هميشه در حکمت علمي، تدبير کشورداري مورد عنايت حکيمان و موجب تضمين و تامين منافع مردم و عامل امنيت و توسعه و بهروزي ملت بوده است و هر که هم در هر دورهاي اگر به اين تدبير کوشيد، بهره برد و آن که خلاف آن عمل کرد حاصلش جز عقب ماندگي و بدبختي و سير قهقرايي نبود. از ياد نميبريم که در آن دوره بيترمزي، شش قطعنامه پياپي شوراي امنيت نفس مان را بريد و منزوي شديم، اما هنر تدبير رهبري و دولت ايران و دستگاه ديپلماسي، مدبرانه، ورق را برگرداند و توانستيم به جايگاه تاثيرگذار خود برگرديم و در انزوا، آمريکا به جاي ما بنشيند. اين هنر و ظرفيت را نبايد دست کم گرفت و فضا را نشناخت و دوباره تکرار اشتباه کرد، چون اين بار فقط انزوا نيست بلکه مصايبي بدتر از آن در راه خواهد بود که بايد با چشم و گوش باز و مهار زبان، ضرورتها را شناخت و بحرانهاي آتي را پيشبيني کرد پس:
- نبايد غافل شويم به اين که ترامپ نداند که چه ميخواهد و چه ميکند. چون سياستگذاري خارجي، فقط به اراده رئيس جمهور آمريکا نيست و اين همگامي و همدمي حزب دموکرات و جمهوريخواه است که رقم ميزند و مصالح کشور را در نظر ميگيرد و نسخه ميپيچد.
- بيهيچ ترديدي، حفظ هژموني و تامين منافع آمريکا در ايجاد مناقشه و فتنهانگيزي است و چون فتنهانگيزان در راستاي منافع آمريکا عمل ميکنند، مورد حمايت و تقويتاند. وجود رژيم صهيونيستي و خاندان آلسعود و شيوخ بدلي امارات و بحرين و گروههاي تکفيري و داعش و طالبان و القاعده و... دال بر اين مدعاست.
- موضوع ايران هراسي و تقويت آن در منطقه و نيز مناقشه با کره شمالي و حضور نيروها و ناوگانهاي آمريکا در اين دو منطقه نه به علت ايجاد و حفظ آرامش که براي تشديد بحرانها و مهار قدرت ايران و چين و روسيه است و ايجاد اختلاف بين روابط استراتژيک اين سه کشور تاثيرگذار است، لذا بايد تدبيري اتخاذ شود که اين روابط در اتحاديههاي اقتصادي منطقهاي نيز صورت عملي به خود بگيرد و ايران بتواند حضور موثر و حقيقي داشته باشد، نه فقط به عنوان ناظر، چون بايد در اين روابط، منافع ايران هم تامين شود.
- وقتي که شيشه جان و بقاي قدرت و حضور آمريکا در مناقشههاي منطقهاي است، حکمت و سياست حکم ميکند که نخست از تيرگي روابط خود با همسايگانمان بکاهيم و دوم، بکوشيم، تا در اختلافات منطقهاي، ميانجي دلسوز و قابل اعتمادي براي آنها باشيم و اين مثل حکيمانه ايراني را از ياد نبريم، که: هزار دوست کم است و يک دشمن، بسيار، وانگه در مسالمت و روابط خوب است که فرهنگ و مدنيت قوم فرهيخته و نژاده ايراني، بازار مطلوب مييابد و تاثير خود را ميگذارد.
- خوشبختانه، ملت آگاه ايران، ميداند که افکار عمومي آمريکا در اين زمان، تمايلي به جنگ ندارد و موافق جنگافروزيهاي ترامپ نيست. پس اقناع و مديريت افکار عمومي آمريکا بايد به هدايت دستگاه سياستگذاري ايران و ايجاد رابطه با هموطنان موثر ساکن آمريکا صورت گيرد و اين روابط لحظهاي قطع نشود، بلکه با مقالات مستمر در رسانههاي معتبر، مشي بشردوستانه و فرهنگ مدار ما براي آنها تبيين شود.
بعد از روابط استراتژيک و بسيار مهم ما با چين و روسيه، حفظ روابط کنوني و حتي ارتقاي آن با اروپا، بسيار مهم است، سفر شخصيتهاي طراز اول اجرايي و حکومتي کشورهاي اروپايي، وزن ما را در کفه سياست بينالمللي، سنگين و تاثيرگذار خواهد کرد، ضمن آن که موجب جذب سرمايههاي خارجي هم خواهد شد. مورد مهمي که ميتواند بسياري از مشکلات اقتصادي ما را حل کند و در اقتصاد مقاومتي هم دست ما را بگيرد.
- در عرصه داخلي نبايد اجازه دهيم که برخي ناآگاهانه در راستاي سياست ترامپ و نيروهاي اقمارياش عمل کنند. بلکه بايد همان وحدت رويهاي را از خود بروز دهيم که بعد از نطق اهانتبار و غيرعاقلانه رئيسجمهور آمريکا از خود نشان داديم به ويژه اصلاحطلبان که همه سران و بزرگانشان، مدبرانه و با قدرت، به عرصه آمدند و به گفتههاي تفرقه افکنانه پاسخ کوبنده دادند.