به صراحت عرض ميکنم و به دل نيز باور دارم که تضارب آرا و عقايد و عرض اندام نحلههاي فکري و عقيدتي نه تنها عامل انحطاط هيچ مکتب و مرامي نيست بلکه سبب تکامل و تعالي است به ويژه اگر با تقوا همراه باشد.
قاچاق، اشرافيگري و فساد، ريشه برانداز نظام
منصور فرزامي
16 مرداد 1395 ساعت 19:28
به صراحت عرض ميکنم و به دل نيز باور دارم که تضارب آرا و عقايد و عرض اندام نحلههاي فکري و عقيدتي نه تنها عامل انحطاط هيچ مکتب و مرامي نيست بلکه سبب تکامل و تعالي است به ويژه اگر با تقوا همراه باشد.
به صراحت عرض ميکنم و به دل نيز باور دارم که تضارب آرا و عقايد و عرض اندام نحلههاي فکري و عقيدتي نه تنها عامل انحطاط هيچ مکتب و مرامي نيست بلکه سبب تکامل و تعالي است به ويژه اگر با تقوا همراه باشد. در عوض، قاچاق کالا، اشرافيگري و فساد، چون عامل انحطاط و ابتذال است، ريشه هر حکومت و حاکميتي را ميکند و همه امور را از درون، مضمحل ميکند. به زبان ديگر، اصول گرايان و اصلاحطلبان راستين، آنها که به دل به اين تفکر معتقدند و درد دين و کشور و نظام دارند، هرگز برانداز نيستند، چه از آنها خوشمان بيايد و چه از آنها روي برگردانيم. چون اينها مردمي هستند که هم اين دنيا را باور دارند و هم آن دنيا را و ميدانند که اينجا بايد بکارند و آنجا درو کنند.
اما ريشهبراندازان واقعي و دشمنان خوني دين و کشور- هر چند ظاهر الصلاح- اهل قاچاق کالا، اهل اشرافيگري و اهل فسادند. اينان در هر مرتبه و مقاميکه باشند، به خودانديشاند، نه به خدا، نه به دين، نه به کشور و نه به نظام و صد البته هيچ اعتقادي هم به ولايتفقيه و رهبري نظام ندارند و اگر هم بر زبان آورند، ظاهري است وگرنه اگر اين سه گروه عاقل و معتقد و دلبسته به رهبري باشند، يک اشاره کفايت ميکند که از اعمال ناصواب خود دست بردارند و توبه کنند.
حال وارد متن قضايا بشويم: آيا مسئولان امر ميدانند که کالاهاي قاچاق را چه کساني و از کجا وارد ميکنند يا نه؟ اگر نميدانند، بايد در مديريتشان شک کرد و امور را به کساني سپرد که ميدانند و در مسئوليت خود ملاحظه ريز و درشت نميکنند و چنانچه ميدانند و اقدامي نميکنند که ظلم است و بيش از آن که به فکر آبروي دين و کشور باشند کلاه خود را محکم نگه ميدارند که باد نبرد. اينان امروز دنيا را به فرداي آخرت ترجيح ميدهند. به هر حال در هر دو صورت اين تسامح و آن بي خبري، با هيچ معياري اعم از شرعي و عرفي و منطقي نميخواند.
