همايش پنجاهمين سال تاسيس شرکت ملي گاز ايران هم با حضور رييس جمهور برگزار شد اما داستان سهم گمشده ايران از بازارهاي جهاني گاز همچنان به قوت خود باقيست. گاز اگر چه حدود 80 سال پيش در ايران کشف شد اما آن زمان به خاطر نفت چاه حفر شده بود و چون به گاز رسيد که آن زمان چندان شناخته شده نبود، کسي را خوشحال نکرد. اما به مرور زمان ارزش گاز نيز به عنوان يک سوخت پاک شناخته شد و اسفند ماه 1344 خورشيدي که گاز از شرکت ملي نفت جدا شد، حيات مستقل خود را آغاز کرد. بهانه نگرش مستقل به گاز، قرارداد ايران و شوروي براي صادرات گاز با اجراي پالايشگاه بيدبلند بود تا از طريق خط انتقال گاز از جنوب کشور به آستارا، ذوبآهن اصفهان و پتروشيميشيراز و همچنين بخشهايي از شهرهاي تهران و شيراز تغذيه شوند. تا پيروزي انقلاب اسلامي، صادرات به شوروي ادامه داشت اما قيمت پايين گاز موجب شد نظام جمهوري اسلامي، گازرساني به شهرها و صنايع را در دستور کار خود قرار دهد بطوريکه پس از نزديک به چهار دهه، هم اکنون 95 درصد مصرف خانگي و تجاري کشور از طريق گاز تامين ميشود.
در يک دهه آغازين پس از پيروزي انقلاب اسلامي، به غير از ميادين داخلي گازي در کشور، مجالي براي توليد گاز از ميادين مشترک و ذخاير غني همچون پارس جنوبي وجود نداشت اما با پايان جنگ تحميلي، تمدن جديد ايران در حوزه انرژي در عسلويه پا گرفت تا توليد و صادرات گاز به نقطه عطف کشور در حوزه انرژي در دهه 1380 خورشيدي تبديل شود.
پارسجنوبي که با ميدان گازي گنبد شمالي در قطر مشترک است، در طرف ايراني سالها ديرتر از قطر، شروع به فعاليت کرد و در همان دوران فعاليت هم در مقاطعي طولاني در زمان تحريم، دچار سکون غيرقابل جبراني شد تا همچنان تقريبا نيمياز فازهاي پارس جنوبي نيمه کاره باشند.
ايران به لطف اين ميدان گازي و ساير ميادين داخلي و مشترک، 18 درصد ذخاير گاز طبيعي جهان را در اختيار دارد و از سال گذشته، در رتبهاي بالاتر از روسيه، به عنوان بزرگترين دارنده ذخاير گازي در جهان قرار گرفته است. اما با اين وجود، عدم توليد به ميزان کافي و همچنين مصرف بالا و بي رويه گاز در داخل کشور موجب شده ايران در بازارهاي جهاني گاز سهم چنداني نداشته باشد و تنها يک و نيم درصد از گاز جهان توسط ايران تامين ميشود. هم اکنون ترکيه سالهاست که تنها واردکننده پايدار گاز از ايران است که در برخي مقاطع به دليل نياز بالاتر داخلي به گاز در فصل زمستان، صادرات گاز به اين کشور کاهش يافته و موجبات محکوميت ايران در دادگاه بينالمللي را هم فراهم ساخته است. صادرات گاز به همسايگان شمالي نيز بيشتر به عنوان تهاتر با برق يا جايگزيني در فصل سرد سال صورت ميگيرد و نميتوان روي آن حساب ويژه اي باز کرد. صادرات گاز به پاکستان و هند، سالهاست روي کاغذ مانده و صادرات به عمان و عراق نيز دچار تاخيرهاي فراوان شده است. هرچند که اگر به عنوان نمونه پاکستان براي واردات گاز از ايران ابراز آمادگي ميکرد و خط لوله در اين کشور آماده بود، باز هم گاز چنداني براي صادرات به اين کشور وجود نداشت چرا که مروري بر نمودار توليد و مصرف گاز در کشورمان نشان ميدهد تقريباهر آنچه در کشور گاز توليد ميشود، در داخل مصرف ميشود و صرفا بخش اندکي به ترکيه صادر ميشود.
مهمترين دليل عدم حضور فعال ايران در بازارهاي جهاني گاز، عدم توسعه بهنگام ميادين گازي در دهه هاي اخير است. در زمان جنگ تحميلي که طبيعتا مجالي براي توسعه ميادين گازي و افزايش توليد با هدف برنامه ريزي براي صادرات وجود نداشت.
پس از جنگ تحميلي نيز اگرچه در مقطعي شاهد سرعت گرفتن توسعه صنعت گاز در کشور بوديم اما با تغيير دولت در سال 1384 و اعمال تحريم ها بر ضد کشورمان، شاهد سکون در توسعه بخش توليد گاز در کشور بوديم بطوريکه فازهاي جديد گازي پارس جنوبي به عنوان مهمترين نقطه اتکاي افزايش توليد کشورمان به دليل کمبود تجهيزات به اغما رفتند. پس از لغو تحريمها نيز اين ميادين همچنان تشنه سرمايهگذاري هستند و با عنايت به نهايي شدن قراردادهاي نفتي، خبري از جذب سرمايهگذاري خارجي نيست. بدين ترتيب عملا گامهاي بلندي براي افزايش توليد گاز به حدي که پاسخگوي صادرات هم باشد در کشور برداشته نشده است.
البته اين به معناي عدم افزايش توليد گاز در کشور نيست. در تماميسالهاي گذشته حتي در دوران تحريم، هر سال به توليد گاز کشور افزوده شده که اين ميزان گاهي کم و گاهي زياد بوده است. اما نياز رو به افزايش داخلي به گاز، موجب شده افزايش توليد، صرف مصرف داخلي، بويژه بخش خانگي شود که با هدررفت بالايي مواجه است. مصرف بالاي گاز در کشور ناشي از فقدان فرهنگ صحيح مصرف است که موجب شده ميزان مصرف گاز طبيعي در کشور بالاتر از استانداردهاي جهاني باشد.
در مجموع، از يک سو عدم سرمايهگذاري کافي براي توسعه صنعت گاز به دلايل مختلف ازجمله کمبودهاي حاصل از تحريم و از سويي ديگر، مصرف کنترل نشده و مهارناپذير در داخل که چه در بخش خانگي و چه در بخشهاي تجاري و صنعتي با بهره وري هم همراه نيست، به موازات هم موجب شده ايران عليرغم در اختيار داشتن 18 درصد از ذخاير گازي جهان، تنها سهمييک و نيم درصدي از تجارت گاز داشته باشد و اين خود بهترين نشانه از سهم گمشده ايران از بازار جهاني گاز است.