کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

شخصیت هایی که ساخته نمی شود

خدیجه نوروزی

15 خرداد 1396 ساعت 19:13

این روزها فیلمی درحال اکران درسینماهاست که محور درام را قهرمانانی متفاوت در حماسه 8 سال دفاع مقدس قرار داده است.


این روزها فیلمی درحال اکران درسینماهاست که محور درام را قهرمانانی متفاوت در حماسه 8 سال دفاع مقدس قرار داده است.
نمای ابتدایی فیلم ویلایی ها با حرکت عالی دوربین، جغرافیای کاملی از فضا می دهد و قصه آغاز می شود. فوکوس روی داستانی پرحادثه و پرآشوب نیست و دوربین این بار از دریچه ای متفاوت نقش زنان در حماسه های دفاع مقدس را نمایش می دهد. «ویلایی ها» درامی زنانه است و قهرمانانی را نشان می دهد که فداکارانه پشت جبهه ها ایستادگی کردند اما پشت قاب دوربین ها از یاد رفتند و فراموش شدند.
نمایش دقیق روابط میان شخصیت ها و تمرکز روی مقاومت و زندگی بی آلایش زنان کنار یکدیگر باعث شده مخاطب بیشتر شاهد روحیه قهرمانی یک ملت در برابر دشمن باشد تا دغدغه های هر یک از آنها.
«ویلایی ها» ایده ای جذاب و نو دارد اما دارای برخی نقاط ضعف است. محوریت این فیلم حماسی روی سه شخصیت زن (فرمانده، عزیز خانم و عروسش) شکل می گیرد اما فیلمنامه نتوانسته روی این زن ها شخصیت پردازی درستی انجام دهد.
به واقع کارگردان می توانست پیشینه کوتاهی حتی به اندازه چند خط از زنان قصه برای مخاطب به تصویر بکشد و روی شخصیت های اصلی نایستد. می توان گفت روایت موفق نمی شود هیچ یک از آنها را برای مخاطب ملموس کند و دردها، تنهایی ها، انتظارات و اضطراب هایشان را در تصویر فضاسازی کند.
40 دقیقه ابتدایی فیلم بسیار کند پیش می رود و نیمه اول داستان دچار نوعی سردرگمی است که می تواند به عنوان یکی از ضعف های فیلمنامه مورد انتقاد قرار گیرد. گرچه برخی منتقدان بر این عقیده اند که می شد با کوتاه کردن داستان در نیمه اول از لنگی و رها شدگی آن گرفت و ریتم داستان را منظم تر کرد اما معتقدم که این موضوع خیلی نمی توانست روی کلیت فیلم تاثیر بگذارد. به این دلیل که ایراد جدی فیلم شخصیت پردازی است و قهرمان ها از دل یک شلوغی بیرون می آیند.
از طرفی شخصیت های مرد از جنس فیلم های دفاع مقدس که تا امروز دیده ایم نیستند. همسر فرمانده واکنش و تاثیرپذیری محکمی بر اتفاقات ندارد و دیالوگ ها بسیار ضعیف رد و بدل می شود.
از دید بسیاری از منتقدین فیلم پیام های اخلاقی بسیاری به همراه دارد اما صحنه هایی لازم است که مخاطب را آماده پذیرش آنها کند. به عنوان مثال، زمانی حس انتظار خلق می شود و بر قلب و جان تماشاگر می نشیند که حس بازیگر، خلوتش و کلوزاپ تنهایی اش را ببیند، که ندیدن چنین صحنه هایی انتظاراتش را در دریافت سیگنال ها بر آورده نمی کند. این طور می توان گفت که دیالوگ ها خوب بیان می شوند اما تبدیل به سلوک نمی شوند تا تاثیرپذیری لازم را داشته باشند.
همچنین نماهای دوربین در جای درست و دقیق شان تعریف نشده اند و لانگ شات ها نه تنها کمکی به انتقال حس نمی کنند بلکه در برخی موارد کاملا در نطقه متضاد قرار دارند.
تعلیق های فیلم در طول داستان ازبین می روند و این از نقص های جدی است که می توان به فیلم وارد دانست. باید به این نکته توجه داشت که «تعلیق» اگرازبین نرود می شود«چگونگی» تا مخاطب لحظه به لحظه صحنه را حس کند. نمونه ای ازتعلیق ها وهمچنین نماهای اشتباه دوربین و کادر باز و دور آن را می توان در سکانس گرفتن نامه عروس عزیز خانم از دست رزمنده بسیجی مشاهده کرد. هدف کارگردان از این سکانس این است که مخاطب چند لحظه فکر کند که خبر شهادت همسرش است ولی به این هدف نمی رسد و سکانس همان چند ثانیه اول خودش را لو می دهد و دلیل آن هم، زبان بدن و میزانسن های اشتباه فیلمساز است.
بازیگران ویلایی ها کمتر درگیر حس و کاراکترهای خود هستند. ایفای نقش ها عمق لازم را ندارد و تصنعی جلوه می کند. گویی بازیگران هم مانند کارگردان رسالت خود را در پیش بردن فیلم به سمت مقاومت و ایستادگی در برابر جنگ برده اند و کاراکترهایشان دغدغه های یک زن تنها و مادری رنج دیده را به تصویر نمی کشد.
گرچه معتقدم گاهی معنای واژه هایی چون مقاومت هم در فیلم به چالش کشیده می شوند. به عنوان مثال زمانی که همسر فرمانده به شهادت می رسد وی بلافاصله تدارک برگشت به تهران را می بیند و ساک خود و فرزندانش را می بندد. در صورتی که ماندن در فضای جنگ به عنوان نیروی کمکی در پشت جبهه آنهم در شرایطی که بسیار نیاز است می تواند نماد ایستادگی و مقاومت زن را به رخ مخاطب بکشد اما فضا به گونه ای رقم می خورد که حس ضعف زنانگی بر فضا غالب شود.
جسارت در موقعیت هایی خلق می شود و ادامه پیدا نمی کند و این روند آنقدر اتفاق می افتد که قصه در دام تکرار می افتد. تکراری که شخصیت ها را از مخاطب دور می کند. مخاطبی که در عطش دانستن شخصیت می سوزد و داستان چیزی برای سیراب کردنش ندارد. این اتفاق بزرگ ترین ضربه به قصه است که مخاطب نداند چرا شخصیت در کشمکش است. در این حالت است که فیلم «ویلایی ها» دچار یک انفعال بزرگ می شود و واکنشی ندارد.
در بخش دیگری از فیلم، هلی شات زیبایی از حمله جنگنده های عراقی به نمایش گذاشته می شود اما اغراقی که شاید کمی حس باورپذیری مخاطب را تحت الشعاع قرار می دهد این است که با آن همه شدت حملات، سکانس بدون تلفات تمام می شود. اینجاست که هیجان نهایی در فیلم شکل نمی گیرد و کارگردان با دل رحمی به زنان فیلمش هیچ زنی را حذف نمی کند. البته منیر قیدی بدون پز روشنفکرانه انتهای فیلم را باز نمی گذارد و مخاطب خود را در توهمات رها نمی کند و معنای عمیقی را در پایان بندی فیلم به مخاطب پند می دهد که نمونه ای خلاقانه در میان دوقطبی پایان باز و بسته است. مهم نیست که داود بیاید یا نیاید... همه مردان داود هستند.
خدیجه نوروزی


کد مطلب: 71083

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/note/71083/شخصیت-هایی-ساخته-نمی-شود

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir