طي روزهاي گذشته، دو خبر در رسانهها بازتاب يافت که در نگاه نخست شايد ربط چندان واضحي با يکديگر نداشته باشند اما اگر کميدقيقتر بنگريم، شايد چندان هم بيارتباط به يکديگر نباشند!
خودکشي، سلامت و توسعه
مهدي مالمير
27 ارديبهشت 1395 ساعت 17:39
طي روزهاي گذشته، دو خبر در رسانهها بازتاب يافت که در نگاه نخست شايد ربط چندان واضحي با يکديگر نداشته باشند اما اگر کميدقيقتر بنگريم، شايد چندان هم بيارتباط به يکديگر نباشند!
طي روزهاي گذشته، دو خبر در رسانهها بازتاب يافت که در نگاه نخست شايد ربط چندان واضحي با يکديگر نداشته باشند اما اگر کميدقيقتر بنگريم، شايد چندان هم بيارتباط به يکديگر نباشند! امروزشايد کمتر کسي از حادثه دلگزاي خودکشي مرد شصت و چند سالهاي در خيابان ميرداماد تهران بيخبر باشد. چراکه رسانهها در اين چند روزي که از ماجرا ميگذرد، انصافا سنگ تمام گذاشتند و گزارشها وتحليلهاي فراواني را ميشود درباره اين ماجرا خواند. مردي که خود را از پل حلق آويز کرده بود تا پيش از رسيدن ماموران اورژانس ونيروي پليس، مدتي بر بالاي آسمان آونگ بود. ماموران در جيب مرد بخت برگشته کاغذي يافتند که در آن قرباني از بيماري آب سياه چشمش ناليده بود و از مضمون نامه چنين برميآمد که طاقتش به سر آمده است و از پس هزينههاي درمان برنميآيد... زمان زيادي از اين ماجراي تلخ نگذشته بود که بازهم خبرخودکشي ديگري اين بار نه در خيابان که در بيمارستان بر روي خروجي رسانهها ديده شد: مرد ميانسالي به سبب تعلل در پذيرش بيمارستان خود را از طبقه دوم ساختمان به بيرون پرتاب کرد! اين دو خودکشي به طريقي با مسئله درمان در کشور ما گره خورده است. چه، در هر دوي اين رويداد ترس از بيماري و نگراني از ادامه زندگي با کالبد رنجور، اگر نه دليل بنيادي که بي شک يکي از دلايل اصلي بود. سالهاست که حوزه درمان در کشور ما بحراني است وشايد دو ماجراي تلخ اخير تنها نوک قله کوه يخي باشد که از اقيانوس بحران سربرآورده است!با اين که در دولت محترم تدبير واميد پيگيري بيمه همگاني درمان يکي از نکات درخشان کارنامه کاري رييس دولت و همکارانشان در قوه مجريه است اما، با دو رويداد اخير ميتوان به جرات بر روي اين نکته انگشت تاکيد گذاشت که در حوزه سلامت و درمان کارهاي ناکرده بسيار است و هنوز تا شرايط مطلوب و قابل قبول راه درازي را در پيش رو داريم! امروز بسياري از دانشمندان وصاحبنظران مقوله توسعه، بر اين نکته اتفاق نظر دارند که مبناي توسعه يک کشور بيشاز هر چيز نيروي انساني است. به عبارت ديگر، توسعه و پيشرفت بدون برخورداري از نيروي انسانياي که علاوه بر مهارت از درجهاي از سلامت جسمي و روحي بهرهمند باشد، امري اگر نه محال که بسيار دور از ذهن است. اين ماجرا زماني بغرنجتر ميشود که به ياد بياوريم، وزير محترم بهداشت همين چند وقت پيشاز آمار نگرانيآوري ياد کردند: بيست درصد مردم ما از بيماري افسردگي رنج ميبرند. آماري که از جريان يافتن فاجعهاي در زير پوست کشور خبر ميدهد. خودکشي شايد يکي از پيامدهاي افسردگي باشد اما ميشود هزاران پديده دردآور را نشان داد که مستقيم و غيرمستقيم از اين بيماري ريشه ميگيرد! کودک آزاري، طلاق، پرخاش وخشونت، زورگيري و آدمربايي نيز ميتوانند پيامدهاي جراحتبار پديده افسردگي باشند. درحالي که در کشور ما از يک سو، ترس از بيمار شدن و هزينههاي جان فشار دکتر و بيمارستان منجر به خودکشي ميشود و از سوي ديگر، هر روز بر لشکر افسردگان افزوده ميشود، راه ما براي رسيدن به توسعه باريکتر و گذشتن از مسير پيشرفت دشوارتر ميشود. کارخانهها وادارات و تکنولوژِي را پيشاز هر چيزي انسانها ساختهاند و انسانها اداره ميکنند. توسعه بدون نيروي انسانياي که به درجهاي از سلامت روان و جسم دست يافته باشد، خوابي است که تعبير نخواهد شد!
کد مطلب: 55957