این روزها بسیاری از سینماگران دست از دوربین کشیدهاند و از نزدیک دارند گرانیها و مشکلات اقتصادی مردمشان را رصد میکنند، چیزی که خیلی از آنان از جمله تهمینه میلانی را هم نگران اوضاع اقتصادی مردم و دلسرد از ساخت فیلم کرده است.
تهمینه میلانی از کارگردانانی است که همواره از سوی برخی جریانها و رسانهها برایش حاشیه سازی شده است. شاید به همین دلیل هم باشد که به راحتی تن به مصاحبه با رسانهها نمیدهد، خودش میگوید: آنقدر از اوضاع نا به سامان اقتصادی گلایه مند است که حتی رمقی برای ساخت فیلمی در این باره را هم دیگر ندارد.
از او که درباره سینما میپرسم، میگوید: «دلم نمیخواهد راجع به سینما گفتوگویی انجام بدهم، سینما دیگر آن جاذبه همیشگیاش را برای من از دست داده است، آیا اصلا درباره سینما میتوان سخنی گفت؟ » . . . «با این همه مشکل اقتصادی، آیا فیلم ساختن با تمام موانعی هم که پیش روی سینماگران است، ممکن است یا یا اگر ممکن باشد، دیگر فایدهای دارد؟»
جان کلام او در تمام مدتی که گرم گلایه کردن است، این است: «خانه از پای بست ویران است، مدیریت کلان در این حوزه به درستی تصمیمگیری نمیکند». او اصرار دارد که بیش از این حرفی نزند، چیزی نگوید و شاید دلش را آرام نگاه دارد که به قولش بی وفایی نکرده و درباره سینما مصاحبه انجام نداده است. اما از سویی می توان این نکته را مد نظر قرار داد که گفتوگوی کلامی تهمینه میلانی اگرچه با این چند جمله به پایان رسید اما کنجکاوی خبرنگارانه برای دریافتن آنچه برخی کارگردانها را اینگونه از هنر سینما دلزده کرده است، میتواند داعیهای باشد برای این که بگوییم مصاحبه او هنوز ادامه دارد.
به هر روی و رأی سینمای ایران پس از کسب مهمترین جایزه جهانی سینما یعنی اسکار برای جدایی نادر از سیمین، دچار بازنگریهای کلان و سوءبرخوردهای ناروا و زیانباری شد، به گونهای که در یک سال اخیر و به طور دقیقتر پس از تعطیلی خانه سینما، یک نگاه دولتی با طعم بی تدبیری دامنگیر این هنر- رسانه شده و بسیاری را از متن آن به حاشیه کشانده است.
به هر حال چه بپذیریم چه نه، سینما هنری اندیشهساز و رسانهای جهانی است و خوب نیست که در انحصار طلبی برخی از مسئولان، یتیم شود.
آیا نه این است که پس از ۸ ماه از صدور فرمان تعطیلی خانه سینما و اتهام زنی به ساحت اخلاقی این هنر، سینماداران از کم شدن فروش فیلمها و احتمال تعطیلی سالنهای سینما خبر دادند؟
شاید آنقدر دایره موضوعاتی که باید در سینما به آنها پرداخته شود تنگ حوصله شده است که دیگر ساخت روایی و پایان قصه هر فیلمی که روی پرده میرود از پیش معلوم است و در سادهترین بیان ممکن دیدنش چندان به خریدن بلیط چهار، پنج هزار تومانیاش نمیارزد.
یادمان نرود در این روزها که از پسته و گوشت و مرغ گرفته تا لوبیا و پراید بار گرانیشان را روی دوش مردم گذاشتهاند، شاید تنها سینما و فیلمهای موفق سینماگران بزرگ این کشور میتواند مردم نجیب ایران را کمی دلشاد کند. البته اگر سکوت طولانی سینما درباره این گرانیها روزی بشکند. . .