احمدینژاد باز هم ثابت کرد کلا اهل افراط و تفریط است. از مصادیق این موضوع نوع موضعگیریهای وی در مورد رژیم صهیونیستی است. زمانی او در موضع گیری علیه رژیم اسرائیل از همه جلوتر بود علیالخصوص زمانی که بحث هلوکاست را مطرح کرد ولی وقتی جنگ غزه شروع شد لام تا کام سخنی نگفت و موضع نگرفت. این رویکرد احمدینژاد در مورد حادثه تروریستی کرمان نیز تکرار شده است. همه سیاسیون شاخص طی چند روز گذشته این حادثه را محکوم کردهاند اما رئیس جمهور اسبق در این مورد هم ترجیح داده موضع گیری نکند. چرا؟ تقریبا کسی دلیل آن را نمیداند. در واقع این رویکرد و چرایی آن به معمایی تبدیل شده است.
این خبر را که مربوط است به بهمن 1400 بخوانید: در پی درگذشت یک خواننده زن هندی، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین ایران پیام تسلیتی به شرح زیر منتشر کرد:
«لاتامنگشکار در موسیقی و ملودی بی رقیب بود. صدای او برای چندین دهه گرما را به خانههای صدها میلیون نفر آورده بود.
تسلیت به خانواده و عزیزانش، به هند و مردم آن و به جامعه جهانی هنر.
روح بلبل هند در آرامش باد.»
و حالا این یکی را که بر میگردد به فروردین 1398: بعد از انتشار خبر قتل یک رپر آمریکایی به نام نیپسیهاسل، محمود احمدینژاد با ابراز اندوه از مرگ وی و 10 نفری که در طول یک هفته در لس آنجلس کشته شده بودند نوشت: اخیرا از مرگ «نیپسیهاسل» مطلع شدم و از شنیدن مرگ او و ۱۰ نفر دیگر که در هفته گذشته در لس آنجلس کشته شدند اندوهگین شدم. چگونه میتوان زندگی شخصی را به این راحتی گرفت؟
«عزیزم گریه نکن، سرت را بالا بگیر حتی وقتی که جاده سخت است هرگز تسلیم نشو.»
و این یکی را بخوانید از آرشیو اخبار خرداد 1398 که مربوط میشود به برد تیم بسکتبال «تورنتو رپتورز» در مقابل «گلدن استیت» و کسب عنوان قهرمانی NBA آمریکا و محمود احمدینژاد با توئیت این قهرمانی را به بسکتبالیستهای این تیم تبریک گفت و نوشت: «اگر رئیس جمهور بودم همه تان را به ایران دعوت میکردم.»
و حالا این پیامهای تبریک و تسلیت را بگذارید کنار سکوت رئیسجمهور 8 سال ایران و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در برابر حادثه تروریستی کرمان که حدود 100 شهید و قریب به 200 مجروح بر جای گذاشته و در این میان، تعداد زیادی کودک نیز غرق به خون شدهاند.
لازم به یادآوری است، این همان احمدینژادی است که بعد از جنگ 33 روزه لبنان و اسرائیل که افکار عمومی جهان علیه اسرائیل بسیج شده بود، از عزم ایران برای نابودی اسرائیل سخن گفت و ورق را به نفع اسرائیل و علیه ایران برگرداند و اکنون همان چهره سیاسی که برای ضدیت با اسرائیل حنجره پاره میکرد و جامه میدردید، در برابر جنایتهای اسرائیل در غزه که حتی صدای غربیها را هم درآورده، لب باز نمیکند.
اینها را ننوشتیم که احمدینژاد به حرف درآید که اساساً مهم نیست. او زمانی که نباید حرف میزد، حرفهایش را زد و تفرقه و چند دستگی را در کشور رقم زد و برای کشور چه هزینهها که نتراشید! اینها را نوشتیم برای ثبت در تاریخ و عبرت آنانی که روزگاری احمدینژاد را تقدیس میکردند و ماهایی که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد به ویژه در دوره نخستاش، او را نقد میکردیم، تحت فشار قرار میدادند و «بیبصیرت» میخواندند و حال معلوم شده است که بیبصیرت که بود و با بصیرت که؟ دوران محمود احمدینژاد گذشت و اکنون به پیروان چشم و گوش بسته دیروز او - که امروز منتقدش شدهاند - دوستانه و مشفقانه هشدار میدهیم که هاله نور به دور سر هیچ دولتمردی نبینید و منتقدان را به انواع انگها نیازارید.