چندیست تردد در خیابانهای شهرها، خصوصا تهران بزرگ با مشکل موتور سوارهایی مواجه است که تقریبا رعایت قواعد و مقررات راهنمایی و رانندگی را برنتابیده و به مثابه سکاندار اصلی در خیابانها جولان میدهند. از رانندگی بدون مجوز گرفته تا رانندگی بدون کلاه و یا عدم رعایت موارد ایمنی و تخدیش پلاک و عبور از پیاده روها و عدم توجه به مقررات راهنمایی و رانندگی. رعایت قواعد و مقررات نه تنها تن دادن به نظام حقوقی حاکم بر موضوع است بلکه احترام به فرهنگ عمومی و حقوق سایر شهروندان است.
ازدیاد موتور سواران و علاقه روزافزون به استفاده از این وسیله نقلیه که امروزه به عنوان یکی از ملزومات شهری شهرهای بزرگ و پرترافیک را تشکیل میدهد نوع جدیدی از روابط شهروندی را پدید آورده که نیازمند تعمق و بررسی بیشتر و گسترش فرهنگ عمومی در این زمینه است.شاید در حوزه قوانین و مقررات با کمبود مواجه نباشید و مقررات مفید مکفی در زمینه نظام مندی رفتار آنان موجود باشد اما خلا اصلی عدم توجه به مقررات از یک طرف و از سوی دیگر ضعف فرهنگی و عدم اهتمام در رعایت اخلاق شهروندی از سوی دیگر است؛ این معضل هر روز رو به گسترش است و اگر تدبیری برای آن اندیشه نشود در کوتاه زمانی به یک وضعیت عینی غیر قابل انتظام تبدیل خواهد شد. در میان راکبان موتورسیکلتها، هستند شهروندانی که به درستی تمام مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت و به حقوق سایر شهروندان احترام میگذارد اما در وهله اول باید از کسانی که این مقررات را رعایت نمیکنند این پرسشها را مطرح نمود که: متضرر اصلی چه کسانی خواهند بود؟
آیا رعایت حقوق شهروندی دیگران صرفا موضوعی قانونی است و یا یک امر اخلاقی نیز هست؟ آیا اخلاق ایجاب نمینماید که به حقوق دیگران احترام بگذاریم؟ آیا جان فرزندان و همسران شما اهمیتی کمتر از خودتان دارد که خود را مجهز به کلاه وسایل تجهیزاتی ایمنی میکنید اما سایر سرنشینان را از این مزیت بهرهمند میسازید؟ آیا عبور از یک مسیر ممنوعه یک طرفه جهت رسیدن ثانیه ای زودتر که بعضا معادل نقض حقوق شهروندی سایرینی است که در مسیر اصلی تردد میکند نوعی زرنگی محسوب میشود و یا نقض قانون و اخلاق شهروندی؟ آیا عدم رسیدگی به وضعیت آلودهسازی وسیله موتوری یا استفاده از تجهیزات پر سر و صدا حقوق سایر شهروندان را نقض نمیکند؟ چرا باید شهروندان دیگر مرتب در معرض خطر قرار گرفته و یا آرامش روانی آنان به لحاظ رفتار دیگران بر هم بخورد؟
کافیست آماری از بیمارستانهای کشور خصوصا بخش مراقبتهای ویژه (آی سی یو) گرفته شود تا مشخص شود روزانه چه تعداد مصدوم ناشی از تصادفات موتوری به بیمارستانها منتقل میشود، حوادثی که نه تنها مصدوم و خانواده آنان را درگیر میسازد بلکه میتواند طرف دیگر را که شاید هیچ تقصیری نداشته درگیر ساعتها و روزها رفت و آمد به بیمارستان و مراجع انتظامی و محاکم نماید و همه به خاطر خودخواهی فردیست که خود را تنها صاحب حق در شوارع و خیابانها میپندارد و یا رعایت قواعد و مقررات اهمیت چندانی برای او ندارد. حال با طرح این مشکل چاره چیست؟ به نظر میرسد چاره را باید در راهکارهای چند وجهی فرهنگی، قانونی و اجرایی جست.
در حوزه فرهنگی باید از همه صاحب نظران و کارشناسان اعم از جامعه شناسان، حقوقدانان، افسران ارشد راهنمایی و رانندگی و... استفاده نمود تا راهکارهای مناسب و موثر فرهنگی اندیشیده و محقق شود. اخلاق موضوعی اثباتی نیست بلکه با گسترش عملکردی صحیح و درست در جامعه تعینی خارجی پیدا نموده و در قالب فرهنگ متبلور میگردد، لذا آموزش نقش مهمی را ایفا میکند، حتی در مدارس باید به فرزندان آموزش داد تا راکب وسیله نقلیه موتوری فاقد تجهیزات ایمنی نشوند و آن را به خانواده خود منتقل نمایند و... یا آداب رانندگی وسیله نقلیه موتوری را از سنین نوجوانی در مدارس تحت عنوان مهارتهای زندگی شهری یاد داد و از صدا و سیما در جهت گسترش فرهنگ عمومی و تذکرات مکرر پیامدهای نقض مقررات کمک گرفت، این کار نباید مقطعی و مقید به زمان باشد زیرا استفاده روز افزون از این وسیله طبیعتا توسل به شیوههای مختلف اطلاع رسانی و فرهنگسازی را ضروری مینماید.
درخصوص راهکارهای قانونی یکی از راهکارها اجبار دارندگان پلتفرمهای مجازی ارائهدهنده خدمات شهری در به کارگیری کسانی است که رعایت استانداردهای ایمنی را بنمایند و وسیله موتوری آنها دارای تجهیزات لازم ایمنی باشد و برگزاری کلاسهای آموزشی پیش از اعطای مجوز است، زیرا بخش عمدهای از ترددهای شهری به موتورهایی برمیگردد که در حال خدمترسانی به استفاده کنندگان از پلتفرمهای مجازی هستند که برای رساندن محموله خود به مشتریان از شتاب برخوردارند و یاا لزام فروشندگان وسیلههای موتوری به تحویل تجهیزات ایمنی در هنگام فروش وسیله موتوری و یا فروش موتور به کسانی که دارای گواهینامه مجاز رانندگی هستند.
در مرحله اجرا نیز برخورد قاطع با راکبینی که به نقض مقررات قانونی میپردازند و تلاش برای نظام نمودن و برگزاری کلاسهای آموزشی برای راکبین متخلف که میتواند بسیار موثر باشد. و در انتها در مواقع سوانح و حوادث رانندگی تاثیر مستقیم عدم رعایت قواعد و مقررات راهنمایی و رانندگی و استانداردهای ایمنی در تصمیمگیریهای دادرسان محترم در پروندههای قضایی است که یقینا میتواند تاثیر مستقیم در رعایت آن از سوی موتور سواران باشد تا دیگر شاهد آن نباشیم که موتور سواری در بزرگراهی در یک شهررپرجمعیت و پرترافیک برای لحظه شادی عبث موتور را بر روی یک چرخ بلند نماید و خاطرهای تلخ برای خود و خانواده و سایر شهروندان ایجاد کند.