شاید کم نیستند کسانی که تا همین یک ماه و حتی ۱ هفته پیش قصد رأی دادن در انتخابات ریاست جمهوری امسال را نداشتند و در همین مدت کوتاه چنین تصمیمی گرفتند و در آن شرکت کردند.
در روزها و هفته های قبل مطالب کوتاه و بلند بسیاری در میان جوانها و فضای مجازی و به ویژه در فیس بوک رد و بدل شد و عده ای سخت تلاش می کردند دوستان و همفکران خود را که این بار قصد شرکت در انتخابات نداشتند ، به حضور در انتخابات و رای دادن به آقای روحانی ترغیب کنند.
گفتگوهای جالب و به نظر من مهمی در این باره انجام شد.
کسانی که بعد از حوادث سال ۸۸ به شدت از مشارکت سیاسی ناامید و دلزده بودند، حالا تبدیل به مبلغان و مشوقان سرسختی شده بودند که حتی با تمسخر و هجمه دوستان نزدیکشان، پا عقب نکشیدند و بر این عقیده که با قهر کردن و رأی ندادن، هیچ چیزی عوض نشده و قطعاً وضع بدتر خواهد شد ایستادند و تأثیر بسزایی در مجاب کردن دیگران برای مشارکت داشتند.
تلاش همه آنانی که در روزهای سرد مشارکتهای سیاسی سالهای اخیر، در پی رویاندن گل امیدی در دل جوانان این کشور بودند – از تمام گروههای سیاسی اصلاح طلب و شخصیتهای تأثیرگذار گرفته تا همین جوانان ناامید دیروز و امیدوار امروز – به ثمر نشست و با این احساس که مشارکت و رأی و نظر آنها دیده شده و تأثیر گذاشته، بعد از اعلام نتایج انتخابات و پیروزی کاندیدایشان، به جشن و شادمانی یکپارچه، وصف ناپذیر و پرمعنایی دست زدند و روح امید را در فضای کشور صدچندان کردند.
جدا از وحدت و همدلی و زنده شدن دوباره ای که در هلهله و فریادها و حضور گرم مردم احساس می شد، بخش عمده ای از شعارهایی که در این تجمعات سر داده شد و یادآور تبلیغات و اتفاقات انتخابات سال ۸۸ بود، حاوی نکات قابل تأملی است.
شور و هیجان اعجاب انگیز مردم و به ویژه جوانان در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ ، بدون شک بزرگترین سرمایه و فرصتی بود که متأسفانه به دلایل متعددی که ناشی از کژاندیشی عده ای بود ، به ضربه ای سهمگین به کشور تبدیل شد و جدا از همه هزینه هایی که به همه مردم تحمیل نمود، موجب از دست دادن جان عده ای بیگناه شد که هنوز هم مقصران اصلی آن جنایتها به سزای اعمال خود نرسیده اند.
در اسلام و در هر مکتب و تفکری، جان انسان عزیزترین و ارزشمندترین نعمت خداست و هیچ گاه غم و اندوه کشته شدن ناجوانمردانه انسانی بیگناه ، فراموش نمی شود و التیام نمی بخشد.
افسوس بزرگ من در میان جشن شادی بخش مردم پس از انتخابات این بود که آیا نمی شد آن انرژی عظیم احساس مشارکت و حضور آحاد مردم در انتخابات ۸۸ و حتی اعتراض معترضین به نتیجه انتخابات را به گونه ای مدیریت کرد که آن همه هزینه و زجر نصیب جوانان و مردم این کشور نمی گشت و ۴ سال عده کثیری از مردم و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی را به زندان، انزوا و ناامیدی نمی کشاند!؟
و هزار افسوس به جانهایی که مظلومانه گرفته شد و دهها سوال بی پاسخ که مردم حاضر در جشن پیروزی امسال ، آنها را گوشه ذهن خود نگاه داشته اند و این بار، راه را نه فقط فریاد و اعتراض که حضور و مشارکت سیاسی دوباره و تعیین سرنوشت خودشان علی رغم آزردگی از خاطرات گذشته دانستند .
در پس حضور شاد و پرانرژی مردم در این جشنهای خودجوش و گسترده ، اشکها و غمهایی دیده می شود که هم ناشی از اندوه اتفاقات گذشته است و هم ناشی از شوق به ثمر نشستن صبر و تلاش این بارشان .
آرزو دارم این بار تلألو اشکهای همه کسانی که غمی از گذشته و شوقی از حس حضور در چشم دارند ، در چشمانشان خشک نشود و نور امیدی به آینده ای پر از شادی و مهربانی و همدلی انگاشته شود و به یمن شعار رئیس جمهور منتخب ، با "تدبیر" و عقلانیت ، این نور "امید" به روشنایی عظیم برای همه مردم ایران عزیز مبدل گردد.
