کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

از "پرس" و"پرشيا" تا Iran

حمید بعیدی نژاد

2 فروردين 1396 ساعت 10:51

نام سرزمين كهن ما براي قرون و اعصار براي ما فارسي زبانان همواره ايران بوده است اما نام لاتين سرزمين ما همواره تا هشتاد سال پيش "پرس" و "پرشيا" و مشتقات مشابه آن در ديگر زبانهاي خارجي بوده است كه از ريشه نام يوناني "مملكت پارس" گرفته شده است.


نام سرزمين كهن ما براي قرون و اعصار براي ما فارسي زبانان همواره ايران بوده است اما نام لاتين سرزمين ما همواره تا هشتاد سال پيش "پرس" و "پرشيا" و مشتقات مشابه آن در ديگر زبانهاي خارجي بوده است كه از ريشه نام يوناني "مملكت پارس" گرفته شده است. دقيقا در هشتاد و دو سال پيش در اول فروردين سال ١٣١٤ خورشيدي مصادف با ٢١ مارس ١٩٣٥ ميلادي وزارت امور خارجه ايران با ارسال يادداشتي به سفارتخانه هاي كشورهاي مقيم در تهران از كشورهاي متبوع آنها درخواست نمود كه از اين به بعد در زبانهاي خارجي براي اشاره به ايران بجاي كلمه "پرس" و "پرشيا" در انگليسي و فرانسه و يا معادل آنها در ديگر زبانهاي خارجي از كلمه "Iran" استفاده كنند. اين درخواست با سؤال و ابهامات زيادي روبرو شد تا جايي كه با ورود اين كلمه به مكاتبات و رسانه ها عده اي كه هنوز با كلمه خارجي Iran آشنا نشده بودند فكر كردند اين هم نام سرزمين جديدي است كه همزمان با استقلال يافتن كشورهاي جديدي مانند عراق و سوريه و اردن در خاورميانه بعد از فروپاشي امپراتوري عثماني و يا ديگر كشورهاي جديد شمال آفريقا به صحنه گيتي آمده است. خيلي ها هم نمي فهميدند كه چه اصراري است كه خارجي ها بايد نام پرس و پرشيا را كه ريشه اي چندهزار ساله از زمان كاربرد آن در منابع يوناني و رومي و اروپايي داشته است با كلمه اي نامأنوس براي آنها،هر چقدر هم صحيح باشد، جايگزين سازند. هر كسي با مراجعه به فرهنگهاي لغت بخوبي ميتوانست ببيند كه در دهها مورد، كلمه "پرس"و يا "پرشيا" نه فقط به جغرافياي ناحيه ايران بلكه بعنوان صفتي براي معاني متعدد فرهنگي و تاريخي مربوط به تمدن ايران اطلاق ميشوند. عبارات و توصيفهايي چونPersian poetry Persian music , persian language ، Persian Culture تا Persian Gulf نمونه هاي زيادي از اين موارد هستند كه نميتوان فقط با تغيير يك كلمه پرشيا از آن و جايگزيني Iran الزاما معاني قبلي آنها را افاده نمود. هر چند در همان زمان برخي نويسندگان با توضيحاتي بعضي مباني فرهنگي براي اين تغيير در برخي از نوشته ها ارائه كردند اما با نگاهي به تحولات آن دوره ميتوان بخوبي دريافت كه مبناي اين تصميم ملاحظات سياسي حكومت وقت ايران با ترغيب حكومت آلمان نازي بود. در سالهاي ١٩٣٣ و ١٩٣٤ حكومت نازي در آلمان در چارچوب انديشه ي سياسي حكومتي خود و براي اثبات برتري نژادي ملت آلمان يك منشور ايدئولوژيك تهيه كرده بود كه متكي به مطالعات گسترده ي برخي از محققين آلماني در موضوع نژادهاي انساني بود. يافته هاي اين محققين با اهداف سياسي هيتلر كاملا همخواني داشت و ميتوانست ادعاي هيتلر در اثبات ايدئولوژي برتري نژادي او را به اثبات برساند. بر اساس اين مباني، پاك ترين نژاد اروپايي، ريشه خالص آلمان از ريشه نژاد آريايي بود كه بهيچوجه با نژاد يهودي مخلوط نشده بود، چرا كه اختلاط نژادي با نژاد يهوديان كه براي اقوام بسياري در اروپا بوقوع پيوسته است آن نژادها را از پاكي و