فضای سایبر با فنآوریهای جذاب و فریبنده خود بدون هیچ مقاومتی در بین نخبگان اجرایی و آحاد مردم در حال نفوذ به همه ارکان جامعه است. به علت توانمندسازی و قدرتسازی فضای سایبر تمام زیرساختهای حیاتی کشور با سرعت بالایی در حال سایبری شدن در ماده، صورت و غایت است. این سرعت بالا و بیمهابا بودن در استخدام فناوریهای سایبری منجر به شکلگیری چالشها و موانعی در استحکام درونزای حکمرانی شده است.
علاوه بر فضای جغرافیایی که در برگیرنده ساختارهای عینی و قابل درک است، فضایی مجازی هم میتواند به موازات فضای جغرافیایی مطرح و دارای الزامهای خاص خود باشد. فضای مجازی، روزنههایی نو را برای ملتهای جهان و نیز ساختارهای حاکمیتی گشوده است. این فضا، همانند فضای جغرافیایی، تهدیدها، چالشها و فرصتهایی را فراهم آورده که حاصل ظهور و کنش بازیگران در این حوزه است و خصوصا میتواند بازخوردی گستردهتر از ابعاد محلی یا منطقهای داشته باشد. کسب، انتقال و استفاده از اطلاعات نیاز به در اختیار داشتن فنآوری اطلاعات و نیز روزآمد ساختن و تأمین امنیت در آن است. اگر چه این فنآوری در میان همه کشورها به طوری یکسان وجود ندارد اما اگر عناصر قدرتبخش جغرافیایی را با نمونههای مشابه در بخش سایبر بسنجیم، در مییابیم که قدرتهای بزرگ، راهبردهای سایبری خود را همسو با راهبردهای سرزمینی و جغرافیایی تقویت میکنند.
هژمونی آمریکایی در مدیریت و کنترل فضای سایبر، شناسایی و نظارت فراحاکمیتی بر توانمندیهای اقتدارافزای جامعه، تهدیدات و تهاجمات سایبری، پذیرش الگوی رفتاری و سبک زندگی فراملی و فرافرهنگی و مهندسی و مدیریت فرهنگی فراملی و فرهنگ منحط و اباحهگر چالشهای راهبردی حکمرانی عرصه جهانیسازی سایبری است. فهم صحیح گسترش سلطه افکنی غرب با فضای سایبر مبنایی کلیدی برای جهت دهی سیاستهای گسترش فضای سایبر خواهد بود.
در شرایط کنونی که امنیت فضای سایبر برای کشورهای مختلف از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، برای دریافتن فرصتها و دفع تهدیدهای آن، باید راهبرد جامع، بهروز و پویایی داشت. داشتن راهبردی اینچنینی نیز مستلزم شناخت فضای سایبر و آسیبپذیریهای اصلی کشور در این فضاست. بر این اساس، راهبردی میتواند موفق باشد که طراحان آن حداقل بر سه حوزه تسلط داشته باشند: ۱. شناخت عمیق، ماهیت محور، روندمحور و دوراندیش از فضای سایبر؛ ۲. آگاهی از آسیبپذیریهای اصلی کشور در حوزه سایبری و تلاش برای پوشش و تقویت آنها؛ ۳. آشنایی با انواع تهدیدهای سایبری و چگونگی ترکیب تهدید با آسیبپذیری و تلاش برای شناخت و اجرای راهکارهای مقابلهای با آنها. با وجود اهمیت این موضوع، سؤال اصلی این است که مهمترین آسیبپذیری جمهوری اسلامی ایران در حوزه سایبر کدام است؟ معتقد هستم با توجه به روندها و رویدادهای گذشته و تجربه سایر کشورها، پیچیدگی و مشکل بودن شناخت فضای سایبر، کاربربودن در تمامی عرصهها، ضعف در اعتماد عمومی نسبت به دولت در حوزه سایبری، نداشتن راهبرد جامع و کارآمد سایبری و جزیرهای عملکردن و همگام نبودن با فضای انقلاب سایبری از جمله مهمترین آسیبپذیریها و چالشهای کشور در حوزه سایبر هستند.
حکمرانی یک رویکرد مثبت در فرایند تصمیمگیری است که در قالب و چارچوب آن تصمیمگیریها انجام میشود. پارادایم در حال پیدایش و متحول پس از جنگ سرد، و غالب شدن بر پارادایم پیشین مبتنیبر دولت محوری و مطالعات راهبردی صرف، نیاز مطالعات امنیتی به رویکردی جدید را پیش از پیش نیازمند کرده است. امروزه، با ایجاد فضای جدید و سپهر امنیت بینالمللی و پدیداری تهدیدهای نوین، پارادیم کنونی بویژه پس از یازدهم سپتامبر، هم دولت محور است و هم فرادولتی.
ورود کنشگران غیردولتی به مسائل دفاعی ـ امنیتی، ما شواهد نوعی پارادیم دو وجهی دولتی ـ غیردولتی هستیم. با تهدیدهای نوین، سیاستگذاران ناچارند در تدوین راهبردهای دفاعی ـ امنیتی نو، بر گفتمان همکاری دولتی و غیردولتی تکیه کنند.
فضای سایبری، دامنه ای سراسری در محیط اطلاعاتی است که شبکههای درهم تنیده شامل اینترنت، شبکههای مخابراتی، سیستمهای کامپیوتری، پردازندهها و کنترلرها را در بر میگیرد. باتوجه به نفوذ روزافزون فناوری اطلاعات و ارتباطات در حوزههای مختلف جوامع، سازمانها و کسب و کارها، حفظ و ارتقای امنیت فضای سایبری از اهمیت بسیار قابل توجهی برخوردار است. در این امتداد، با توجه به نقش و جایگاه سازمانهای فعال در بخش دفاع، این مهم اهمیتی صدچندان مییابد، چراکه به طور مستقیم بر امنیت ملی کشور موثر است. آمارهای ارایه شده از منابع معتبر ملی و بینالمللی، نشان دهنده عدم یکپارچگی فعالیتهای این حوزه، عدم هم راستایی و همگرایی اهداف و سیاستها و به طورکلی، عدم توجه کافی به امنیت فضای سایبری و درنتیجه، آسیبپذیری جدی کشور در این حوزه است.