حال، اين کساني که از کار آنها روي برميگردانيم، خودي اند يا غيرخودي؟ اگر خودي اند که به ما و به نظام و کشور خيانت ميکنند و ما هم به آنها باج ميدهيم. چنانچه غيرخودياند، در مقابل شان احساس ضعف و زبوني ميکنيم. اين که نه با «اشداء» ميخواند و نه با «ما استعطم من قوه» از طرفي، جواب مردم که امانت را به ما سپردهاند، چه بايد داد؟ بگوييم ميبينيم اما اقدام نميکنيم يا نميبينيم که اقدام کنيم! در هر دو صورت، فاتحه خوان کفايت و امانتداري ما است. آن گاه فردا روز در تاريخ خواهند نوشت که عدهاي آمدند و به زور يا به شرايط يا اتفاق بر مصدر امور نشستند اما نتوانستند کاري کنند و از عهده مسائل و معضلات برنيامدند. اما واي بر آن روزي که بگويند مکتب اسلام و اصول اعتقادي آنان و حکومت اسلامي، راه حلي براي مسائل جاري و ناهنجاريهاي پيش آمده نداشت. در اين صورت، اعتماد آيندگان به دين جامع اسلام، سلب ميشود و خواهند گفت که اسلام، دين راهبردي نيست و فقط دين عبادي و روايي است و صبغه سياسي و فرهنگي و حکومتي ندارد!
و چنانچه اين قاچاقچيان گردن کلفت و ضد ضربه و مصون، راست ميگويند و حق با آنهاست و همه کارشان خدمت به خلقالله است که خوب! حمايت شان کنيم و فرصت و ميدان بدهيم تا همچنان به خدمات خود ادامه دهند و ما هم قدر اين مردم خدوم را بدانيم و فرش قرمز پيش پايشان بيندازيم و در هر محفل و مجلس از فضايل و نبوغ اقتصاديشان بگوييم. و گرنه نميشود که خون به جگر بزرگ و کوچک اين مملکت کنند و پولهاي ناکشش به کيسه خود بريزند و در عوض، فرزندان نخبه و شايسته اين مملکت مانده و رانده از همه جا، فقط نظارهگر کالاهايي باشند که از اسکلهها و مجاري پيدا و پنهان با تبختر و حق به جانبي وارد ميشود و به ميليونها جوان تحصيلکرده بيکار هم وقعي نميگذارند تا از کشور بروند و آواره شوند و از جزايري سردرآورند که با آنها رفتاري حيواني بشود.
آيا شانه اين واردکنندگان کذايي بار ميآورد که فرزندانشان ماشينهاي ميلياردي سوار شوند و پز اشرافي گري بدهند آن وقت خانوادههايي و جواناني لايق و درس خوانده اما، سرخورده و افسرده به نان شب محتاج باشند؟ پس پيامبر اسلام(ص) خطاب به ما چه گفته است که: «من اصبح...»
در اينجا بايد پرسيد که اين اشراف تازه به دوران رسيده و برج و باروساز و کاخ نشين کيستند؟ چرا اعمال و سکناتشان به تصوير کشيده نميشود چرا صدا و سيما به پيروي از رهبري که از اين گروه مسرف و مترف، خون به جگر دارد، زندگي و رفتار و کردارشان را به تصوير نميکشد. اين ملاحظه کاري به چه علت است. آن روزنامههاي ارزشي مصطلح چرا در موضوعات قاچاق و اشرافيگري نوکيسهها و تازه به دوران رسيدهها حساس نيستند؟ آيا مردم حق ندارند که به شبهه بيفتند و گله کنند که ماجراي آن خواهرزادهها و خواهرزادههاي خواهرزادهها و آقازادهها و برادرها و برادرزادهها چيست؟ بياييد و بياييم تا حقيقت را فداي مصلحت نکنيم و نگذاريم که اين فساد و اين اشرافيگري، همه ارزشها و کاشتههاي انقلاب را زير سوال ببرد و روزي برسد که مردم ما با سلب اعتماد از مسئولان، به جايي برسند و دست به اقداميبزنندکه خواسته هيچ کس نيست. نکته پاياني اينکه دنيا به ما ميخندد و ميپرسد کشوري که امنترين کشور در خاور ميانه است و سربازان گمنامش ذره را در ته دريا ميبينند چرا و به چه علت نميتواند جلوي فساد، قاچاق و اشرافيگري و جولان اشراف زادههاي نوظهور را بگيرد؟ و به چه علت از قاچاق ميگويد اما مبداء و منشا آن را افشا نميکند؟ حکايت اين راز درون پرده چيست؟
کد مطلب: 59212