چنین باد به یاری ایزد متعال .
در روزها و هفته های قبل مطالب کوتاه و بلند بسیاری در میان جوانها و فضای مجازی و به ویژه در فیس بوک رد و بدل شد و عده ای سخت تلاش می کردند دوستان و همفکران خود را که این بار قصد شرکت در انتخابات نداشتند ، به حضور در انتخابات و رای دادن به آقای روحانی ترغیب کنند.
گفتگوهای جالب و به نظر من مهمی در این باره انجام شد.
کسانی که بعد از حوادث سال ۸۸ به شدت از مشارکت سیاسی ناامید و دلزده بودند، حالا تبدیل به مبلغان و مشوقان سرسختی شده بودند که حتی با تمسخر و هجمه دوستان نزدیکشان، پا عقب نکشیدند و بر این عقیده که با قهر کردن و رأی ندادن، هیچ چیزی عوض نشده و قطعاً وضع بدتر خواهد شد ایستادند و تأثیر بسزایی در مجاب کردن دیگران برای مشارکت داشتند.
تلاش همه آنانی که در روزهای سرد مشارکتهای سیاسی سالهای اخیر، در پی رویاندن گل امیدی در دل جوانان این کشور بودند – از تمام گروههای سیاسی اصلاح طلب و شخصیتهای تأثیرگذار گرفته تا همین جوانان ناامید دیروز و امیدوار امروز – به ثمر نشست و با این احساس که مشارکت و رأی و نظر آنها دیده شده و تأثیر گذاشته، بعد از اعلام نتایج انتخابات و پیروزی کاندیدایشان، به جشن و شادمانی یکپارچه، وصف ناپذیر و پرمعنایی دست زدند و روح امید را در فضای کشور صدچندان کردند.
جدا از وحدت و همدلی و زنده شدن دوباره ای که در هلهله و فریادها و حضور گرم مردم احساس می شد، بخش عمده ای از شعارهایی که در این تجمعات سر داده شد و یادآور تبلیغات و اتفاقات انتخابات سال ۸۸ بود، حاوی نکات قابل تأملی است.
شور و هیجان اعجاب انگیز مردم و به ویژه جوانان در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ ، بدون شک بزرگترین سرمایه و فرصتی بود که متأسفانه به دلایل متعددی که ناشی از کژاندیشی عده ای بود ، به ضربه ای سهمگین به کشور تبدیل شد و جدا از همه هزینه هایی که به همه مردم تحمیل نمود، موجب از دست دادن جان عده ای بیگناه شد که هنوز هم مقصران اصلی آن جنایتها به سزای اعمال خود نرسیده اند.
در اسلام و در هر مکتب و تفکری، جان انسان عزیزترین و ارزشمندترین نعمت خداست و هیچ گاه غم و اندوه کشته شدن ناجوانمردانه انسانی بیگناه ، فراموش نمی شود و التیام نمی بخشد.
افسوس بزرگ من در میان جشن شادی بخش مردم پس از انتخابات این بود که آیا نمی شد آن انرژی عظیم احساس مشارکت و حضور آحاد مردم در انتخابات ۸۸ و حتی اعتراض معترضین به نتیجه انتخابات را به گونه ای مدیریت کرد که آن همه هزینه و زجر نصیب جوانان و مردم این کشور نمی گشت و ۴ سال عده کثیری از مردم و شخصیتهای سیاسی و فرهنگی را به زندان، انزوا و ناامیدی نمی کشاند!؟
و هزار افسوس به جانهایی که مظلومانه گرفته شد و دهها سوال بی پاسخ که مردم حاضر در جشن پیروزی امسال ، آنها را گوشه ذهن خود نگاه داشته اند و این بار، راه را نه فقط فریاد و اعتراض که حضور و مشارکت سیاسی دوباره و تعیین سرنوشت خودشان علی رغم آزردگی از خاطرات گذشته دانستند .
در پس حضور شاد و پرانرژی مردم در این جشنهای خودجوش و گسترده ، اشکها و غمهایی دیده می شود که هم ناشی از اندوه اتفاقات گذشته است و هم ناشی از شوق به ثمر نشستن صبر و تلاش این بارشان .
آرزو دارم این بار تلألو اشکهای همه کسانی که غمی از گذشته و شوقی از حس حضور در چشم دارند ، در چشمانشان خشک نشود و نور امیدی به آینده ای پر از شادی و مهربانی و همدلی انگاشته شود و به یمن شعار رئیس جمهور منتخب ، با "تدبیر" و عقلانیت ، این نور "امید" به روشنایی عظیم برای همه مردم ایران عزیز مبدل گردد.
چنین باد به یاری ایزد متعال .