درحاليكه يكي از مهمترين اهداف تشكيل هلدينگ پتروشيمي خليج فارس، حفظ يكپارچگي و ايجاد هم افزايي در بين شركت هاي توليدي وابسته (از نظر خوراك) و شركت هاي خدماتي بوده است، اخباري كه اخيراً از زيرمجموعه هاي اين شركت شنيده مي شود، نشاندهنده عدم كارشناسي مديريت ارشد هلدينگ به اين مهم و صدور دستورات ناگهاني و عجيب در آخرين روزهاي مديريت فعلي اين شركت مي باشد. « برنامه ريزي براي انجام مناقصه به منظور تعيين كارگزار فروش خارجي شركت هاي توليدي زيرمجموعه» از جمله اقداماتي است كه اخيراً توسط مسئولين هلدينگ خليج فارس به شركت هاي زيرمجموعه تكليف شده است. اين درحاليست كه تاكنون فروش خارجي كليه مجتمع هاي توليدي هلدينگ بصورت يكپارچه و توسط يكي از زيرمجموعه هاي اين شركت صورت مي گرفت. اين اقدام عجيب آنهم در آستانه تشكيل دولت تدبير و اميد و پيش رو بودن برگزاري مجمع فوق العاده و انتخاب رئيس هيئت مديره جديد هلدينگ پتروشيمي خليج فارس ، با ابهامات و سوالات بسياري براي فعالان صنعت پتروشيمي همراه است : آيا اصولاً اين روش براي مديريت فروش بزرگترين مجموعه پتروشيمي كشور، كارا و صحيح است؟ آيا اين روش تجارت در حجم بالا از محصولات پتروشيمي در خارج از كشور مسبوق به سابقه و بر پايه مباني علمي بوده و نتايج مثبتي به همراه داشته است؟ درحاليكه كانال هاي فروش فعلي در سخت ترين شرايط تحريم موفق به حفظ صادرات محصولات پتروشيمي شده اند، ايجاد شبكه هاي توزيع جديد و قبول هزينه هاي سنگين بازاريابي اقدامي در راستاي منافع ملي و سهامداران است؟ آيا شرايط پرريسك فعلي بستر مناسبي براي اجراي سياست هاي آزمون و خطا در حوزه بازاريابي و فروش محصولات پتروشيمي است ؟ آيا تجربه شكست خورده تعدد كانال هاي فروش و ايجاد رقابت كاذب، مي بايست در هلدينگ پتروشيمي خليج فارس نيز بار ديگر تكرار شود؟ كنار گذاشتن شركت هاي مجرب و با امكانات گسترده در امر فروش و صادرات محصولات پتروشيمي و اتكا به شركت هاي نوپا و با امكانات محدود، براساس كدام منطق و درراستاي منافع چه گروه هايي صورت مي گيرد؟ آيا با احتمال كاهش تحريمها ، شركتهاي خارجي امكان اعطاي تسهيلات را براي هر شركتي مقدور خواهند ساخت و يا تنها به شركتهايي اين تسهيلات را اعطا خواهند نمود كه از اعتبار و نام جهاني برخوردار باشند ؟ با توجه به دستور معاون اول محترم رئيس جمهور منتخب مبني بر لغو كليه مصوبات دولت قبلي از ابتداي خرداد ماه سالجاري ، اين همه شتاب و عجله براي انجام برگزاري مناقصاتي با اين درجه از اهميت، به چه دليلي مي باشد؟ با توجه به انتخاب هيئت مديره جديد و احتمال تغيير مديريت قبلي هلدينگ طي هفته هاي پيش رو، اصرار بر انجام اينگونه تصميمات عجولانه و ناگهاني، آيا سوال برانگيز و در جهت حفظ منافع عده اي خاص به نظر نمي رسد ؟ حتي چنانچه در اين خصوص توجيهاتي نيز وجود دارد، آيا بهتر نيست اينگونه تصميمات پس از تعيين هيئت مديره جديد اتخاذ گردد ؟
با در نظر گرفتن پتانسيل هاي فراوان هلدينگ پتروشيمي خليج فارس و تركيب بي نظير زيرمجموعه هاي اين شركت ، سوالاتي از اين دست از اهميت بيشتري برخوردار ميگردد . انتظار ميرفت هلدينگ خليج فارس با بهره گيري از يكپارچگي زيرمجموعه هاي خود ( اعم از توليدي ، خدماتي و بازرگاني ) و مديريت واحد فروش، قادر به ايفاي نقش پررنگي در تامين منابع مالي طرحها، ايجاد لجستيك گسترده براي مقابله با تحريم ها، بهبود وضعيت صادرات ، مقابله با ارزان فروشي محصولات ايراني و ممانعت از سوء استفاده خريداران خارجي باشد. اما با اين اقدام اخير، بايد منتظر پيامدهاي منفي و صدمات جبران ناپذيري براي زيرمجموعه هاي هلدينگ باشيم .
از ديدگاه ملي نيز ميتوان گفت كه اصولاٌ اينگونه تصميمات شتاب زده و غير علمي ، ورود شركتهاي غير تخصصي در امر تجارت محصولات پتروشيمي را بهمراه خواهد داشت كه موجب خدشه دار شدن در توانمنديهاي ايجاد شده قبلي ميشود كه برخي از اين موارد عبارتند از :
• خدشه در سرمايه گذاري هاي قبلي و آسيب برند ملي در حوزه تجارت محصولات پتروشيمي
• عدم امكان سياست گذاريهاي ملي و كلان
• تضييع پتانسيلهاي بازيگران اصلي عرصه تجارت خارجي و صاحب سهم در بازارهاي جهاني بعنوان سرمايه ملي
• تشديد رقابت كاذب بين كانالهاي متعدد فروش ، تخريب بازار و چند صدايي شدن
• افزايش هزينه هاي بازاريابي و فروش در بخش لجستيك و مالي
• عدم امكان اعتماد سازي در خريداران خارجي و افزايش شكايات ، ادعاهاي خسارت و ...
ضمن اينكه با اعلام تعديل منفي و افت قيمت اخير سهام هلدينگ پتروشيمي خليج فارس در بورس كه بشدت مورد اعتراض سهامداران خرد قرار گرفته است، انتظار مي رفت مديريت هلدينگ پتروشيمي خليج فارس با قاطعيت بيشتري از زيرمجموعه هاي خود حمايت نموده و از تمامي پتانسيلها و ابزارهاي موجود به منظور بهبود شرايط فروش شركتهاي خود و افزايش سود شركت هاي زيرمجموعه استفاده کند. خصوصاً با توجه به اينكه، اين مجموعه به نماد صنعت پتروشيمي كشور در بازار سرمايه تبديل شده و منافع هزاران سهامدار خرد به نحوه عملكرد آن وابسته است. در اين شرايط اعطاي كارگزاري فروش خارجي محصولات شركت هاي زيرمجموعه به شركت هاي پراكنده و گمنام، گام ديگري در راستاي افزايش هزينه ها، كاهش سودآوري و در نهايت تضعيف سهام هلدينگ و شركتهاي وابسته در بورس و موجبات آسيب ديدن اعتماد مردم به بورس خواهد شد.