آن دوران که رفتارهای تند در حوزه فرهنگ در نبود فضاهای رسانه ای متعدد، بازخورد و بازتاب گسترده ای در جامعه نداشت و به همان میزان حساسیت عمومی در حوزه دفاع از مطالبات به حقش را برنمی انگیخت مدت هاست که سپری شده است. شرایط دوران امروز را می توان در چارچوبی از تعاملات لحظه ای و مبادله سریع اطلاعات از طریق شبکه گسترده ارتباط مجازی قرار داد.
آن دوران که رفتارهای تند در حوزه فرهنگ در نبود فضاهای رسانه ای متعدد، بازخورد و بازتاب گسترده ای در جامعه نداشت و به همان میزان حساسیت عمومی در حوزه دفاع از مطالبات به حقش را برنمی انگیخت مدت هاست که سپری شده است. شرایط دوران امروز را می توان در چارچوبی از تعاملات لحظه ای و مبادله سریع اطلاعات از طریق شبکه گسترده ارتباط مجازی قرار داد.
چارچوبی که به جامعه این امکان را می دهد که در روند تحولات مختلف قرار گیرد و خود میان جریان های شکل دهنده به یک رویداد قضاوت کند. اما اوضاع آنگونه ای که برشمرده شد ساده نیست و میل عمومی به برخی مطالبات به حق در حوزه سرگرمی مخالف خوان هایی جدی دارد.
مخالفانی که به ظاهر دغدغه هایی ارزشمندانه در پس اعتراضاتشان نهفته است اما به جای پیگیری خواسته های خود در بندهای قانون راه دیگری را در پیش گرفته اند. راهی که به خط سفید خیابان می رسد.
برخوردهای تعارضی چند سال اخیر که مصادیق آن را می توان در اعتراضات خیابانی جست سبب بروز تنشی اجباری در حوزه فرهنگ شده است و دود این رفتارها نه تنها به چشم متولیان فرهنگ و مردم می رود بلکه در بلند مدت نوعی از هنجارستیزی و رفتارهای فراقانونی و زیرسوال برنده امنیت فرهنگی را در کشور مسلط خواهد کرد و به نوعی حوزه سرگرمی عمومی را در حصر نگاه های تنگ و بسته قرار می دهد.
برای خروج از چنین شرایطی باید برخوردی سختگیرانه و قانونی با مروجان ناامنی در حوزه فرهنگ صورت پذیرد و وزارت کشور یکبار برای همیشه با رویکرد قاطع خود، غائله خودسرها در کشور را پایان دهد. زیرا به نظر می رسد این افراد به یک حاشیه امن رسیده اند؛ بر همین اساس باید این توهم خودبزرگ پنداری را در آنها شکست و به نوعی با اعمال بندهای مصرح در قانون اساسی اجازه چنین رفتارهای ضد هنجارهای قانونی، اخلاقی و دینی نظام اسلامی را به این گروه نداد.
به واقع التزام به نظر مقام عظمای ولایت و تاکیدات حمایتی ایشان از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و البته توجه به نقدهای سازنده ایشان از حوزه فرهنگ و هنر برای همگان واجب الاطاعه است و افراد باید در خطی حرکت کنند که رهبر معظم انقلاب در نامگذاری شعار امسال به آن توجه کردند.
البته تنش در حوزه فرهنگ اگرچه در برخی موارد دربرگیرنده مطالبات و خواسته های درستی از سوی معترضان است اما راه بیان نقد در بیشتر مواقع از کانال درستی شکل نمی گیرد. در حقیقت اگر به اکران فیلمی سینمایی نقد داریم، چاپ کتاب با محتواهای خاص را در شان نظام اسلامی نمی بینیم یا به نظرمان برگزاری کنسرت های موسیقی سبب اشاعه هیجان های مفسده برانگیز می شود باید از کانالی که قانون اساسی برای چنین مواردی پیش بینی کرده عمل کنیم.
اعتراض به عملکرد وزیری که درس خوانده حوزه است و به نوعی خودش یک طلبه محسوب می شود دهن کجی به حوزه تصمیم گیری فرهنگی است زیرا متولی فرهنگ با دانشی که در این حوزه دارد توان تشخیص مصلحت های حوزه فرهنگ را در پرتو هدایت های هوشمندانه رهبر معظم انقلاب دارد و اگر این نیاز از سوی افرادی با دغدغه های آرمانی، انقلابی و ارزشی حس می شود که باید به وی تذکر داد بهتر است از راه های قانونی این کار را انجام دهند.
چه خوب که رفتارهای اعتراضی خود را در چارچوب اخلاق قرار دهیم و دفاع از ارزش هایمان را در قانون نظام اسلامی دنبال کنیم و با تاسی به تعالیم قرآن و صاف کردن قلوب خود از هر بغضی به حوزه فرهنگ و محصولات آن بنگریم و با حراست از میوه فرهنگ و هنر کشور عرصه را برای ساخت و تولید آثاری مبتنی بر فرهنگ ناب اسلامی مهیا سازیم.
رهاسازی فرهنگی که رهبر معظم انقلاب در دیدار صمیمانه با هیات دولت به آن اشاره و در ادامه وزیر ارشاد را به حفاظت از درخت فرهنگ و هنر ایران توصیه کردند شفاف و روشن است و به درپیش گیری رویه ای با عمق راهبردی اشاره دارد که سویه های نگاه منتقدانه را از هیجان و شعارگرایی به سوی منطق و واقعگرایی سوق می دهد.
همگان بپذیریم سینمای ایران فرزند خلف انقلاب اسلامی با برخی از شاخ و برگ های زائد در تولید محتواست و منویات رهبر معظم انقلاب و توصیه های راهبردی ایشان به جنبه های صیانت از ارزش های اسلام و قرآن در ساخت آثار سینمایی اشاره دارد و باید همه مفسران با دیدی راهبردی این نظر مصلحانه را توشه ارزیابی خود از سینما قرار دهند و از برخوردهای خیابانی با سینما بپرهیزند.