روزگار غریبی است، آنگاه که در قدرت ماندن اصل میشود و همه چیز و همه کس و همه کارها در خدمت ماندن در قدرت قرار میگیرد. سیوچهار سال پیش آن مرد بزرگ خمینی کبیر(ره) که این روزها به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب باید یادش را و مقامش را و مرامش را گرامی داشت، عکس این معنا را برایمان به ارمغان آورد. او فریاد میزد که خدمت به مردم و ارتقای کشور اصل است و قدرت اگر به چنین کاری آید نیکوست و پسندیده، در غیر اینصورت بلاست و نکوهیده. آنچه که خط امام میخوانیمش باید جلوهای باشد از چنین نگاهی و نگرشی.
در مکتب امام، آنان که مامور تنظیم و تدوین و نگارش قانون اساسی شدند به این میاندیشیدند که چه کنیم تا در قدرت ماندن، اصل نشود؟«باند» درست نشود، «باند» قدرت، «باند» ثروت، «باند» محبوبیت و... ریشهکن شود. در آسیب شناسی قدرت در مقابل حقوق و حق حاکم، حقوق و حق ملت و مردم را منظور کردند. رابطه میان نهادهای سیاسی و نیروهای اجتماعی را آنچنان تعریف کردند که اشتراک سیاسی در بالاترین سطح در جامعه متبلور شود. تکثر و تنوع نیروهای اجتماعی را با هدف نوسازی جامعه به رسمیت شناختند. احزاب را و نهادهای مدنی را در قلب قانون جای دادند، نه به این علت که با جوامع مدرن نوعی همگونی شکلی را بنمایانند، بلکه به این علت که فعالان سیاسی با تعلقشان به نهادهای سیاسی گوناگون، نیروهای اجتماعی را جهت دهند و نوعی نظارت همگانی نهادینه شود.
آنان خوب فهمیده بودند که اگر احزاب نباشند، اگر نهادهای مدنی شکل نگیرند، «باند» درست میشود و «باند» برای محبوبیت، مطالبات اضافی ایجاد میکند و قول کارهای نشدنی را میدهد، به جای اهمیت یافتن ارتقای کشور، در قدرت باقی ماندن «باند» اصل میشود.آنان فهمیده بودند که اگر نمایندگان مجلس، روسای جمهور محصول یک کار سیاسی حزبی نباشند، انسجام ندارند و برنامه، معنا و مفهوم پیدا نمیکند.
آنان بر بام تجربه جهان نشسته بودند و فهمیده بودند که «باند»ها سیاست روشن ندارند، مسوولیت نمیپذیرند و به استمرار سیاستها توجه ندارند؛ «باند»ها تلاش دارند خودشان را در میدان بالانس کنند تا در قدرت باقی بمانند.«باند»ها بر امواج احساسات سوار میشوند، نه برای ارتقای کشور و خدمت به مردم، که برای حفظ قدرت خود.
یاد و نام امام(ره) بلندباد که برای نجات کشور و انقلاب از خطر «باند»ها با سرعت نهادمندی جامعه و شکلگیری اداره جامعه با قانون را نشانه گرفت و در زمانی کمتر از یکسال، قانون اساسی، انتخابات و اداره کشور براساس یک میثاق ملی را هدایت کرد و همه را به حرکت در چارچوب قانون ملزم ساخت.
در یک نگاه کارشناسی و آسیب شناسانه، کاستیها و کمبودها، ضعف و ناتوانیها، در بیتوجهی به قانون، به ویژه قانون اساسی و عملکردهای باندی قابل ارزیابی و شناسائی است.
در آستانه یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری، بیش از گذشته باید هوشیار بود. احزاب و جناحهای سیاسی باید برنامه ارائه کنند.انتخابات برنامه محور راه حل برون رفت از مشکلات است، رئیس جمهور آینده باید حاصل برنامه احزاب و جناحها باشد، نه حاصل بیبرنامگی و دعواهای باندی، که اگر چنین شد، هم به آرمانهای امام و انقلاب پشت کردهایم و همه ارتقای کشور را از دست دادهایم.باید هوشیار بود که «باند»های قدرت برای ماندن در قدرت در میدانهای اجتماعی خود را بالانس میکنند، یک روز در مجلس حادثه میآفرینند و یک روز در راهپیمایی قم و یک روز در تخصیص بیبرنامه یارانه یا نوسانات بیدلیل بازارها و برهم زدن اجتماعات آرام و آگاهی بخش که طبیعت فعالیت در دوران انتخابات است و...
حاشیه سازیهای دروغین و طراحی توطئههای مبتنی بر وهم و خیال و برهم زدن آرامش روانی جامعه و گسترش زمانی و مکانی گرفتاری و کمبود برای مردم و برای تولید و صنعت و تجارت و فرهنگ و رسانه و... همهوهمه بالانس «باند»های قدرت است برای ماندن در قدرت که اگر موفق شوند، باید منتظر روزهای سختی بود که انشاءالله چنین مباد.
در شرایطی از این نوع، وظیفه احزاب و نهادهای مدنی و رسانهها بسی سنگین است که استوار و با برنامه میدان را به جریانهای باندی واگذار نکنند و برای خدمت به مردم هر زحمتی و مشقتی را تحمل کنند.