جنگ اوکراین ظرف 17 ماه گذشته فکر و ذهن غرب و شرق را درگیر خود کرده است. اروپاییها پس از جنگ جهانی دوم اگرچه طعم جنگ سرد با بلوک شرق را مزه کرده بودند اما پس از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی هرگز فکر نمیکردند که یک جنگ تمام عیار نظامی را تجربه کنند.
جنگی که براساس «معمای امنیت» و دستکاری توازن قدرت در اوکراین شکل گرفت از منظری متفاوت ، جدال برای وزنکشی جدید در روابط بینالملل است. جنگ اوکراین اگرچه همچنان در سرخط رسانههای جهان است اما میتوانیم نشانههای انجماد تنش در نقطه گداخته را به خوبی مشاهده کنیم. فعلا که ضدحملات بهاره به نتیجه نرسیده است و احتمالا زلنسکی از ریاستجمهوری اوکراین کنار گذاشته خواهد شد.
اروپاییها در معادله جنگ اوکراین به همان میزانی که روسیه متحمل هزینههای سنگین میشود؛ متحمل تبعات اقتصادی، امنیتی و نظامی شدهاند. چشمآبیها اگرچه ژستهای مقتدرانه برای فشار اقتصادی به روسیه را مقابل دوربین میگیرند اما کانالهای مخفی تجارت با مسکو را حفظ کردهاند. اروپاییها دغدغه تامین انرژی در زمستان را دارند. آنها نیاز دارند که چرخهای اقتصاد را از رکود خارج کنند. خطر راستگرایی نیز همه حیثیت لیبرالیسم را در معرض تهدید قرار داده است.
اروپا در آرزوی تکرار راهحلی شبیه توافقنامه2014 مینسک است که مورد پذیرش کرملین باشد؛ وضعیتی مطلوب «هنری کیسنجر» پدرخوانده سیاستخارجی آمریکا که با الگوی تقسیم برلین، سیطره روسیه بر اوکراین شرقی را میپذیرد. داستان جالب اینجاست که روسیه از ابتدا هم بهدنبال تصرف کامل اوکراین نبود. روسها میخواستند یک منطقه حائل را با ناتو ایجاد کنند که حالا تلویحا مورد پذیرش اروپا قرار گرفتهاست.
در تعیین چشمانداز کوتاه مدت جنگ اوکراین، همه معادلات به نتیجه انتخابات الکترال 2024گره خورده است. اروپاییها منتظر رئیسجمهوری احتمالا جمهوریخواه آمریکا هستند تا با روسیه به نوعی تنش کنترل شده دست پیدا کنند. تنها برگ برنده دموکراتها هم این است که با حذف زلنسکی، به یک درمان فوری نزدیک به دیدگاه فیلها درباره کنترل دخل و خرج جنگ اوکراین دست پیدا کنند.