سخنان تازه دونالد ترامپ رییس جمهوری ایالات متحده، نمونه اعلای یک سخنرانی نادقیق، بی مایه و بی ادبانه بود. تا بدان جا که این احتمال را قوت می بخشد که شیخ اجل سعدی در چند قرن پیش، انگار روح و روان اش ازشخصی همانند ترامپ گزیده شده که سروده است: «تُرش روی تلخ گفتار، بدخویِ مردم آزار، گدا طبعِ نا پرهیزگار»!
سخنان تازه دونالد ترامپ رییس جمهوری ایالات متحده، نمونه اعلای یک سخنرانی نادقیق، بی مایه و بی ادبانه بود. تا بدان جا که این احتمال را قوت می بخشد که شیخ اجل سعدی در چند قرن پیش، انگار روح و روان اش ازشخصی همانند ترامپ گزیده شده که سروده است: «تُرش روی تلخ گفتار، بدخویِ مردم آزار، گدا طبعِ نا پرهیزگار»!
رییس جمهوری که بسیار دور از ذهن به نظر می رسد حتی بتواند بدون کمک مشاورینش منطقه خاورمیانه را در نفشه جغرافیا نشان دهد؛ ایران را عامل بی ثباتی در منطقه می خواند و به جای استدلال، به رجز خوانی می آویزد و نادانسته ثابت می کند که سیاستمداران پوپولیست چگونه می توانند با آبروی کشوری بازی کنند و مردمان شان را از چشم جهانیان بیندازند. ترامپ اگر ایران را محور بی ثباتی در منطقه خاورمیانه می شمارد، می باید به چند پرسش ساده پاسخ گوید: در حال حاضر پشتیبان اصلی گروه خونریزِ «طالبان» که هر از چند گاهی سیل خون در شهرهای افغانستان راه می اندازد، چه کشورهایی هستند؟ آیا طالبان به پشتگرمی ایران است که دست به جنایت می زند یا این پاکستان و مدارس مذهبی در عربستان است که گروه جانی طالبان را در جنایت هایش یاری می دهند؟ امروز کدام کشور است که از رود خونی که در یمن جاری است، ماهی می گیرد؟ ایران یا کشورعربستان سعودی؟! آیا کامیکازهایی که چند سال پیش هواپیمای مسافر بری را به برج های تجاری در امریکا کوباندند، ایرانی بودند یا مهندسانِ عربستانی؟!... بسیار ساده دلانه خواهد بود که سخنان ترامپ و دم زدن او از مردم ایران را به حساب همدلی او با مردم ایران نوشت. سیاستمداری که هنوز نمی داند خواندن خلیج فارس که قدمتی تاریخی دارد؛ به نام مجعول « خلیج عربی» که دست ساز دوران جمال عبدالناصر و دهه 60 میلادی است، چه موجی از دلخوری در ایران به پا می کند، نمی تواند دلسوز مردم ایران باشد و شناختش از مردم ایران و شرایط سیاسی منطقه کاملا سطحی است. با این همه اما، جنگ روانی ترامپ موضوع جدیدی نیست و او از همان دوران کاندیداتوری اش رجز خوانی و جنگ روانی با کشورمان را با تهدید به خروج از برجام آغاز کرده بود. امروز چگونگی برخورد با جنگ روانی ترامپ موضوعی است که بر چکاد سیاست خارجی و داخلی ما نشسته است. برای مقابله با سیاست های ترامپ، می طلبد تیم دیپلماسی کشور رشته کوشش را از کف ندهد و پیوسته بر گفت و شنود و احترام بر حقوق بین الملل تاکید گذارد. با نظر به اینکه اروپاییان نیز دلِ خوشی نسبت به گزافه های رییس جمهوری امریکا ندارند، تیم دیپلماسی می تواند با تاکید بر حقوق بین الملل و مذاکره با طرف های اروپایی که در زمینه برجام رفتار منطقی تری نسبت به ترامپ در پیش گرفته اند، ایالات متحده را نسبت پیامدهای زیان بارِ خروج از برجام و صدمه دیدن آن، آگاه کند. درحوزه سیاست داخلی اما، به نظر می آید باطل السحر گزافه های ترامپ، تنها نزدیکی مردم و مسوولان جامعه باشد. این همه تاکید ترامپ بر مردم ایران نشانگر این است که شکاف میان مردم و نظام سیاسی می تواند گزگ مناسبی برای تیم ترامپ باشد. هرچه فاصله میان مردم و واداره کنندگان یک جامعه کمتر باشد، رقیبان در سخنرانی ها و سیاست های شان دست به عصا تر خواهند بود و هم از این رو، ضرورت دارد تا دولت محترم تدبیر و امید با اراده استوارتری با مسئله فساد ساختاری رو در رو شود و سه قوه در مبارزه با فساد و رونق بخشیدن به کار و کسب مردم و همچنین نیرومند ساختن نهادهای مدنی همکاری و دستیاری بیشتری به خرج دهند. هرچه شکاف طبقاتی در کشور ما رو به فزونی رود، رانت خواری ها بیشتر شود و بیکاری افرایش یابد، دستاویز مناسبی برای سیاستمدار پوپولیستی همانند ترامپ تدارک خواهد دید و او را در دست زدن به ماجراجویی های کودکانه و خسارت خیز راغب تر خواهد کرد!