در برنامه 20 ساله و چشمانداز 1404 در حوزه فولاد پیشبینی شده است که باسیاستگذاریهایی که انجام میشود ظرفیت تولید فولاد بایستی به 55 میلیون تن برسد. به اعتقاد کارشناسان تحقق این رقم در سال 1404 با توجه به شرایط موجود کار بسیار دشواری به نظر میرسد. صنایع فولاد ایران اگرچه سابقهای بیشاز نیم قرن دارند و توانستهاند در تولید برخی محصولات فولادی جزو، نخستین تولیدکنندگان دنیا باشند اما در عمل به دلیل بدسلیقگی برخی مدیران، حلقه ارزش افزوده آن از هم جدا شده و سیاستگذاران فولاد کشور همواره به صورت جزیرهای عمل کردهاند. این صنعت نقش بسزایی در بالا بردن رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال دارد. این صنعت مدتی است که وارد رکود شده و تولیدکنندگان آن با مشکل فروش و پر شدن انبارهایشان دست و پنجه نرم میکنند. در این میان تولیدکنندگان دولتی و شبه دولتی به سبب برخی لابیهای گستردهای که در بازار دارند توانستهاند خود را در این رکود سرپا نگه دارند. در حال حاضر مهمترین چالش بخش خصوصی و دولتی فعال در صنعت فولاد، رکودی است که در بخش معدن و صنایع معدنی دنیا به وجود آمده است. این رکود چند سالی است که شروع شده و هنوز ادامه دارد که دلیل اصلی آن کاهش رشد اقتصادی دو کشور پرجمعیت دنیا نظیر چین و هند است. این دو از بازیگران اصلی صنعت فولاد و سنگآهن دنیا به شمار میروند و با توجه به کاهش رشد اقتصادی که در آنها رخ داده، صنایع فولادشان با مازاد تولید مواجه شده است. طبیعتا در چنین شرایطی برای حفظ اشتغال و استفاده از ظرفیتهای خود رو به صادرات میآورند تا محصول خود را در بازارهای جهانی عرضه کنند. در این میان ایران نیز یکی از بازارهای هدف بوده و با توجه به تعرفه نسبتا پایینی که برای واردات فولاد بسته شده، این دو کشور از طریق دامپینگ به عرضه محصولات خود در بازارهای کشور روی آوردهاند. در چنین شرایطی تولیدکننده داخلی که خود با مازاد تولید و نبود تقاضا روبروست هم باید بازارش را حفظ کند و هم از نظر قیمتی با فولادهای وارداتی به رقابت بپردازد. اما با توجه به شرایط اقتصادی کشور و کاهش قیمت تا حدی مقدور بوده و بیشاز آن نمیتوان انتظار داشت که فولاد ساخت داخل کاهش قیمت یابد از اینرو برخی بازارها را از دست داده و باعث شده که رو به کاهش تولید خود بیاورد. صنایع فولاد ما از دو ناحیه ضربه خوردهاند نخست سیاست تعرفهای در مقابل واردات فولاد از چین و هند و دوم سیاستگذاریهای کلان دولت که برای تورمزایی ترسیم شده است. طبیعتا وقتی دولتی بخواهد تورم را کنترل کند رکود را تعمیق میبخشد. بنابراین صنعت فولاد کشور به سبب رکودی که در بازار مسکن و پروژههای بزرگ عمرانی داشته، از این ناحیه ضربه خورده است. صنعت فولاد در کنار صنعت پتروشیمی، صنعت پراهمیتی است چراکه ما هم به لحاظ منابع سنگآهن در کنار انرژی ارزانی که در اختیار داریم، در این حوزه میتوانیم قوی عمل کنیم، بنابراین اهمیت این حوزه برای دولت زیاد است و دولت تلاش میکند تا با سرمایهگذاری در این حوزه پتانسیلهای موجود را به فعل دربیاورد. ما در طول سالهای گذشته همواره با افت و خیزهایی در قیمت انواع فلزات پایه بویژه فولاد روبرو بودهایم اما هیچگاه با چنین مازاد تولیدی مواجه نبودهایم. بازار فولاد ایران برای نخستین بار است که شاهد چنین وضعی است که مشتری نداشته باشد. همواره تقاضا از عرضه پیشی گرفته بود، اما اینک میبینیم که تقاضا به پایینترین حد خود رسیده و فولادهای داخلی و خارجی مشتری سابق را ندارند. رکود طولانیمدت فعلی یکی از اجزای اجتنابناپذیر بخش صنعت به شمار میآید. در صنعت فولاد، هم رکود و رونق یکی از اجزای جداییناپذیر این صنعت است. ما همواره دو روی سکه رونق و رکود را دیدهایم اما جنس رکود فعلی به گونهایست که در 50 سال گذشته بیسابقه بوده و فعالان صنعت فولاد نتوانستهاند راهی برای خروج از آن بیابند. چون این رکود سراسر بازار دنیا را فرا گرفته است. در تاریخ صنعت فولاد کشورمان، سرمایهگذارانی از بخش دولتی و خصوصی وجود داشتهاند که براساس نیازهایی اقدام به سرمایهگذاری برای تولید فولاد در کشور کردهاند. متاسفانه در دهه گذشته تصور بر این بود که بازار گستردهای در انتظار فولاد است به همین خاطر منابع زیادی از دولت صرف ایجاد کارخانههای کوچک فولاد شد. در حالی که اگر آیندهنگری وجود داشت، این سرمایهگذاریها به سمتی میرفت که واحدهای کنونی بتوانند به محصولات جدیدتری روی آورند و حلقه تولید انواع فولاد را گسترش دهند اما این کار صورت نگرفت و تولید فولاد خام ساختمانی در دستور کار قرار گرفت. نتیجه این شد که برخی تولیدکنندگان در بازار حاضر شوند که نتوانند محصولات با کیفیت و مناسب روانه بازار کرده از نظر قیمتی با نوع خارجی خود رقابت کنند. شما فقط با ارزانفروشی نمیتوانید رقیبتان را از بازار بیرون کنید یا سهم بازار رقیبتان را بگیرید. بحثهای کیفی پیش خواهد آمد و به این سادگی نیست که ما در ایران نشسته باشیم و بتوانیم بازار محصول فولاد صنعتی رقیبمان را که فرضا در برخی کشورهای اروپایی یا کشورهای در حال توسعه دیگر نشستهاند را به دست آوریم. هفت سال پیش در پیک معروف 24 میلیون تن مصرف داشتیم که 14 میلیون تن آن تولید میشد و مابقی وارد میشد. در این هفت سال نه تنها مصرف ما افزایش پیدا نکرده که به 16 تا 17 میلیون تن کاهش پیدا کرده است. این نشان میدهد که صادراتمان افزایش پیدا کرده تا 5 میلیون تن. اما از آنسو 4 میلیون تن واردات داریم که کلا بخواهیم در نظر بگیریم، تنها یک میلیون تن جدای از تهاتری که انجام میدهیم، صادرات داریم. بنابراین در شرایط فعلی افزایش ظرفیت تولید حتی با بهبود زنجیره تولید به جز با سرمایهگذاری خارجی تحقق پیدا نخواهد کرد.