جمهوری آذربایجان همسایه شمالی ایران از جمله دیگر همسایگانی است که با وجود بهرهمندی از کمکهای بیدریغ ایران در زمانهای بحرانی، با رویدادی تا متعارف و بیرون از چارچوب سیاست خارجی اعلامی و اعمالی جمهوری اسلامی ایران، واکنشی نسنجیده بروز میدهد.
طی سالهای بعد از استقلال جمهوری آذربایجان، تعداد زیادی از رسانههای نوشتاری و تصویری جمهوری آذربایجان، بارها نسبت به ایران و شخصیتهای تاریخی و سیاسی و دولتمردان جمهوری اسلامی ایران با ادبیاتی سخیف، رفتاری ناشایست و توهین و افترا آمیز ارائه داده و در صورت اعتراض رسمی و غیر رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران، شخص رئیس جمهور و دیگر مقامات پاسخگو اظهار داشتهاند که این اظهارات از سوی شخصیتهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و مطبوعات و احزاب سیاسی است و دولت آنها را در اظهار نظرات آزاد گذاشته است.
همچنین مقامات رسمی جمهوری آذربایجان اعلام کردهاند که در فضای سیاسی جمهوری آذربایجان آزادی بیان و اظهار نظر وجود دارد و ما نمیتوانیم جلوی اظهار نظرات مردم و احزاب و رسانهها را بگیریم. رهبران جمهوری آذربایجان بخوبی میدانند که در طول تاریخ تا قبل از فروپاشی امپراتوری روسیه در سال ۱۹۱۷، در شمال رود ارس قلمروی به نام «آذربایجان» وجود نداشته و در نقشه منتشره از سوی «منطقه نظامی قفقاز» که از سوی «اداره طراحی و نقشه کشی نظامی» روسیه در سال ۱۹۰۳ در تفلیس بزبان روسی منتشر شده، در شمال رود ارس در قفقاز جنوبی چهار فرمانداری به نامهای باکو، یلیزاوپول، ایروان و فرمانداری کوتائیسی وجود داشتند.
نام «آذربایجان» از قلمروهای تاریخی ایران را «مساواتچی»ها در سال ۱۹۱۸ به فرمانداریهای گنجه و باکو دادند. جمهوری اسلامی ایران در رای گیری استقلال جمهوری آذربایجان به عنوان یک کشور در مجمع عمومی سازمان ملل، میتوانست در صورت عدم تغییر نام «آذربایجان» (که به ایران تعلق دارد) آن را شناسائی نکند. ولی برای حسن همجواری به استقلال آن رای داد.
در زمان برگزاری مراسم مذهبی بزرگداشت شهدای جنگ چالدران در اردبیل، یکی از مداحان احساساتی شده و کلمات رکیک و دور از ادب در یک مجلس مذهبی نسبت به رئیس جمهور آذربایجان و ترکیه ابراز داشته است. این عمل میتواند قابل پیگیری باشد ولی بر هم زدن مناسبات دو کشور همسایه (به تحریک اسرائیل و برخی دیگر از کشورهای منطقه) برازنده شخص رئیس جمهور آذربایجان نیست.
جمهوری آذربایجان در برابر بزرگ منشی دولت ایران در رابطه با کمکهای بی دریغ به آذربایجان در دوران بحران را نباید فراموش کند. باید بیاد داشته باشند که استانهای آذری نشین ایران اگرچه با ملت جمهوری آذربایجان هم زبان و شیعه هستند، ولی برای هر دو طرف «ملیت» و «تابعیت» در اولویت دیگر امور قرار دارد.
از قول حیدر علی اف گفته شده که در دوره خیزش ناسیونالیسم آذربایجانی و اتحاد دو آذربایجان، به ملت جمهوری آذربایجان یاد آور شده که همیشه دست به بدن میچسبد نه بدن به دست. جمهوری آذربایجان در مقابل جمعیت آذربایجانی ایران مانند دست و آنها بدن هستند. اگر به دنبال آذربایجان واحد هستید، این ما هستیم که باید به اکثریت که ایران است، بپیوندیم».
جمهوری آذربایجان سالهاست که به تحریف وقایع تاریخی در کتابهای درسی در تمام سطوح دبستان تا دانشگاه و آکادمی، نسبت به مصادره شخصیتهای علمی و فرهنگی و ادبی و نیز شهرهای تاریخی ایران اقدام میکند و در کشورهای خارجی با صرف دلارهای نفتی شخصیتهای ایرانی را آذربایجانی معرفی میکند.
این رویه برگرفته از فضای بسته دوره شوروی در عناد ورزی با ایران و ایرانی در دائره المعارف ده جلدی شوروی آذربایجان (۱۹۷۶-۱۹۸۷) مکتوب و منتشر شده است. در کتابهای درسی تاریخ در دبستان و دبیرستان و دانشگاه در همه آنها تحریف تاریخی و اهانت به شخصیتهای تاریخی مندرج است و بنیانگذار سلسله هخامنشی «کورش» بزرگ را که دنیا و تمدنهای جهانی به آن احترام قائل هستند، با نامی سخیف نام میبرد و کشته شدن او در نبرد را بدست آذربایجانیها قلمداد میکند.
در اطلس تاریخی آذربایجان (به زبانهای آذربایجانی، روسی، انگلیسی)، دولت صفویه را یک دولت آذربایجانی قلمداد میکند و خاندانهای شاهی ایران از صفویه و افشاریه و قاجاریه را همه دولت آذربایجان میداند. در سالهای پس از استقلال، دولت جمهوری آذربایجان، گروههای تجزیه طلب ایرانی و معاند و مخالف دولت جمهوری اسلامی ایران را در باکو مورد حمایت دولت قرار داده و به آنها امکان تبلیغات ضد ایرانی داده است.
تبلیغ «آذربایجان واحد» از سوی دولتمردان جمهوری آذربایجان به مفهوم تهدید تمامیت ارضی ایران است و تبلیغات مسموم ایدههای پان ترکیسم تلویزیونهای ماهوارهای جمهوری آذربایجان نشان از دخالتهای دولتی این کشور در امور داخلی ایران دارد. از این ردیف اقدامات بسیار است و جمهوری اسلامی ایران خواستار جلوگیری از این اقدامات مخرب و برقراری روابطی دوستانه با همسایگان بدون دخالت در امور داخلی یکدیگر است که این مشی همیشه سر لوحه سیاست خارجی ایران است.
اکنون که با اهانت و کلمات خارج از شئون اسلامی در یک مجلسی در اردبیل موجب نارضایتی و عکسالعمل شدید رئیس جمهور آذربایجان قرار گرفته است، مصداق مثل فارسی است که «در چشم دیگران خار می بین و در چشم خود تیر را نمیبینی». جمهوری آذربایجان در برابر این پدیده ناخوشایند، میخواهد در امور داخلی ایران دخالت کند و خواستار تنبیه و مجازات گوینده واژگان ناپسند، و برکناری امام جمعه اردبیل است. میتوان از شخص رئیسجمهوری آذربایجان پرسید مگر شما در برابر آن همه هجمه فرهنگی نسبت به ایران در موارد مشابه در باکو آیا به اعتراضات ایران پاسخی داده و افراد تجزیه طلب و دشنام دهندگان و توهین کنندگان به شخصیتها و مقامات و تحریف تاریخ شکوهمند ایران را از کار برکنار یا مجازات کردهاید؟
سخن دیگر شخص رئیسجمهور آذربایجان به جمهوری اسلامی ایران کمکهای ایران به مردم قره باغ کوهستانی است. در حالی که این کمکهای بشردوستانه به همسایه دیگر و در نرمهای بینالمللی بوده، و در برهههای بحرانی شامل جمهوری آذربایجان هم شده است. بهتر است تاریخ ظهور جمهوری آذربایجان پس از فروپاشی شوروی را در دوره ریاست جمهوری حیدر علی یف مطالعه کنند و ببینند که ایشان در آن دوره تا چه میزان از کمکهای بشر دوستانه ایران بهرهمند شده است. این وقایع در تاریخ نوشته شده و نمیتوان آن را از صفحه تاریخ حذف کرد.
در بحث دیگری آقای الهام علی یف ادعا کرده است که در پاسخ به برگزاری همایشهای نظامی جمهوری اسلامی ایران در نوار مرزی با آذربایجان، جمهوری آذربایجان نیز با برگزاری مانور مشابه جمهوری اسلامی ایران برگزار کرده و نشان داده است که توان و قدرت نظامی کافی و برابر دارد. باید خاطرنشان کرد که اگر کمکهای تسلیحاتی و مشاوره نظامی پیشرفته اسرائیل و ترکیه نبود، امکان رفع اشغال از قره باغ کوهستانی که طی سه دهه، جمهوری آذربایجان قدرت بازپسگیری آن را نداشت، فراهم نمیشد. ارتش جمهوری اسلامی از نظر توان نیروهای نظامی و تسلیحاتی یک قدرت منطقهای است، و پاسخ به ادعای برابری ارتش آذربایجان با ارتش ایران بلوفی بیش نیست.
با توجه به آنچه بیان شد، رئیسجمهور آذربایجان جمهوری اسلامی ایران را تهدید به احداث «کریدور زنگهزور» (جعلی و استعماری) میکند، در حالی که پیشتر در زمینه کریدور موازی بنام «کریدور ارس» دو طرف موافقت و اقداماتی برای احداث آن انجام دادهاند. کریدوری که در مسیر همان کریدوری است که جمهوری خود مختار نخجوان (در غرب) را با گذر از خاک جمهوری اسلامی ایران به خاک اصلی جمهوری آذربایجان در شرق فراهم میکند (که از زمان درگیری آذربایجان با ارمنستان تا کنون برقرار است). این خود نمونه کمکهای بشر دوستانه ایران به آذربایجان است.
اکنون معلوم میشود که جمهوری آذربایجان افزون بر تکیه بر موازنه سازی قدرت با اسرائیل، آمریکا و ترکیه و ناتو، در صدد اعمال اراده سیاسی با ابزارهای ارتباطی است. در این برهه در جمهوری آذربایجان جریانهایی، مردم را علیه منافع ایران تحریک میکنند و با سنگ پرانی به کامیونهای در حال تردد در داخل خاک جمهوری آذربایجان، مزاحمت ایجاد و در مبادی ورودی و خروجی در امور آنها اخلال ایجاد میکنند.
با توجه به آنچه گذشت به دولتمردان جمهوری اسلامی ایران در متوقف کردن پروژه خط آهن رشت-آستارا، که به نظر کارشناسان پر هزینه و کم درآمد و مخرب محیط زیست و آسیب رسان به جنگهای هیرکانی است، متوقف کند. چون جمهوری آذربایجان بهرهمندی از راه آهن رشت - آستارا برای ارتباط ایران با روسیه از خاک آذربایجان را به حربهای برای تحمیل اراده سیاسی خود تبدیل خواهد کرد. گذاشتن همه تخم مرغها در سبد آذربایجان و روسیه، خارج از منطق استراتژیک است.
در شرایط کنونی کشور، توصیه میشود مسائل سیاست خارجی و هر نوع موضعگیری در اینگونه مسائل فقط از طریق کانال دستگاه دیپلماسی کشور صورت گیرد.