ایرانیان برای هر روز از سیروز ماه اسامی خاصی برگزیده بودند و هرگاه نام روز و ماه یکی میشد آن روز را به جشن و پایکوبی میگذراندند. در اینجا به مهمترین جشنهای ایران باستان میپردازیم.
مهمترین جشنهای ایران باستان
مهدی نوده
4 فروردين 1396 ساعت 19:16
ایرانیان برای هر روز از سیروز ماه اسامی خاصی برگزیده بودند و هرگاه نام روز و ماه یکی میشد آن روز را به جشن و پایکوبی میگذراندند. در اینجا به مهمترین جشنهای ایران باستان میپردازیم.
ایرانیان برای هر روز از سیروز ماه اسامی خاصی برگزیده بودند و هرگاه نام روز و ماه یکی میشد آن روز را به جشن و پایکوبی میگذراندند. در اینجا به مهمترین جشنهای ایران باستان میپردازیم. در این بین سه جشن مهرگان، تیرگان و دیگان از اهمیت بیشتری برخوردار بودند. اما علاوه بر این جشنهای 12 گانه، یک سلسله جشنهای مفصلی نیز تحت عنوان گاهنبارها وجود دارد که اتفاقا از اهمیت زیادی برخوردار است. این جشنها در واقع تقدیس طبیعت و آفرینش و خلقت انسان است. برای هر گاهنبار که تعداد آن 6 تا است پنج روز پی در پی جشن میگرفتند و روز پنجم در نهایت تفصیل برگزار میشد. به گونهای که گویی چهار روز اول به عنوان مقدمه این روز بوده است. اما موعد این گاهنبارها به ترتیب زیر بوده است: 1- گاهنبار اول: در چهل و پنجمین روز سال در اردیبهشت که آسمان در این روز آفریده شده است. 2- گاهنبار دوم در صدو پنجمین روز سال در ماه تیر که آب آفریده شده است. 3- گاهنبار سوم در صد و هشتادمین رو سال در شهریور که زمین آفریده شده است. 4- گاهنبار چهارم در دویست ودهمین روز سال در مهرماه که در آن نباتات و درختان آفریده شدهاند. 5- گاهنبار پنجم در دویست و نودمین روز سال در دی ماه که در آن بهائم آفریده شدهاند و 6- گاهنبار ششم در سیصد و شصت و پنجمین روز سال واقع است که انسان در این روز آفریده شده است. اما علاوه بر همه این جشنها، چند جشن بزرگ دیگر نیز وجود داشته که به قرار زیر است: 1.جشن بزرگ نوروز: که میتوان گفت بزرگترین و مهمترین جشن ایرانیان بوده و همچنان هست. از آنجا که در ادامه، توضیحات مربوط به این جشن با تفصیل بیشتری ذکر میشود، در اینجا از تشریح آن پرهیز میکنیم. 2.جشن مهرگان: که در واقع یکی از همان جشنهای دوزاده گانه است. باری این جشن به جهات مختلف از اهمیت خاصی برخوردار بوده و شاید بتوان گفت بعد از نوروز بزرگترین جشن ایرانیان بوده کما اینکه هم اکنون نیز کما بیش برگزار میشود. این جشن در 16 مهرماه هر سال برگزار میشود. جشن مهرگان نیز مانند نوروز از سه جنبه طبیعی(نجومی)، تاریخی و دینی حایز اهمیت بوده است. از نظر نجومی مهرگان اوج اعتدال پاییزی و موقع برداشت محصول بوده است. از نظر تاریخی روز نیرومندی داد و راستی است که در آن روز فریدون به یاری کاوه آهنگر بر ضحاک چیره شد و از نظر دینی در مهرگان فرشتگان به یاری فریدون و کاوه آمدند. 3.جشن سده: سده جشن پیدایش آتش است. و در پنجاه روز و پنجاه شب قبل از نوروز برگزار میشود. این جشن به هوشنگ پیشدادی منسوب است که کاشف آتش است. 4.جشن تیرگان و جشن نیلوفر: از نظر طبیعی و نجومی این جشن مقارن با طولانی ترین روز سال خورشیدی است و از لحاظ تاریخی روزی است که آرش کمانگیر مرز بین ایران و توران را تعیین کرد. البته این هم شایان ذکر است که این جشن در واقع یکی از همان جشنهای 12 گانه است. 5.جشن یلدا: یلدا به معنای تولد و شب زادن است. جشن یلدا به جشن شب چله هم معروف است که همچنان در روزگار ما نیز برگزار میشود. از لحاظ طبیعی و نجومی، یلدا طولانی ترین شب سال است. از نظر دینی ایرانیان شب یلدا را شب زایش مهر یا خورشید میدانند. پیران و پارسایان به بالای تپهای میرفتند و طی مراسمی از آسمان میخواستند که آن رهبر بزرگ (سوشیانت) را برای رستگاری آدمیان به زمین روانه کند. تاثیر این جشن و تشریفات آن در مسیحیت نیز روشن است. توضیح اینکه سیصد سال پس از تولد عیسی، زمانیکه رومیان نیز مسیحیت را به عنوان دین خود پذیرفتند کلیسا جشن تولد مهر یا همان یلدا را به عنوان زادروز عیسی پذیرفتند. و به همین دلیل است که حتی امروزه بابانوئل با لباس و کلاه موبدان زرتشتی ظاهر میشود و درخت سرو و ستاره بالای آن یادگار پیروان مهر است. 6.جشن آذر: در روزگار خسروان، آذرماه اول بهار بوده و روز اول آن جشن آذر را برپا میداشتهاند. 7.جشن مزدگران (مژده گیران): که جشن مخصوص زنان بوده و در این روز مردان به زنان هدیههای بسیار میدادهاند. 8.جشن خرم روز: روز هرمزد از دی ماه که آن را خورماه نیز میگفتهاند مقارن با این جشن است که در واقع 90 روز به نوروز است. 9.جشن فروردگان: جشن پنج روز آخر آبان ماه بود که زرتشتیان در این 5 روز به شادی میپرداختند و حتی برای مردگان نیز شراب مینهادند. 10.جشن بهمنجه: که در روز بهمن از ماه بهمن برگزار میشده و این نیز یکی از همان جشنهای 12 گانه است. این جشن در خراسان با شکوه فراوان برگزار میشده و انواع تنقلات و خوردنیها و آشامیدنیها در آن روز مهیا میکرده و مصرف مینمودهاند. علاوه بر جشنهایی که ذکر آن رفت جشنهای دیگری نیز در ایران برگزار میشده است. همچنین در ایالات مختلف نیز جشنهای مخصوص به قومیتهای مختلف برگزار میشده و با قاطعیت میتوان گفت فرهنگ و تمدن ایرانی به خلاف آنچه امروز گفته میشود، شادترین تمدن بوده و غم پسندی و غم پذیری برخلاف خوی کهن ایرانی است. شادی برای ایرانیان با آداب و رسوم و تشریفات خاص همراه با موسیقی و سرود و بخشش و هدیه همراه بوده و همچنانکه برای رزم سرودههای متعدد وجود دارد، بزم نامههای بسیاری نیز در وصف این جشنها و محافل سروده شده است. در شاهنامه فردوسی، آثار نظامی و شاعران قرن سوم و چهارم اینگونه بزم نامهها را فراوان میتوان یافت. اساساً همانگونه که توانایی در رزم مورد تحسین بوده است، کردار شایسته در بزمها نیز از اهمیت اساسی برخوردار بوده چنانکه در شاهنامه و در وصف پهلوانان به وفور میبینیم. و اما نوروز: نوروز دیرینهترین، عمومیترین، بزرگترین و محبوبت ترین جشن ایرانیان است. شایستهتر آنکه بگوییم نوروز جشن ملی ایرانیان است که از هزاران سال قبل تا کنون در فرهنگ و زندگی ایرانیان همیشه وجود داشته و دارد. به گونهای که تمام رویدادها و حوادث تلخ و شیرینی که بر این سرزمین و مردمانش گذشته نه تنها از فروغ و شکوه آن نکاسته بلکه افزوده است. نوروز در گذر هزارههایی که بستر جنگ و صلحها، شکست و پیروزیها و فراز و فرودهای بیشمار است، پر رونق مانده و بالیده است. نوروز به راستی خط پیوند واقعیت امروز و اسطورههای دیروزهای دور است. از روزگار اسطورهای جمشید آغاز شده و اینک در دل و جان همه ایرانیان است. در خانه و کاشانهشان، در شهر و دیارشان و در تمامی گستره پهناور ایران زمین جاری است. برایش انتظار میکشند، لباس نو میدوزند، شیرینی میپزند، خانه تکانی میکنند، به سفر میروند و هر آنچه مصداق شادی و نشاط است را در همه وجوهش در این جشن ملی برپا میکنند. نوروز از روزمرگی عامه مردم گرفته تا اوقات اندیشه بزرگانی چون خیام و ابوریحان و فردوسی را به خود اختصاص داده است. هزاران بیت شعر برایش گفتهاند و موضوع تحقیق دانشمندان و پژوهشگران متعدد ایرانی و انیرانی بوده است. از خیام و قبل از او گرفته تا روزگار امروز. و در این مجال اندک برآنیم تا با مدد بخشی از این نبشتهها و پژوهشها درباره نوروز، گزیدهای در باب آن بیاوریم. واژه نوروز در پهلوی به صورت نوکروچ (Nok roc) آمده است که مرکب از دو بخش نوک به معنی نو و تازه و بخش روز است. در عربی به صورتهای نوکروز، نیروز و نیریز نیز آمده است. نوروز از لحظه تحویل سال مطابق تقویم جلالی در نخستین روز از نخستین ماه سال خورشیدی یعنی فروردین، آنگاه که آفتاب به برج حمل انتقال مییابد و روز و شب برابر میشود آغاز میگردد. آغاز سالی که دقیقا 365 روز و 5 ساعت و 48 دقیقه و 65 ثانیه به طول میانجامد و شاید بتوان گفت علمیترین و دقیقترین سال شمسی جهان است. به این ترتیب و طبق آنچه قبلا گفته آمد، نوروز با روز هرمزد یا اورمزد از ماه فروردین سال جدید آغاز میشود. نوروز دیرینهترین جشن ایرانیان است که در تمام مدت حیات تمدن ایران به عنوان بزرگترین و مهمترین و عمومیترین جشن ایران برپا بوده و هست. از آن در اوستا، در دینکرد، در گزیدههای زاداسپرم و آثار به جا مانده از عهد قدیم یاد شده است. نوروز در شاهنامه به دوران اسطورهای جمشید نسبت داده شده و مصادف با روزی است که جمشید تختی زرین ساخت، بر آن نشست و چون نور خورشید بر او افتاد مردمان او را دیدند و تحسین کردند و شادمان شدند و آن روز را جشن گرفتند و نوروز نامیدند. به فر کیانی یکی تخت ساخت چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت که چون خواستی دیو برداشتی ز هامون به گردون برافراشتی چو خورشید تابان میان هوا نشسته بدو شاه فرمانروا جهان انجمن شد بر تخت او شگفتی فرو مانده از بخت او به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فرودین برآسود از رنج روی زمین بزرگان به شادی بیاراستند می و جام و رامشگران خواستند چنین جشن فرخ از آن روزگار به ما ماند از آن خسروان یادگار در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی نیز دقیقا به این اسطوره اشاره شده است. خیام نیشابوری در کتاب نوروز نامه آورده است:«آیین عجم از گاه کیخسرو تا به روزگار یزدجرد ... چنان بوده است که روز نوروز ، موبد موبدان پیش ملک آمدی با جام زرین پر می ، و انگشتری و درمی و دیناری خسروانی و یک دسته خوید(سبزه نورسته) سبز رسته و شمشیری با تیر و کمان و دوات و قلم و اسبی و بازی و غلامی خوبروی و ستایش کردی و نیایش نمودی او را به زبان پارسی به عبارت ایشان: شها! به جشن فروردین به ماه فروردین ، آزادی گزین بر یزدان و دین کیان ، سروش آورد تو را دانایی و بینایی و کاردانی و دیرزیستی با خوی هژیر. و شاد باش بر تخت زرین و انوشه خور به جام جمشید و رسم نیاکان ... سرت سبز باد چون خوید، اسبت کامگار و پیروز، و تیغت روشن و کاری و بازت گیرا و خجسته و شکار و کارت راست چون تیر ، کشور بگیری نو با درم و دینار... » در دوره ساسانیان، مردم جشن نوروز را بسیار بیشتر از سایر جشنها گرامی میداشتند و هم از این روی است که بعد از سلطه اعراب بر ایران، در دوره اسلامی نیز جشن نوروز نه تنها در تمام ایران اجرا میشد بلکه در دربار خلفا نیز با مراسم و شکوه خاصی جشن گرفته میشد و مردم بغداد و مصر در بزرگداشت این جشن مبالغهها میکردند. به این ترتیب نوروز علاوه بر پیشنیه باستانی خود با عقاید اسلامی و بخصوص عقاید شیعی عجین شد به گونهای که روایات مختلفی در این خصوص نقل کرده و باورهای زیادی بین مردم رواج پیدا کرد. از جمله اینکه برخی شیعیان، نوروز را روز خلافت علی بن ابی طالب (ع) میدانستند و حدیثی از امام صادق(ع) نقل میکردند که فرمودند: «در این روز (نوروز) آفتاب عالم تاب بر ذرات کائنات جلوه طلوع نماید و به فرمان الهی ازاهیر و گلها و گیاهاه روییدن آغاز کنند ... در این روز نوح بر جودی قرار گرفت و جبرئیل امین به رحمه للعالمین نازل شد و امیر المومنین به فرموده سید المرسلین پی بر دوش مقدس آن سرور گذاشت و خانه کعبه را از بتها پاک ساخت. در این روز خلیل الرحمن بتها را شکست و عثمان به قتل رسید و شاه ولایت علی بر سریر خلافت ظاهری نشست.» در دوره خلافت امویان و در جشن نوروز، گرفتن هدایا از ایرانیان متداول گشت و البته این بهانهای شد برای اخاذی بیشتر از ایرانیان. باری در دروه عباسیان و به سبب وزرای ایرانی ایشان، جشن نوروز رنگ و بوی دیگر یافت. به این ترتیب این جشن فرخنده از روزگاران کهن تا کنون ادامه یافته و در 11 فروردین سال 1304 در مجلس پنجم و دوره حکومت رضاشاه، به عنوان آغاز سال رسمی ایران تعیین شده است.
کد مطلب: 67758