافیان، حالا از زیبایی خدادادی اش بهره مند باشد و به سبب نازیبایی اش شُهره نشود و«فالوئر» دست و پا نکند! اقتصاد ما نیز اگر کمی با نظارت و اجرای به هنگام قوانین همراه بود، امروز در لیستِ فسادِ اقتصادی در جهان، بالاهای جدول نمی درخشیدیم و به خاطر زشتی هایی که در اقتصاد مان داریم، شهره نمی شدیم!
گرچه باید اعتراف کرد در برخی جنبه ها، قیاس ماجرای دختر جوان با اقتصاد بحرانی ما مع الفارق است: دختر جوان با چنین کاری تنها خودش را انگشت نمای این و آن کرده و احتمالا به چند تن از اطرافیانش صدمه روحی زده است اما آنها که با رانتخواری، حقوق های نجومی و«مُفت بری» از بانک ها، اقتصاد کشور را از ریخت انداخته اند و در میان موسسات آماری انگشت نمای مان کرده اند، مستقیم و غیر مستقیم با جان و مال میلیون ها تن بازی کرده اند و باز اگر برای دختر جوان، نازیبایی برایش در «اینستاگرام» چندین هزار فالوئر به ارمغان آورد برای اقتصاد ما، این زشتیِ فساد و ناکارآمدی، جز فراری دادنِ سرمایه گزاران خارجی وکارآفرینانِ داخلی، تا به حال چه سود و ثمر دیگری در پی داشته است ؟!