ماجرای شورش واگنر اگرچه 24 ساعت بیشتر طول نکشید اما اتفاقی بیسابقه در تاریخ پساشوروی روسیه محسوب میشود. سرآشپز سابق کرملین مدعی بود که هدف او کودتا نیست و تنها سرگی شویگو، وزیر دفاع و والری گراسیموف، رئیس ستاد کل ارتش هدف شورش آنهاست. واگنر خواسته یا ناخواسته در میانه جنگ اوکراین اقتدار پوتین را به چالش کشید.
نکته اینجاست اگرچه پوتین حرف اول و آخر را در مسکو میزند اما ساختار حاکمیتی کرملین بهشدت لطمه خورد. نباید فراموش کنیم که مبتنی بر فرهنگ سیاسی روسیه، اقتدار رئیسجمهوری مبتنی بر جایگاه پدرسالاری اقتدارگرایانه تعریف میشود. برخی میگویند که پوتین مسئول مستقیم مرگ رهبر واگنر است اما این اتفاق باید در ساختار حاکمیتی اولیگارشهای منصوب کرملین تحلیل و ارزیابی شود. در اوج شورش واگنر، پوتین در پاسخ به این سوال که «آیا ممکن است شما یک فرد را ببخشید؟» او همان موقع گفته بود:«بله، من آدم بخشندهای هستم و افراد را میبخشم؛ به جز خیانت را!»
از زمان شورش واگنر، گمانهزنی درباره سرنوشت پریگوژین ادامه داشته و این سوال مطرح بوده که آیا او واقعا بخشیده شده است؟
خود او البته باید این واقعیت را میدانست. با این حال، در هفتههای اخیر که با هواپیمای شخصی خود به روسیه رفت و آمد میکرد قاعدتا سفر هوایی را خطرناک تلقی نمیکرد .شاید هم واقعا تصور میکرد که در روسیه امروز قدرتمندتر از آن است که بتوانند او را از صحنه خارج کنند اما در نهایت او و نزدیکترین یارانش کشته شدند.
امروز آن چه «وینستون چرچیل» آن را «مبارزه با بولداگها زیر فرش» مینامید تصاویر دراماتیکی از سقوط جت تجاری ایجاد کرد. درگیری بین لیبرالهای ذیصلاح سیستم در بانک مرکزی روسیه در برابر گروههای نهان اقتصادی در دوما، بین ریاست جمهوری و سرویسهای امنیتی و بین جناحهای مختلف الیگارشیهای مرتبط با کرملین. اگر پریگوژین مجبور نمیشد بهای سنگینی برای شورش خود در ژوئن بپردازد رژیم پوتین به شدت تضعیف میشد.
شاید در نگاه الفاظ لطیف سیاسی غربی، پوتین یک چهره دیکتاتور خشن باشد اما حالا در روسیه و جبهههای جنگ، کرملین اقتدار خود را بازیابی کرده است. البته در ساختار امنیتی روسیه این دغدغه شکل گرفته است که برخی از مریدان پریگوژین برای «انتقام خون پدر»، دست به اسلحه ببرند. مساله اینجاست که آنها تجربه جنگ نظامی و چریکی دارند.
فارغ از این که پوتین فرمان ساقط شدن مرگبار هواپیمای فرماندهان واگنر را صادر کرده باشد یا نه؛ حالا مزدوران این گروه خشن فاقد یک رهبری منسجم است. گروه واگنر که پس از شورش کوتاه تیرماه به بلاروس و قلب آفریقا کوچ کرده بود، حالا باید هویت خود را پیدا کند. گفته شده که کرملین مدتهاست «آندره ترشف» را به عنوان گزینه جایگزین در فرماندهی واگنر در نظر داشته است.
ظرف 2 ماه اخیر کرملین مقدمات قطع کمکهای مالی به گروه واگنر را فراهم کرده بود. در همین راستا، بخشی از نیروهای واگنر مستقر در بلاروس ترک این منطقه و پیوستن به ارتش را بر ماندن در گروه ترجیح دادهاند. منابع خبری دیگری مدعی شدهاند تصاویر ماهوارهای نشان میدهند یک سوم از ساکنان اردوگاه واگنر در بلاروس این منطقه را ترک کردهاند. در این میان، برخی اعضای شورشی مورد غضب دولت روسیه قرار گرفتند. شاید بتوان گفت که مشوق و مجازات برای جذب کرملین اعمال شدهاست.
موضوع چند روز پیش برکناری رسمی ژنرال «سرگئی سورویکین» فرمانده نیروهای هوافضای روسیه که از زمان شورش عملا نشاندهنده پاکسازی در عالیترین سطح نظامی و امنیتی افراد مرتبط با واگنر است. ناگفته نماند که فرماندهی ارتش روسیه هم اجازه نداد شورش واگنر در خطوط جنگ اوکراین و مشخصا باخموت خللی ایجاد کند.
سوال بنیادین در راهروهای کرملین پس از کنترل شورش واگنر این که پریگوژین به بلاروس تبعید شده آینده واگنر در آفریقا زمین اصلی فعالیت آن گروه چه خواهد شد؟ سه گزینه ممکن بود: انحلال آن گروه، ملی شدن آن توسط دولت روسیه یا انتصاب یک رهبر جدید در راس آن گروه. دو گزینه آخر دستاوردهای واگنر در آفریقا را حفظ میکند که مسکو آن را بسیار چشمگیر ارزیابی میکند از جمله امتیازات معدنی و تبلیغات کارآمد ضد غربی. هیچ یک از این سناریوها پریگوژین را شامل نمیشد. مرگ «رهبر یاغی واگنر» به جز رهایی از تهدید احتمالی آینده چیزی را در برنامههای روسها تغییر نمیدهد. جالب اینجاست که کودتاچیان مالی و جمهوری آفریقای مرکزی گفتهاند که آنها متعهد به توافقنامهها با مسکو هستند.
دلچسبترین سناریو برای کرملین این است که به شکلی خیلی نرم ساختار واگنر در مشت پوتین برای پیشبرد اهداف روسیه خدمت کند. البته، همچنان تمایز به دولت روسیه و خدمات واگنر حفظ خواهد شد.