حضرت سیدالشهداء در تمام آغاز و انجام برنامه شگفت آفرینش کوچکترین جزئیات شرع انور را رعایت نمود چرا که هیچ سالک وادی معرفت نیست مگر اینکه بر حفظ شریعت تا آخرین لحظه تاکید دارد.
از اینجاست که بطلان سخن برخی از مدعیان معرفت که زمزمه گذر از برخی احکام شریعت میشوند کاملا باطل است.
در اینجا چند نمونه تقدیم میشود؛
عارف جنید بغدادی (م 297 ق) میگوید: «همه راهها به بن بست میرسند، مگر راهی که بهدنبال رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم باشد، پس هر که حافظ قرآن و کاتب حدیث نباشد، پیروی از وی در این کار روا نیست؛ چون عمل و مذهب ما، در قید کتاب و سنت است.»
نمونه دیگر دستورالعمل عارف بزرگ آخوند ملا حسینقلی همدانی است که مینویسد؛ «مخفی نماند بر برادران دینی که به جز الزام به شرع شریف، در تمام حرکات و سکنات و تکلمات و لحظات و غیرها راهی به قرب حضرت ملک الملوک ـ جلَّ جلاله ـ نیست، و به خرافات ذوقیّه ـ اگرچه ذَوْق در غیر این مقام خوب است، کما هو دأب الجهّال و الصوفیه ـ خذ لهم اللّه ـ، راه رفتن لا یُوجِبُ اِلاّ بُعْداً… .»
و نمونه سوم بیانی از عارف معاصر امام خمینی قدس سره است که نوشته؛ «و بالجمله کشفی اتم از کشف نبی ختمی صلی الله علیه و آله وسلم و سلوکی اصح و اصوب از آن نخواهد بود، پس ترکیباب بی حاصل دیگر را که از مغزهای بیخرد مدعیان ارشاد و عرفان است، باید رها کرد… پس، از بیانات سابقه معلوم شد که آنچه پیش اهل تصوف معروف است که نماز وسیله معراج سلوک و سالک است و پس از وصول، سالک مستغنی از رسوم گردد، امر باطل و بیاصل و خیال خام بیمغزی است که با مسلک اهل اللّه و اصحاب قلوب مخالف است و از جهل به مقامات اهل معرفت و کمالات اولیا صادر شده است، نعوذ باللّه منه.»
مقصود از «طریقت» در سلوک معنوی
بعد از تبیین و تثبیت جایگاه «شریعت» در سلوک معنوی، متوجه مرحلهای میشویم که بعد از شریعت مطرح است و آن مرحله «طریقیت» است.
مقصود اهل معرفت از طریقت همه آن چیزی است که سالک الی الله برای وصول به «حقیقت» باید کسب کند و دارا شود و آن کسب اوصاف اخلاقی و کمالات عرفانی است که در اخلاق و خصوصا در «عرفان عملی» مطرح است.
منازل عرفانی؛ در نگاه برخی عارفان هفت منزل و در نگاه برخی دیگر صد منزل و گروه سوم هفتصد منزل است و «منزل» اشاره به جایگاههای روحی است که نفسِ سالک پای به آن مینهد.
این مقام «طریقت»؛ طریق و راه است و رفتنی است و بعد رسیدن به یک جایگاه، سائر کوی معرفت منزلگاه بعدی را مورد سفر قرار میدهد.
سختی گذرگاههای معرفتی
اگر عمل به دستورات دینی و شرعی که از آن به شریعت نام بردیم سخت است، قطعا گام نهادن در مسیر باطنی دین که همان «طریقت» باشد بسیار سختتر است.
علامه طباطبائی تصریح میکند؛ طریقت و مسیر معرفتی، باطن دین است و طیّ آن مقدور همگان نیست و صد البته از عموم اهل دین هم خواسته نشده، عبارت ایشان چنین است: «المعارف العالیه و هی بطون المعارف الساذجةالدینیه لو لم یضرب علیها بالحجاب و بینت لعامه الناس لم یتحملوها.» «المیزان، ج۱۸، ص ۵۷»
امدادهای غیبی و سالکان
هیچ کسی از سادگی قدم در «طریقت» سخنی نگفته، چون روشن است که این مسیر لحظه به لحظه آن «جان کَندَن» میخواهد و «جهاداکبر» است.
بله؛ اما عارفان بر اساس وعدههای الهی در قرآن به موفقیت در این مسیر سخت و صعب امیدوارند و البته استمداد دارند و مستفیض هم میشوند؛
این سنت خدا است که کسانی که قدم در چنین مسیر حقی دارند مورد عنایت باشند و قدم به قدم راه برایشان نمایان شود؛
«یهْدِی إِلَى الْحَق وَ إِلى طَرِیقٍ مُسْتَقِیم»؛ به سوى حقّ و راه راست هدایت میکند. «احقاف/۳۰»
پس پیدا کردن طریق مستقیم از سوی خدا افاضه میشود و تدریجی است.
و خداوند در پایان سوره عنکبوت فرمود: «وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ».
و در پایان هم بعد از عمری ریاضت و کسب کردن عالیترین مراتب تقوا از قدحهای معنوی سیراب میشوند و شادابیهای وصف ناپذیری را میچشند؛ «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَة لاسقیناهم ماءا غدقا…»؛ «جن /۱۶»
تنها طریق کامل برای رفتن به سوی حق تعالی «طریقت علویه» است که در نگاه قرآنی از آن به «صراط مستقیم» نام برده میشود و همان «راه حسین بن علی(ع)» است.