موسم انتخابات که فرا می رسد، افزون بر تحلیل ها و بحث های داغی که در عرصه مطبوعات و رسانه های مجازی در می گیرد، چندان خالی از تفریح و کمی هم خندیدن برای شهروندان نیست.
آماتوریسمِ طناز!
مهدی مالمیر
27 فروردين 1396 ساعت 18:30
موسم انتخابات که فرا می رسد، افزون بر تحلیل ها و بحث های داغی که در عرصه مطبوعات و رسانه های مجازی در می گیرد، چندان خالی از تفریح و کمی هم خندیدن برای شهروندان نیست.
موسم انتخابات که فرا می رسد، افزون بر تحلیل ها و بحث های داغی که در عرصه مطبوعات و رسانه های مجازی در می گیرد، چندان خالی از تفریح و کمی هم خندیدن برای شهروندان نیست. نظاره صف بستن سیل آدم های جور واجوری که با اعتماد به نفسی که بی شک موجب رَشک خدایان کوه اُلمپ است برای ثبت نام در رقابت ریاست جمهوری و مشاهده رفتار و اطوار نمکینِ برخی از آنها، دست کم برای چند روزی فضای سیاسی کشور را از آن حالت خشکی و پر اخم و تخم به در می آورد و اسباب خنده و شوخی را در رسانه های مجازی فراهم می آورد! شاید تنها زمانی که ما دومین کشور غم زده دنیا به حساب نمی آییم، همین هنگامه انتخابات ها باشد که وزارت کشور بدل به صحنه نمایش افرادی می شود که انصاف باید داد برخی از آنها دستِ کمدین های بزرگ را از پشت بسته اند! در حالی که در کشورهای توسعه یافته، سیاست بدل به امری نهادی (فرافردی) شده است و سیاستمداران بیش از آنکه به دنبال خودی نشان دادن و سرگرم کردن شهروندان باشند، نماینده حزب و نهادهای کهنسال سیاسی به شمار می روند، در کشور ما به سبب فقدان سیاست ورزی حرفه ای و غیرنهادی بودن سیاست، هنوز هم ویژگی های شخصی و جذابیت های فردی حرف اول و آخر را در رقابت های انتخاباتی میزند! و هم از این رو است که بازیگر سینما و تلویزیون و خواننده موسیقی پاپ و فلان رزمی کار در کشور ما بی هیچ گونه سابقه سیاسی و اجرایی خود را محق به شرکت در انتخابات می داند. در میدان سیاستی که حرف نخست را همیشه افراد و فن بلاغت و ویژگی های فردی زده اند، سلبریتی ها و همه آنهایی که لابد خود را آدم های جذابی می پندارند، همیشه یک پای رقابت های انتخاباتی به شمار می روند! در این میان آنچه از کف می رود، مجال هایی است که ما برای سیاست ورزی حرفه ای از کف می دهیم. نمایش دل به همزَنی که گهگاه در وزارت کشور از سوی برخی سوداییان و مدعیان سیاست سر می زند، به بانگ بلند فریاد می زند که پیکر سیاست ما از سلامت کافی برخوردار نیست و تا تربیت سیاستمدار حرفه ای و کاردیده، راه دور و درازی در پیش داریم. سیاستمدار در نهادهای سیاسی حرفه ای تربیت می شود؛ آنچنان که یک نجار خوب در کارگاه نجاری و با سال ها عرق ریختن و سر و کله زدن با چوب و چکش و... تربیت می شود. حکایت سیاست ما حکایت شهری است که در آن سال های درازی است درِ نجاری ها و کارگاه های چوب بری را تخته کرده اند و نسل های تازه هیچ ذهنیتی از نجاری و نجار ندارند و در چنین حال و هوایی همه می پندارند که نجاری کار سهل و آسان و بی نیاز از تخصص است و همگان از عهده آن بر می آیند چه، اگر جز این بود در طول همه این سال ها دست کم برای خالی نبودن عریضه هم که شده کرکره چند نجاری بالا می کشیدند! نمایش عجیب و غریب برخی شهروندان محترم در وزارت کشور اگرچه لحظات مفرحی رقم زد اما اگر با ناخن نقد پوسته ظاهر آن را بتراشیم، خبر از رخداد تلخی در سیاست ما می دهد. سیاستی که هر حرکت نادرست و هر جمله نخراشیده و بی تامل می تواند به بهای گزافی برای هزاران نفر تمام شود، حالا با تخته شدن نهادهای تخصصی سیاست، شش اسبه به سوی آماتوریسمِ طناز پیش می تازد! تعطیل شدن نجاری ها در شهر تنها به فقدان استادکاران و نجاران هنرمند خلاصه نمی شود؛ نکته غمبار ماجرا این جاست که باید مدعای آدم های متوهمی که خود را«استادکار» می پندارند را نیز با دندان قروچه های دندان شکن تاب آورد!
کد مطلب: 68490