در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فعالیت احزاب و جریانات سیاسی و صنفی در اصل بیست و ششم که در ذیل فصل سوم متعلق به حقوق ملت قرار گرفته، به صراحت به رسمیت شناخته شده است.
عینک بدبینی صداوسیما و قیصریه منافع ملی
کرم محمدی*
30 آذر 1395 ساعت 11:23
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فعالیت احزاب و جریانات سیاسی و صنفی در اصل بیست و ششم که در ذیل فصل سوم متعلق به حقوق ملت قرار گرفته، به صراحت به رسمیت شناخته شده است.
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فعالیت احزاب و جریانات سیاسی و صنفی در اصل بیست و ششم که در ذیل فصل سوم متعلق به حقوق ملت قرار گرفته، به صراحت به رسمیت شناخته شده است. بر این اساس اعضای دولت، مجلس و دبیران کل احزاب و جریانات سیاسی میتوانند دارای گرایشات سیاسی بوده و از دیدگاههای یک حزب یا جناح ملتزم به قانون اساسی حمایت نمایند. اما برخی از سازمانها و نهادها به هیچ عنوان حق ورود به دستهبندیهای جناحی نداشته و باید بیطرفی را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند. صدا و سیما یکی از این سازمانهاست.
با این وجود؛ مروری بر عملکرد این رسانه فراگیر، حداقل در مقاطع دولتهای سازندگی و اصلاحات و سپس دولت معروف به «مهرورز» و اینک نیز دولت تدبیر و امید، سیاست یک بام و دو هوای رسانه ملی در قبال دستگاه اجرایی را به نمایش گذاشته و حکایت از دفاع تمام قد و جانبدارانه از دولت آقای احمدینژاد و تلاش برای کمرنگ جلوه دادن خدمات دولت تدبیر و امید دارد. این در حالی است که مقایسه میان عملکرد دولت آقای احمدینژاد و آقای روحانی میتواند ما را در شناخت هر چه بهتر وضعیت کشور در این سالها یاری دهد.
الف): دولت آقای محمود احمدینژاد:
این دولت کشور را در حالی تحویل گرفت که رشد اقتصادی 4/6 درصد؛ نرخ تورم 04/10 درصد، نرخ بیکاری 3/10 درصد و ارزش پول ملی نیز در وضعیت تعادل قرار داشت. در حالی که درآمد حاصله از فروش نفت در دولتهای دفاع مقدس، سازندگی و اصلاحات تنها 253 میلیارد دلار بود، درآمد دولت 8 ساله آقای احمدینژاد از فروش نفت به مبلغ رویایی 589 میلیارد دلار رسید؛ وضعیت بهداشت و سلامت جامعه روند نزولی داشت به نحوی که بخشی از بیماران به دلیل ناتوانی از پرداخت هزینههای درمانی به نوعی به عنوان گروگان در بیمارستانها باقی میماندند، تهاتر پول نفت با کالاهای بنجل و بیکیفیت چینی و هندی، انحلال سازمان مدیریت برنامهریزی، اقدامات نامتعارفی نظیر برکناری وزراء در حال مذاکره با مقامات عالی رتبه کشورهای خارجی، عدم ابلاغ و اجرای برخی از قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی، بر زبان جاری نمودن کلمات و سخنانی که حداقل میتوان گفت در شان بالاترین مقام اجرایی کشور نمیباشد، وقوع اختلاسهای مکرر و هزاران میلیاردی در دولتی که خود را پاکدستترین دولت تاریخ ایران مینامید؛ و... تنها بخشی از اقدامات دولت آقای احمدینژاد میباشد.
عليرغم تمامی آنچه در بالا ذکر شد، در حداقل 7 سال از دوران 8 ساله دولت آقای احمدینژاد، صداوسیما محلی مطلوب و خوشایند برای رئیس دولت و حامیان آن بود. در برنامههای رسانه ملی نازکتر از گل به رئیسجمهور وقت و سیاستهایش بر روی آنتن نرفت. نه آن زمان و نه اکنون از مدیران آن دولت سوال نشد که بیشاز 700 میلیارد دلار درآمد نجومی کجا رفته و چگونه هزینه شده است؟ چرا علیرغم آن همه درآمد افسانهای وضعیت معیشت مردم روز به روز بدتر میگردید و نه تنها از وجود پول نفت بر سر سفره مردم خبری نشد، بلکه سفرههای آنان کوچکتر و محقرتر گردید.
ب) دولت آقای روحانی:
برخلاف آنچه آقای احمدینژاد از دولت اصلاحات تحویل گرفته بود، ویرانهای از امورات مختلف برای دولت تدبیر و امید به ارث گذاشته شد. به نحوی که با سقوط 12 درصدی رشد اقتصادی کشور (به منفی 6 درصد)، نرخ تورم بیشاز 40 درصدی و نرخ بیکاری بیشاز 12 درصد رو به رو بود. از سوی دیگر بیثباتی شدید اقتصادی و کاهش غیرقابل باور ارزش پول ملی، کلنگزنیهای بیبرنامه، هزاران طرح نیمه تمام عمرانی با بیشاز 400 هزار میلیارد تومان اعتبار، مبلغ 350 هزار میلیارد تومان بدهی به پیمانکاران، صندوقهای بازنشستگی و شبکه بانکی، تعطیلی هزاران کارخانه کوچک و بزرگ و بیکار شدن کارگران آنها، بالا رفتن سرسامآور قیمت دارو و هزینههای کمر شکن درمان؛ به بنبست رسیدن سیاست خارجی کشور و... میراثی بود که دکتر حسن روحانی از دولت قبل تحویل گرفت.
اما علیرغم همه تنگناها و مشکلات ریز و درشت داخلی و خارجی، دولت یازدهم طی سه سال گذشته توانسته است نرخ رشد اقتصادی کشور را به 4 درصد برساند؛ یعنی حداقل در سه سال گذشته نرخ رشد اقتصادی 9 درصد افزایش داشته و نرخ تورم نیز به 10 درصد کاهش یافته است، ثبات نسبی به بازار بازگشته، ارزش پول ملی تثبیت و بخش قابل توجهی از بدهیهای سرسامآور به ارث رسیده نیز پرداخت شده است. همچنین اجرای طرح تحول سلامت به عنوان یکی از اقدامات ماندگار دولت یازدهم نقش مهمی در تحول نظام سلامت کشور داشته است. آقای روحانی موفق گردید سیاست خارجی به بنبست رسیده کشور را با تیمی مجرب، توانمند، متدین، شجاع و انقلابی به وضعیت مطلوب رسانده و سازمان تحریمهای ظالمانه را منهدم و قطعنامههای صادره علیه جمهوری اسلامی را لغو نماید. مقایسه دو وضعیت دولتهای آقایان احمدینژاد و روحانی، به هر انسان منصف و برخوردار از وجدان، پیام میدهد که صدا و سیما اگر قرار است بازتابدهنده افکار عمومی باشد، باید دولتمردان و شخص آقای احمدینژاد را هزاران بار در برنامههای مختلف به چالش میکشید و علل پسرفتها، وقوع اختلاسها و... را از آنان سوال کرده و نقد مینمود. اما در کمال ناباوری همگان شاهد هستند که رسانه ملی نه تنها چنین نکرد و نمیکند، بلکه به بلندگوی آقای احمدینژاد و یارانش در سالهای تصدی وی بر قوه مجریه بدل گردید.
اما از سوی دیگر در هنگام حاکمیت دولت آقای دکتر روحانی بر قوه مجریه که یکی از اقدامات اساسی آن آواربرداری از ویرانههای ایجاد شده در بخشهای مختلف کشور است و بخشی از توفیقات آن در سطور فوق به صورت خلاصه مورد اشاره واقع گردید؛ برنامهریزان صدا و سیما چنان حرکت میکنند که گویا هیچ نقطه مثبتی در کارنامه دولت یازدهم وجود ندارد؛ به نحوی که موفقیت در افزایش 9 درصدی رشد اقتصادی، کاهش 30 درصدی نرخ تورم، تحول عظیم در عرصه سلامت و بهداشت مردم، افزایش اعتماد متقابل میان دولت و ملت و توفیقات چشمگیر در عرصه سیاست خارجی و... را نمیبینند. جای تعجب دارد، قضیه املاک نجومی شهرداری تهران، اختلاسهای کلان 3 هزار، 5 هزار و چند هزار میلیاردی و موضوع دکلها و نفتکشهای گمشده را رها نموده و تنها 23 میلیارد حقوقهای نجومی که 22 میلیارد آن نیز به خزانه بازگشته و ریشه بسیاری از آنها نیز به دولت قبل بازمیگردد را به چماقی تبدیل نموده و بر سر دولت آقای روحانی میکوبند.
اقدامات و عملکرد و موضعگیریهای رسانه ملی در خصوص دولت یازدهم، چنان است که بارها مورد انتقاد آقای رئیس جمهور و وزرای کابینه و معاون اول وی قرار گرفته است. «آش» موضعگیریهای صدا و سیما چنان شور شده است که آقای قاضیزاده هاشمی به عنوان یکی از غیرسیاسیترین وزرای دولت تدبیر و امید که البته یکی از موفقترین آنان نیز میباشد را نیز به اتخاذ موضع و انتقاد از عملکرد رسانه ملی وادار نموده است.
شاید بهترین تعبیری که میتوان در قبال رفتار این رسانه با دولت یازدهم به کار برد، همان تعبیری است که آقای دکتر قاضیزاده هاشمی از آن به عنوان «عینک بدبینی» یاد کرده است. با کمال تاسف این عینک بدبینی چنان جانبدارانه عمل میکند که آن همه بیبرنامگیها و پسرفتهای در دولت گذشته یا دیده نمیشود و یا به عنوان نقاط مثبت قلمداد و این همه تلاش و برنامهریزی و سیاستهای موفق در دولت دکتر روحانی را ناکارآمد جلوه داده و آن را تخریب مینمایند. صدا و سیما از جیب ملت ایران ارتزاق کرده و لقب «رسانه ملی» دارد بدیهی است باید منافع ملی مملکت را در اولویت قرار داده و بازتابدهنده افکار اکثریت ملت ایران باشد. داشتن فکر و خط و ربط سیاسی برنامهریزان این رسانه مانعی ندارد اما آنان حق ندارند تا به خاطر دستمال کمارزش مطامع جناحی؛ قیصریه منافع ملی را به آتش بکشند. آنانی که با عینک بدبینی حرکت میکنند سرانجام با بنبست مواجه شده و راه برونرفتی نخواهند یافت.
*مدیرکل سیاسی و انتخابات استانداری کرمانشاه
کد مطلب: 64625