کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

بازگشت به دین، چاره دین گریزان

جواد قربانی

2 اسفند 1391 ساعت 15:20


علاوه بر آنچه که در ادیان مختلف و به ویژه ادیان توحیدی در مورد قدمت دین و رابطه چارچوب مند و هدایت شده انسان با خدا گفته شده است و این رابطه را به سرآغاز آفرینش انسان می رساند، تحقیقات علمی نیز اثبات کرده اند که از هزاران سال پیش انسان ها در نقاط مختلف زمین دارای باورهایی بوده اند که کم و بیش می توان آنها را در چارچوب دین قرار داد. اما دین ناباوری و خداناباوری نیز قدمت کمی ندارد، هر چند که به علت توفق دین باوران، غیرمعتقدان کمتر فرصت عرضه اندام می یافته اند. تا پس از عصر رنسانس در غرب که با تعریف های جدیدی که از عرصه های مختلف زندگی بشر شد، حقوقی برای انسان ها به رسمیت شناخته شد که از مهمترینشان، حق آزادی اندیشه، عقیده و بیان بود. در پرتو پذیرش چنین حقی به مرور عرصه برای ابراز عقاید دین ناباوران و حتی دین ستیزان هر چه بیشتر باز شد. اگر تا قبل از قرن ۱۹م همچنان داشتن چنین دیدگاهی و البته ابراز آنها می توانست عواقب سنگینی در برداشته باشد، اما قرن ۱۹ را شاید بتوان به نوعی قرن بلوغ فلسفه های انسان گرایانه و به طور کلی مادی گرا دانست. در هر صورت با استمرار این روند و حتی شدت گرفتنش در قرن ۲۰، امروزه دیگر دین ناباوری مسئله چندان عجیبی در غرب و بسیاری دیگر از کشورهای دنیا نیست و کسی به این علت حتی شاید ملامت هم نشود چه رسد به مجازات. با این وجود به طور قطع می توان گفت همچنان دین باوران در اکثریت مطلق هستند و بخش عمده ای از مردم دنیا خود را پیرو آیینی خاص اعلام می کنند. هرچند باور مذهبی انسان ها به نسبت قرن های گذشته تفاوت فاحشی کرده است و بسیاری از باورهای خرافی و افراطی، تصحیح یا تعدیل شده اند و به طور کلی عرصه خداوندی محدودتر شده است، چنانکه در گذشته علت مستقیم بسیاری از پدیده ها و اتفاقات کوچک و بزرگ خداوند دانسته می شد، اما امروزه به علتی غائی بدل گشته است، اما در هر صورت ترویج طولانی مدت افکار دین ستیزانه نتوانسته است دین را به محاق برد. آنچه که باید در درون انسان به دنبال علتش بود. درون ملتهبی که در هزارتوی ابهامات مختلف، دور خود خواهد چرخید اگر علت خداوندی از معلول های جهان برداشته شود. در واقع در درون انسان ها خلأیی وجود دارد که همیشه به وسیله  دین و باور به خدا پر شده است. هنگامی هم که انسانی دست از باورهای الهی می شوید، غالبا با آزار ممتد این خلأ مواجه می شود. اخیرا یک کلیسای ویژه خداناباوران در شمال لندن محبوبیت زیادی در میان افرادی پیدا کرده است که به هیچ مذهبی اعتقاد ندارند. این کلیسا ماه گذشته و به عنوان محلی برای تجمع خداناباوران افتتاح شد. بنیانگذاران آن می گویند که این کلیسا جایی است برای "پایکوبی، حضور خداناباوران و در مجموع، جشن بزرگداشت زندگی". مخاطبان این کلیسا بیشتر جوانان سفیدپوست از طبقه متوسط هستند. در پاسخ به این سوال که چرا به این مکان می روند اکثر آنها از این می‌گویند که پس از ترک آئین مسیحیت، صبح روزهای یکشنبه احساس خلاء می‌کرده‌اند. چنین اذعانی موید این مطلب است که اگر شخصی از مرحله ایمان پایین بیاید و در مسیر تردید نسبت به باورهایش گام بردارد این امکان وجود دارد که عدم وجود پاسخ های قطعی، روشن و از منظر شخص منطقی به سوال های بی انتهایی که در ذهنش نسبت به ناشناخته های جهان هستی وجود دارد، او را به سمت دست شستن از باورهای دینی بکشاند، اما این به هیچ وجه معادل پایان بحران اعتقادی وی نخواهد بود. در اصل این آغازی خواهد بود برای هجمه فراوان افکار متفاوت و مسائلی که تا پیش از این در سایه وجود خدا در زندگی وی به نوعی قابل رفع و رجوع بود و هنگامی که این افکار انسان را در فضایی از ابهام بیکران قرار می دهد احساس خلأ امری طبیعی خواهد بود. با این وجود پر کردن این خلأ به هیچ وجه ساده نیست. به طوریکه بسیاری مجددا به سمت مجموعه باورهایی گرایش پیدا می کنند که در کنه خود گرته برداری از روی ادیان هستند، چه دارای شبه شریعت هایی هستند که برای پیروانشان تکلیف مشخص می کند. آنچه که خود هویدا کننده  علت دیگری از گرایش شدید انسان به دین است؛ بسیاری از انسان ها هم برای رسیدن به آرامش و هم از این جهت که تصور می کنند از تشخیص راه صحیح زندگی قاصر هستند و البته برای یافتن پشتوانه هایی توجیه کننده اعمال خود شریعت را بهترین گزینه موجود می بینند. بنابراین گویی خداناباوری تنها ایشان را از دینی به سمت دین دیگر سوق می دهد. جالب آنکه در مورد کلیسای فوق الذکر یک نگرانی بین برخی خداناباوران این است که خود خداناباوری در حال تبدیل شدن به نوعی مذهب، با قواعد اخلاقی ثابت و کشیش‌هایی خودخوانده است. انسان هایی که در هزاره های پیشین روی به ماه و خورشید و هر چیز دیگری آوردند و بر آن سجده کردند به واقع انسان های بی خردی نبوده اند که ابلهانه اشیاء را می پرستیده اند، بلکه در عین خردمندی در حول وحوش خود نگرستند و در پاسخ به سوال هایی که به آن برخوردند و در منتهای استیصال در یافتن پاسخ، چنین کردند. استیصالی که به نظر می رسد همچنان درون انسان امروزی را ناآرام نگاه داشته است و در نهایت گریز از عرصه خداوندی خود را از دامان آئینی به آئین دیگر می اندازد، آنچه که در روند گذار زمان شاید خود تولید کننده سنت هایی شود که در اعصار بعد ادیانی از جنس دیگر تولید کند، اما نخواهد توانست درون انسان را از نیاز به دین بزداید.


کد مطلب: 23619

آدرس مطلب :
https://www.mardomsalari.ir/note/23619/بازگشت-دین-چاره-گریزان

مردم سالاری آنلاين
  https://www.mardomsalari.ir