خلوص خود خارج نموده و حتي آنها را از ماهيت انساني خود عاري نموده است. نمونه ي بارز اين تخريب نژادي در ميان اقوام اروپايي از نظر منشور نژادي حكومت هيتلر، اقوام اسلاو بودند كه بعلت اختلاط با يهوديها از رتبه انسانيت تنزل يافته و به رتبه حيواني رسيده بودند. اين اقوام كه نژاد عمده كشورهاي اروپاي شرقي مانند لهستان را شامل ميشوند همه بعلت اختلاط با يهوديان از انسانيت خارج شده بودند. مبناي كشتار يهوديان و اقوام اسلاو توسط حكومت هيتلري تا مرحله سوزاندن آنهادر كوره هاي آتش سوزي نيز همين تئوري نژادي بود. نيروهاي آلماني كه اين انسانها را به قتل رسانده و در آتش مي سوزاندند، آنها را در حد حيواناتي بي درك و شعور قلمداد ميكردند كه حيات آنها تنها به آلوده كردن بيشتر نژاد پاك آلماني مي انجاميد و چه بهتر كه هر چه زودتر از كره ي زمين پاكسازي ميشدند. در همين چارچوب تفكر نژادي هم بود كه بر اساس اسنادي كه بعدها منتشر شد، مقامات عالي آلمان در سالهاي ١٩٣٣ و ١٩٣٤ دولت وقت ايران را ترغيب نمودند كه با توجه به برتري نژاد آريايي و با در نظر گرفتن اينكه ايران نيز خواستگاه اصلي نژاد آريايي در ايران ميباشد، با تغيير نام كشور خود از "پرس" و "پرشيا" به Iran در زبانهاي اروپايي ريشه تمدني آريايي خود را به دنيا معرفي نمايد. به زعم آنها اين اعلام همچنين ميتوانست بمعناي آغاز عصر جديدي در تاريخ ايران بعد از دوره هاي پادشاهي گذشته به اروپا هم باشد، دوره اي كه شاه ايران ميخواهد ايران را به دوره جديدي از تمدن و پيشرفت نوين رهنمون گردد. اين نوع گفتمان جديد اتفاقا با انديشه رضا خان كه در آغاز دوره دوم حكومت خود با توجه به تسلط بيشتر خود بر اوضاع داخل ايران جاه طلبيهاي زيادي را در سر ميپرورانيد وبه ايجاد روابط نزديكتري با هيتلر بعنوان قدرت مسلط در اروپا و قدرتي فراتر از قدرتهاي سنتي روس و انگليس مي انديشيد، انطباق مي يافت. بدين ترتيب با وجود ابهام و عدم اشتياق بسياري در كشورهاي خارجي براي استفاده از ترمينولوژي جديد و جايگزين كلمات "پرس و پرشيا" و مشابه آنها در زبانهاي مختلف، نام رسمي لاتين Iran بمرور در اسناد و رسانه هاي بين المللي رايج شد اما بر خلاف خوشبيني اوليه اين امر به متروك شدن كلمات "پرس" و "پرشيا" و مشتقات آنها منجر نگرديد. و اين واقعيت خود را چنان تحميل كرد كه بعد از حدود شانزده سال دولت ايران با اصلاح دستور قبلي طي دستورالعمل جديدي استفاده از مشتقات هر دو كلمه "پرس" و "پرشيا " و Iran را صحيح و كاربرد آنها بجاي يكديگر را قابل قبول اعلام نمايد. در عمل امروز در زبانهاي خارجي عموما وقتي به اسم كشور ما اشاره ميشود كلمه Iran و وقتي به وجوه تاريخي، فرهنگي و تمدني ايران يا حتي اسامي تاريخي مهمي چون Persian Gulf اشاره ميشود از مشتقات كلمه "پرس و پرشيا" استفاده ميشود. بر همين اساس در بسياري از موزه هاي دنيا مشتقات كلمه "پرشيا" استعمال بسيار زيادي دارد و هيچ موزه اي نتوانسته است به حذف نام "پرس و پرشيا" كه به دوره بسيار مهمي از تاريخ و تمدن كهن ايراني تعلق دارد رضايت بدهد. و اينها همه بر گرفته از ريشه تاريخي و تمدني اين فرهنگ كهن است كه غبار تصميمات سياسي نتوانسته و نميتواند بر آن سايه افكند.


کد مطلب: 67717

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/note/67717/پرس-پرشيا-iran

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir