۲
دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۶:۴۰
خطری که آن را جدی نمی‌گیریم

رسانه ملي، نيازمند يك جراحي عميق

رسانه ملي، نيازمند يك جراحي عميق

تقريبا روزي نيست كه در يكي از سايت‌هاي معتبر يا روزنامه‌هاي پرتيراژ كشور مطلبي در نقد صدا‌وسيما يا همان رسانه ملي خودمان نوشته نشده باشد .اگرچه اين موضوع متاسفانه ممكن است مثل خيلي از موضوعات مشابه نهايتا به بي‌تفاوتي مسئولين ذي‌ربط وعادي شدن فضا براي ايشان ختم شود اما در كل نشان از اهميت موضوع در سطح گسترده‌تري در جامعه دارد. چنانچه ابعاد اين نقدها را بررسي كنيم، متاسفانه شاهدگستره وسيعي از موضوعات می‌شويم كه به خودي خود شائبه هرگونه نگاه سياسي را می‌زدايد واز طرف ديگر برعمق نگراني‌ها می‌افزايد. با اين حال اين سوال ممكن است در ذهن برخي متبادر شود كه چرا؟ آيا در اين كشور غير از صدا وسيما هيچ دستگاه ديگري قابل نقد نيست؟ چرا در مورد آموزش‌وپرورش كه در سه دهه اخير كلكسيوني از نظام‌هاي آموزشي را برروي فرزندان ما آزمايش كرد تا اين اندازه مطلبي نمی‌نويسند؟ يا چرا بانك مركزي كه بالاخره نتوانست يك سياست واحد ارزي را در اين كشور پياده كند از اين گستره نقد مصون است؟ يا حتي ورزش فوتبال ما كه همينطور پله پله در رتبه بندي‌هاي آسيايي وجهاني پايين می‌آيد و از طرفي هزينه‌هاي آن همينطور با سرعت نور بالا رفته و بر بيت‌المال تحميل می‌شود چرا در ابعاد گسترده تري از رسانه‌ها نقد نمی‌شود؟!
پاسخ اين سوال را بايد در اهميت و جايگاه رسانه در دنياي امروز و جايگاه انحصاري رسانه ملي در ايران جستجو كرد .فضاي بي رقيبي كه براساس نظر قانون اساسي كشور براي رسانه ملي بوجود آمده باعث شده تا انتظارات عمومی‌از آن افزايش يافته و از طرفي مسئوليت‌هاي متنوعي براي آن تصور شود كه ظاهرا در توان آن هم نيست. امروز عملكرد صداوسيما به شكلي باور نكردني در اوضاع سياسي، اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جامعه گره خورده؛ چيزي كه بي‌شك بيش‌از توان صدا‌و‌سيما آن هم با اين ساختار فرسوده و فشل است. بخصوص كه امروز رقبايي بسيار سرسخت و قدر به مدد تكنولوژي ماهواره در خانه‌هاي مردم حضور يافته اند كه به هيچ وجه با هر گونه اقدام حذفي قابل بيرون راندن نيستند و هر روز جا را براي رسانه ملي در كنج خانه‌ها تنگ‌تر می‌كنند. در اين بين جالب‌تر از همه عملكرد خود رسانه ملي است كه گويي با سرعت هرچه تمام تر مسير را وارونه ديده و از آن سوي ميدان می‌دود!
۱- سياست بدفرجام تكثرگرايي
اين روزها در حالي همچنان شاهد پيگیري شتاب زده سياست تكثر گرايي رسانه ملي و افتتاح شبكه‌هاي مختلف هستيم كه روز به روز از ميزان مخاطبان شبكه‌هاي فعلي كم شده و حتي از ميزان اثرگذاري برنامه‌هاي توليدي كاسته می‌شود! (براي اطمينان از اين نظر كافيست از لاي كاغذ‌هاي واحد‌هاي پژوهشي داخل صداوسيما سرمان را بيرون بكشيم و سري به خيابانها بزنيم) و مهمتر اينكه رهبر معظم انقلاب بارها تاكيد داشته اند« گردش كار در سازمان صداوسيما بايد در جهت رسيدن به كيفيت برتر در همه‌ برنامه‌هاى آن باشد و گسترش كمى

اين روزها در حالي همچنان شاهد پيگیري شتاب زده سياست تكثر گرايي رسانه ملي و افتتاح شبكه‌هاي مختلف هستيم كه روز به روز از ميزان مخاطبان شبكه‌هاي فعلي كم شده و حتي از ميزان اثرگذاري برنامه‌هاي توليدي كاسته می‌شود
در درجه‌ دوم قرار گيرد». جالب اينكه درحالي شبكه‌هاي جديد از هر گوشه سر برمی‌آورند كه مدتي است رسانه ملي ظاهرا دچار مشكلات مالي! هم شده و به قول مسوولين اين رسانه به دليل كمبود بودجه! توليد برنامه‌هاي فاخر دچار مشكل شده است كه البته بينندگان هم اوج آن را در فقر برنامه‌هاي فاخر و جديد در بيش از ۴۰ شبكه صدا وسيما در سراسر کشور به خصوص در ايام دهه فجر ديدند .
سوال اصلي اينست كه اين شبكه‌هاي يكسان كه هيچ هم افزايي مثبتي در آنها ديده نمی‌شوند و اكثرا با ماموريتهاي مشابه و تكرار برنامه‌هاي همديگر برروي كانالهاي ۲۴ ساعته و پر هزينه ماهواره‌اي يا ديجيتالي قرار می‌گيرند قرار است كدام هدف از پيش طراحي شده اي را تعقيب كنند؟ اگر قرار است مثلا (آي فيلم) و (تماشا) و (نمايش) هرسه يك كار بكنند (پخش آثار نمايشي تكراري) پس چرا اين همه هزينه براي سه شبكه؟! اگر قرار است شبكه موسوم به (شبكه شما) تمام خوراك خود را از شبكه‌هاي استاني تامين كند! پس ماهيت خود شبكه‌هاي استاني چيست؟! اگر قرار است شبكه قرآن فقط با برنامه‌هاي گفت و گو محور و قرائت پر شود پس فرق آن با راديو قرآن چيست ؟ و اگر...
۲- جذب اسپانسر به بهانه مشكلات مالي
اين روزها اگر نگاهي به بيش از ۳۰ شبكه استاني بيندازيم به معناي مطلق كلمه شاهد سياست آنتن فروشي (قراردادن زماني از پخش شبكه به افراد يا شركتها يا ... در ازاي دريافت پول ) براي تامين هزينه‌هاي جاري هستيم. سياستي كه پيش‌از اين از سوي شبكه‌هاي سراسري بخصوص شبكه سه شروع شده بود و مشابه آن را فقط در شبكه‌هاي ماهواره‌اي بسيار نازل و دست چندم می‌توانيم ببينيم. اين امر بي‌هيچ تعارفي به معناي چرخاندن چرخ شبكه‌ها با پول ديگران است. حال سوال اينجاست چگونه ممكن است افرادي كه به اين شكل و فقط با پرداخت پول وارد شبكه‌ها شده‌اند دلشان براي افق رسانه بسوزد!؟. بي شك عدم توجه به تفاوت ظريف سه واژه مهم «آنتن فروشي» و «اسپانسري» و «مشاركت» مطابق الگوي عملي شبكه‌هاي معتبر دنيا راه را براي ورود بي حد و حصر سودجويان با تمنيات سياسي و اقتصادي هموار می‌سازد ( توجه داشته باشيم به اوضاع سياسي اقتصادي موجود وپيش‌رو). اين درحالي است كه رسالت صداوسيما چيزي جز اين بوده و هست. همه ما به ياد می‌آوريم حضرت امام(ره) در سالهاي ابتدايي پيروزي انقلاب با درك درست وعميق از نقش صداوسيما تاكيد داشتند «صداوسيما بايد به معني واقعي كلمه مستقل باشد» . اكنون در پي سياست به اصطلاح جذب اسپانسر از سوي رسانه ملي، تهيه‌كنندگان و برنامه سازان آموزش ديده سازمان با روند تند تري نسبت به گذشته كنار گذاشته می‌شوند و جاي آنها را دلال‌ها و كاسب‌كاران فرهنگي می‌گيرند يا اينكه تهيه‌كنندگان و برنامه‌سازان رسمی‌و آموزش ديده مجبور می‌شوند تا قبل از طراحي برنامه‌اي پرمحتوا و جذاب، به فكر اسپانسر برنامه و خواسته‌هاي او باشند. اين را مقايسه كنيد
اكنون در پي سياست به اصطلاح جذب اسپانسر از سوي رسانه ملي، تهيه‌كنندگان و برنامه سازان آموزش ديده سازمان با روند تند تري نسبت به گذشته كنار گذاشته می‌شوند و جاي آنها را دلال‌ها و كاسب‌كاران فرهنگي می‌گيرند
با شيوه برنامه‌سازي انديشه محور و استراتژي محور شبكه‌هاي ماهواره‌اي مهمی‌مثل بي‌بي‌سي فارسي و من وتو و... كه قرار است در فرآيند جنگ نرم، رسانه ملي با آنها مقابله كند .
۳-‌ صدا وسيما، دانشگاهي براي جامعه
امام (ره) بيش‌از هر كس ديگري به اهميت ونقش صدا وسيما در شكل‌گيري آينده جامعه واقف بود. اينگونه بود كه ايشان بارها جايگاه «دانشگاه» را براي رسانه ملي قائل بودند. پس از آن هم بارها رهبر معظم انقلاب به اين جايگاه صداوسيما در فرآيند جنگ نرم تاكيد داشتند اما يك سوال مهمی‌كه اين روزها ذهن هر كسي را آزار می‌دهد اين است كه مديران رسانه ملي تا چه حد به كاركرد دانشگاه گونه اين رسانه اعتقاد دارند و به سوي تحقق آن گام بر می‌دارند؟! يك مقايسه ساده بين‌هاليوود و باليوود نشان دهنده اين حقيقت است كه كداميك به مثابه يك دانشگاه توليد ايده ونگاه وسبك می‌كند و آن ديگري نهايتا توليد سرگرمي. حال رسانه ملي ما چقدر در توليد محتوا و ايجاد جذابيت براي مخاطب موفق بوده؟ بي‌شك تكرار آثار سينمايي غربي و پخش سريال‌هاي رنگارنگ كره‌اي مزيتي براي رسانه ملي در مديريت پيام نيست. توليدات خودمان هم كه اغلب نه آن جذابيت كافي را دارد تا مخاطب را جذب كند و نه از آن محتواي مهندسي شده برخوردار است كه نهايتا طي يك پروسه به هدفي از پيش طراحي شده بينجامد؛ وگرنه ما تا اين حد با تغييرات دلهره‌آور در سبك زندگي و فرهنگ عمومی‌مواجه نبوديم. پس خدا به داد ما برسد بخصوص با اين اساتيد جديد كه در قالب اسپانسر و مشاركت و... اين روزها مشكلات مالي رسانه ملي را بهانه قرارداده اند و به شبكه‌هاي بي پول (به خصوص شبكه‌هاي استاني) حمله آورده‌‌اند .
*******
باري ... صدا وسيما امروز پيكر بيماري دارد كه مهمترين عامل آن بيماري را بايد در ساختار آن جستجو كرد. اين پيكر بيمار امروز به شدت نيازمند يك جراحي فوري است. ساختار مديريتي نامناسب، بدنه حجيم، بروكراسي به شدت دولتي، ايزوله بودن فضاي فكري، عدم آشنايي با تكنيك‌ها و ساختارهاي جديد برنامه سازي، عدم حضور كارشناسان و خبرگان كافي در كنار كادر مديريتي و ستادي، غيرمتخصص بودن اغلب مديران اجرايي، نبود مشاوران كارآمد بخصوص در شبكه‌ها، بي‌توجهي نسبي به ميل و نياز مخاطب و در عوض تكيه به عنصر مصلحت آن هم به فتواي شخصي! و چشم‌پوشي از واقعيات موجود همگي باعث شده تا هر روز بيش‌از پيش اين پيكر عظيم ، فرسوده شده و فروريزد. اما اين سقوط لاجرم بسيار وحشتناك خواهد بود زيرا همانطور كه گفتيم خواسته يا ناخواسته بدليل شرايط استثنايي حاكم بر رسانه ملي وگره خوردن سرنوشت و عملكرد آن بر بسياري از وجوه جامعه، حذف شبكه‌هاي رسانه ملي از كانال‌هاي تلويزيوني خانه‌هاي مردم يا عملكرد نامناسب آنها تاثيرات بسيار بزرگي بر جامعه خواهد گذاشت. اين خطر اكنون كنار گوش ‌ماست پس اگر جراحي لازم است بسم‌الله . بي‌شك فردا دير است .
رضا سیف‌پور - كارشناس رسانه

کد مطلب: 24096
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *