کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

لکه های امتناع!

مهدی مال میر

6 دی 1395 ساعت 18:29

چنگیز آیماتوف نویسنده نامدار اهل کشور قرقیزستان رُمانی دارد به نام «پیشگوی نفرین شده». این رمان ماجرای فضانورد منزوی ای است به اسمِ «فیلوته» که در یک ایستگاه فضایی در اعماق کهکشان دست به کشف مهمی می زند و دنیا را با کشف تازه اش به هم می ریزد.


چنگیز آیماتوف نویسنده نامدار اهل کشور قرقیزستان رُمانی دارد به نام «پیشگوی نفرین شده». این رمان ماجرای فضانورد منزوی ای است به اسمِ «فیلوته» که در یک ایستگاه فضایی در اعماق کهکشان دست به کشف مهمی می زند و دنیا را با کشف تازه اش به هم می ریزد. فضانورد با بهره بردن از امکاناتی که در اختیار دارد پِی می برد که جنین در همان روزهای نخست زندگی در بطن مادر، دارای هوش و حواس فوق العاده ای است و می تواند آینده خود و جهان را پیشگویی کند. هم از این رو، بسیاری از جنین هایی که آینده پر اُدباری برای خود می بینند و جهان را جای مناسبی برای زندگی نمی یابند، از به دنیا آمدن سر باز می زنند و نشانه این بی میلی و امتناع، لکه نامرئی است که در دوران بارداری بر پیشانی مادران می نشیند و به مدت پانزده روز نیز دوام می آورد. حالا فضانورد داستان آیماتوف توانسته با فرستادن اشعه های مخصوصی، این لکه را بر پیشانی مادران مرئی کند. از این پس، جهان با چالشِ غریبی رو به رو می شود: همه مردم می توانند از روی پیشانی مادران باردار به بی رغبتی جنین و امتناعش از قدم گذاردن بر روی کره زمین آگاه شوند! نیازی به گفتن نیست که جنین های پیشگو چه الم شنگه ای به پا می کنند و جهان را چگونه زیر و رو می کنند!
باری، اگر امروز این داستان نویسنده قرقیز در جاهایی مثل عراق، سوریه و برخی کشورهای ملتهب آفریقایی رنگ واقعیت به خود بگیرد، می شود حدس زد که چه بسیار مادرانی که در دوران بارداری با لکه های سرخی بر روی پیشانی رودر رو می شوند. مادرانی که علامت بی میلی جنین هایی که در دامن دارند را با خود به این سو و آن سو می کشند. زیر آسمانی که هر روز با زوزه دهشتناک هواپیماهای بمب افکن مرتعش می شود، در چادرهای آوارگان و پشتِ سیم های خاردار و... می شود مادرانی را تصور کرد که از شرم رویت لکه های امتناع، پیشانی های خود را با کف دست پنهان می کنند واز زیر نگاه کاونده وشماتت بارِ این و آن می گریزند! جنین های معترض، بیش از هر چیز حامل و زاینده پرسش های بی شمارند. پرسش هایی که در وهله اول گریبان مادران و پدران را می چسبند: چرا شرایط زندگی شما این چنین پر آشوب است؟ آیا در بندِ خوشبختی ما که چندگاهی دیگر باید در سرزمین پر محنت شما روزگار بگذرانیم بوده اید؟!... پرسش هایی که هر دم تناور تر می شوند و به سیاست و اجتماع می رسند: چرا در اجتماع شما هنوز جدال های قومی جان آدمیزادگان را می گیرد؟ چرا اختلاف های مذهبی دره ژرفی میان شما کنده است و زندگی را به کام تان تلخ کرده است؟ در سیاست شما چه اتفاقی رخ داده که بی لیاقتی به ناسزاواری کشیده شده و در اقتصادتان دزدی ها به تاراج پهلو می زنند؟! اصلا چرا از کنار هم زیستن اینچنین بیزارید؟! این پرسش ها امروز نیز در مناطق به هم ریخته جهان، پرسش های کودکان و نوجوانانی است که زیر خمپاره و موشک و جنایت های قومی و قبیله ای تلف می شوند. ای کاش مقدور بود فیلوته فضانورد داستان آیماتوف از دل کاغذ های رمان برای چند ساعتی به در می آمد و اشعه هایش را بر روی مناطق پر رنجی می انداخت که امروز در آن ها کودکی کردن و جوانانه زیستن واندکی خوش بودن بدل به شوخی بی مزه ای شده است! آن هنگام شاید لکه های امتناع، اندکی پدران ومادران و سیاستمداران را به فکر فرو می برد!


کد مطلب: 64881

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/note/64881/لکه-های-امتناع

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir