در فيلم «نيمه شب در پاريس» يکي از ساختههاي مشهور کارگردان نامدار آمريکايي وودي آلن، يکي از پرسوناژهاي فيلم که در زير باران مفتون زيبايي و زرق وبرق شهر پاريس شده است ميگويد: «پاريس زير باران زيبا تراست.» اين جمله به روشني نشانگر معماري زيبا و فکر شده شهر پاريس است که، سبب شده نزولات جوي نه تنها عرصه زندگي را براي شهروندان پاريسي تنگ نسازند، بلکه به زيبايي اين شهر رويايي بيفزايند.
در فيلم «نيمه شب در پاريس» يکي از ساختههاي مشهور کارگردان نامدار آمريکايي وودي آلن، يکي از پرسوناژهاي فيلم که در زير باران مفتون زيبايي و زرق وبرق شهر پاريس شده است ميگويد: «پاريس زير باران زيبا تراست.» اين جمله به روشني نشانگر معماري زيبا و فکر شده شهر پاريس است که، سبب شده نزولات جوي نه تنها عرصه زندگي را براي شهروندان پاريسي تنگ نسازند، بلکه به زيبايي اين شهر رويايي بيفزايند. ساختمانها، کوچهها، خيابانها و پيادهروهاي شهر پاريس چنان طراحي شدهاند که سرما وگرما و روزهاي باراني وبرفي، دردسر چنداني براي اهالي شهر به بار نميآورد و روند عادي زندگي اهالي شهر رامختل نميکند. به عبارت ديگر، معماري شهر پاريس نمونه اعلاي معماري شهري نوين است. شهري با کاراکتر مدرن که در برابر باران وبرف، رويين تن است و بارپناه شهروندانش به شمار ميآيد!براي اينکه نشان دهيم تهران و شوربختانه ديگر شهرهاي کشور ما نه تنها در روزهاي باراني زيباتر نميشوند که به سبب ضعفهاي پر شمار در شهرسازي، معماريِ ساختمانها و.. گاهي اوقات وحشت آفرين ميشوند، نيازي نيست رنج زيادي ببريم!. از گل ولايي که برخي خودروها به سر و روي رهگذران ميپاشند بگيريد تا قفل شدن خيابانها و بزرگراهها و طغيان رودخانههاي اطراف شهر و... وقايع تکراري شهرهاي ما وتجربه آشناي شهرونداني است که در روزهاي باراني و بوراني در شهرها آمد ورفت داشته اند. وقايع تکرارياي که سوگمندانه در بيشتر اوقات با تلفات همراه است و شماري از هموطنانمان را به کام مرگ ميکشاند! با اين وصف، پرسش نگراني آوري که در اين ميان جان ميگيرد اين است که: شهرهايي که در برابر چند روز باران بي وقفه اين چنين بي دفاع ميشوند، در مقابل زلزلههاي چند ريشتري و سيلهاي بنيانکن چگونه دوام خواهند آورد؟! ساختمانهاي شهرهاي بزرگي که در عرض چند هفته بالا ميروند، تا چه ميزان ملاحظاتي نظير مقاومت در برابرسيل و زلزله در آنها در نظر گرفته ميشود؟ خيابانها، کوچهها و پياده روهاي ما تا چه اندازه با هدف کمک رساني به هنگامِ ماشينهاي آتش نشاني و گروههاي امداد ونجات طراحي وساخته شدهاند؟ با نگاهي سرسري به ترکيب ساختمانها در شهرهاي بزرگ، ميشود حدس صائب زد که ملاحظات پيش گفته، اگر هم جزو برنامه ساختمان سازان باشد، هرگز در رديف اولويتهاي نخستِ بالا بردن يک برج يا ساختمان نيستند! در نگاه اول آنچه با ديدن معماري شهري مثل تهران به ذهن متبادر ميشود، سود شخصي و کسب سود مالي به هر بها و ابزاري است. سودهاي کلاني که برخي بساز وبفروشها ميبرند به اندازهاي مسحورکننده است که به فکر جان ومال مردم نباشند. بساز و بفروشهايي که شايد خودشان حتي حاضر به سرکردن در اين خانههاي نا امن حتي براي ساعتي نباشند و احتمالا در بهترين شهرها و کشورها در ويلاهاي آنچنانيشان که قطعا در برابر سيل و زلزله تجهيز کامل شدهاند، روزگار ميگذرانند!
مشکل شهرهاي ايران و بي دفاع بودن آنها در برابر بلاياي طبيعي، صحبت ديروز و امروز نيست، تاريخ اين سرزمين را ميتوان بر اساس بلاياي آسماني نيز نوشت که هر از چند گاهي کام مردم ويا حتي نسلي را تلخ ساخته است.اما با اين همه، آنگونه که از شواهد پيداست، گويا مسوولين، بلاياي طبيعي را به مثابه سرنوشت محتوم پذيرفته اند و گرنه، تا به حال ميبايد تدبيرعاجلي ميانديشيدند براي جلوگيري از خسارتهايي که ميتوان با اندکي برنامهريزي وآينده نگري از کنار آنها به سلامت گذر کرد! شهر پاريس زير باران از هميشه زيبا تر است، شهرهاي ما نيز ميتوانند در روزهاي برف و باران زيبا باشند به شرط آنکه بپذيريم، مرگ ناشي از سيل وزلزله و... سرنوشت دگرگوني ناپذير ما نيست!