جوان کلیدیترین واژه و جوانی مولفهای مهم برای دستیابی به توسعه در شرایط امروز ایران است. از این رو توجه به اثر بخشی این قشر و نقش تاریخی آنها در توسعه یافتگی جوامع الزامی است.
جوانی حلقه مفقوده مدیریت امروز
نیما بهدادی مهر
18 ارديبهشت 1396 ساعت 19:04
جوان کلیدیترین واژه و جوانی مولفهای مهم برای دستیابی به توسعه در شرایط امروز ایران است. از این رو توجه به اثر بخشی این قشر و نقش تاریخی آنها در توسعه یافتگی جوامع الزامی است.
جوان کلیدیترین واژه و جوانی مولفهای مهم برای دستیابی به توسعه در شرایط امروز ایران است. از این رو توجه به اثر بخشی این قشر و نقش تاریخی آنها در توسعه یافتگی جوامع الزامی است.
تاملی بر سیره نبی مکرم اسلام (ص) هم نشانگر توجه ویژه ایشان به نقش مدیریتی جوانان و جایگاه کلیدی آنها در تصمیمات سیاسی- حاکمیتی است. این نکته به ویژه در جریان مشورتهای پیامبر گرامی اسلام (ص) هنگام اتخاذ تاکتیکهای نظامی نمود داشته است. تاریخ را هم که مرور میکنیم، جایگاه کلیدی جوانان در سیره حکومتی پیامبر خاتم (ص) نمونههای روشنی دارد.
رشادتهای حضرت علی (ع) در نبردهای نظامی صدر اسلام، فرماندهی سه جوان در جریان غزوه موته، تاکید پیامبر اسلام(ص) بر تبعیت همه صحابی نامی - به غیر از حضرت علی(ع) - از اسامه نوزده ساله و جریان معروف جانشینی حضرت علی(ع) در سن سی و سه سالگی نمونه هایی محدود از تاریخ صدر اسلام است که نشان میدهد جوان از چه جایگاه مهمی در مشی و منش سیاسی برآمده از تعالیم اسلام بهره مند است. البته مروری بر آنچه از تاریخ جاهلیت تا پس از ظهور اسلام به دست ما رسیده است مخالف خوانیهای جدی بر سر تحقق این آرمان و هدف دینی (جوان گرایی) را نشان میدهد.
به عنوان مثال در جریان دعوت سران قریش به دین اسلام تنها حضرت علی (ع) – که آن موقع نوجوانی سیزده ساله بود – در سه بار فریاد یاری خواهی پیامبر به پا خاست و آمادگی خود را اعلام کرد.
در آن دوران به دلیل وابستگیهای شدید به سنتهای جاهلی و تقدم شیخوخیت بر همه معیارهای موثر و موکد برای تصدی پست مدیریت جامعه، سران قریش زبان به استهزاء گشودند و از همان ابتدا گارد خود نسبت به این اصلی کلیدی در تعالیم دینی یعنی تقدم شایستگی بر همه معیارهای عرفی مستقر را نشان دادند.
در سیر تطور تاریخ و تکوین چنین دیدگاهی به امور حاکمیتی بود که شیوخ در مقام مجادله با اصل وصایت و با تاکید بر آماده نبودن حضرت علی(ع) برای تصدی مدیریت جامعه، معیارجوانی ایشان را مورد توجه قرار دادند.
آنچه از تاریخ مرور کردیم نشان می دهد که جریان های متصف و متصل به شیخ گرایی، قاعده ای به نام تغییر نسلی مدیران، اصل کلیدی چرخش نخبگان و به بیان بهتر جوان گرایی در مدیریت را باور ندارند و در زمینه فراهم ساختن عرصه برای حضور جوانان نقش آفرینی خاصی نمی کنند.
اینجاست که سیره حاکمیتی برخی دولت ها در ترازوی نقد جدی قرار می گیرد؛ به این دلیل که بنیان و باور جوان گرایی در مدیریت برای این گروه ها نه از سبد نخبه گرایی و شایسته سالاری که برمبنای تداوم علقه های بیشترسببی در عالم سیاست بیرون می زند.
در چنین عرصه ای تفاوت های مهمی در ایده ها و راهبردها شکل می گیرد و دولت هایی که ادعای توجه به جوانان را دارند ایده هایی ناقص و غیرقابل اجرا را در افکار عمومی پرورش می دهند و با تکیه بر روابط سببی در سیاست، چرخه ای کور و بی هدف به اسم مدیران فرتوت و ناکارآمد را به عنوان میراثی شوم برای جامعه برجای می گذارند. جامعه ای که به لحاظ نیروی انسانی جوان و کارآمد پشتوانه های زیادی دارد اما به دلیل چرخه ای که پیش از این گفته شد (مدیریت فرتوت) این روزها با فوجی از جوانان نخبه و تشنه برای فعالیت روبروست. جوانانی که ایده های بکرشان بدون اثربخشی و کارآیی رها شده است.
کد مطلب: 69648