کانال سوئز به عنوان یکی از مهمترین آبراهههای جهان حائز مولفههای عدیده ژئوپلیتیک و ژئو اکونومیک با سهمی تعیینکننده در اقتصاد دریایی جهان، پس از وقایع منبعث از حمله حماس به اراضی اشغالی، دچار رکودی تاریخی شده است، رکودی که علاوه بر تاثیر تعیینکننده در صنایع مرتبط با تجارت دریایی، اقتصاد مصر را نیز به شدت متاثر کرده است.
تاریخ تعارضات مصر و رژیم صهیونیستی بر کسی پوشیده نیست، به زعم سردمداران غربگرای مصر بروز هرگونه تنش جدید با اسرائیلِ مورد حمایت غرب منجر به آسیبهای جبران ناپذیر به این کشور خواهد شد، پدیدار شدن این گزاره پس از شکستهای متعدد مصر و ارتشهای عربی اسرائیل، ناشی از حمایتهای تمام قد غرب از موجودیت استخوان یهود لابلای زخم سرزمینهای اسلامی، شکل گرفته است فلذا ایالات متحده، انگلیس و سایر قدرتهای غربی در راستای جلوگیری از شکلگیری دولتی مردمی با تفکرات عملگرایانه به تمام ارکان سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی مصر احاطه داشته و به منظور ممانعت از آغاز جنگی جدید علیه اسرائیل به محوریت مصر، تمام مساعی خود را بکار بستهاند.
اعلان جنگ دولت انصارالله علیه منافع اسرائیل و حملات متعدد به کشتیهای این رژیم و همچنین کشتیهای که مقصد آن بنادر این رژیم هستند، نظامی کردن این منطقه توسط ائتلاف تحت رهبری ایالات متحده و تبادل آتش بین طرفین، اکثر شرکتهای کشتیرانی را بر آن داشت مسیر جدیدی را جایگزین تردد از تنگه باب المندب و کانال سوئز نمایند این امر منجر به کاهش قریب به ۵۰ درصدی عایدات مصر از عبور و مرور کشتیها از کانال سوئز شده است.
مصر پرجمعیتترین کشور خاورمیانه با شرایط پیچیده سیاسی، سرخورده از شکستهای تاریخی متعدد، خشم فروخورده از هزیمت انقلاب ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ و کودتا علیه دولت منتخب، ادامه حکومت نظامیان و چنبره آنان بر کل ارکان کشور، فقر جغرافیایی ناشی اقلیم بیابانی، اقتصاد ورشکسته و مقروض به صندوق بینالمللی پول، سقوط ارزش پول ملی و تورم افسار گسیخته، اینک متاثر از جنگ روسیه و اوکراین و بحران غزه پای در مسیری ناهموار از پیش گذاشته است.
کانال سوئز به عنوان راه تنفس و نقطه اتکا مصر در تحولات اقتصاد جهان با بحران مواجه شده است، موقعیت سرزمینی مصر به گونهای است که اینک در مربعی با سه ضله بحرانی مواجه است؛ سودان درگیر جنگ داخلی، لیبی بحران زده، دریای سرخ و غزه شعلهور، و بیم آن میرود دامن این کشور نیز از لهیب اخگرهای ناریه مشتعل شود.
بیشک پایان بحران غزه منجر به باز شدن راه تنفس مصر نخواهد شد، زیرا جنگ روسیه و اوکراین پیشتر از بحران غزه پایش را بر گلوی اقتصاد این کشور فشرده و هر روز بر فشار خود خواهد افزود زیرا وابستگی شدید مصر به غلات اوکراین منجر به صعوبت در تامین قوت غالب مردم مصر شده است از طرفی کاهش چشمگیر توریستهای روس و مشتاقان دیدن اهرام و ابوالهول به شدت کاسته شده است
به دیگر سخن بلوک نوین و سنتی شرق و غرب بر سر منافع خود در اوکراین درگیرند و تنگناهای مصر رو به فزونی گذاشته است.
در این بین علاوه بر مشکلات اقتصادی و آسیب به صنعت توریسم، احساسات ضد غربی و ضد یهودی، ناشی از شکستهای عدیده از اسرائیل و نسل کشی این رژیم در غزه، در مردم مصر افزایش یافته است، امری که صنعت راهبردی توریسم را در فردای پس از آتش بس در غزه با آسیب جبرانناپذیری مواجه خواهد نمود.
بیتردید سیستم امنیتی مصر در راستای تضعیف و امحاء گروههای اسلامی منتجه و تحت تاثیر گروه اخوانالمسلمین، به صورت تنگاتنگ با موساد همکاری و مراوده اطلاعاتی داشته و خواهد داشت. اما اکنون از جایگاه دولتی مصلح و صلحساز به عنوان میانجی فی مابین اسرائیل و حماس مبادرت نموده است. اقداماتی که نه برای مساعدت و مدد به مردم غزه و گروه حماس بلکه برای فرار از بحرانهای پیشرو و محتمل، تنفسی هر چند اندک از راه کانال سوئز، دریافت انعام از ایالات متحده و دولتهای متمول عربی و باز شدن پای توریستهای سرمست، مو بور و گونه قرمز به خرابهای تمدن برباد رفته است.