به نام آن که ما را هوش داده
ز راه گوش، جان را نوش داده
به حکمت صد هزاران گوهر نغز
به هر جانی ودیعت داده در مغز
خرد را محرم آن راز کرده
ندیده دیو و دد جز نقش پرده
مهمترین تفاوت انسان از موجودات دیگر به عنوان اشرف مخلوقات، به عقل و نیروی ناطقه انسانی اوست. مهار خواستهها و امیال شخصی و حیوانی او از قبیل غضب و شهوت با عقل امکانپذیر میباشد، همچنان که ریلگذاری درست خیال و تصور، از راه تعقل و مثبتاندیشی عقلانی حاصل میگردد و بدین جهت است که در بحث آزادی و اختیار، عقل بهترین راهنما و چراغ راه ماست. تفکر و عقلانیت به ما میگوید که در مقام ثبوت، امکان آزادی به صورت مطلق وجود دارد و به همین دلیل است که اهل خرد و علمای منطق بر این باورند که حتی فرض محال هم محال نیست ولی در مقام اثبات، آزادی مطلق امکانپذیر نیست زیرا در مقام ارزشگذاری در مفهوم مثبت آزادی، آزادی مطلق چه به لحاظ فردی و چه به لحاظ جمعی، ضد آن را نتیجه میدهد و بر همین اساس است که آزادی مطلق هم خلاف شرع و هم خلاف عقل است لذا بنا به ضرورت، آزادی باید با یکی از ارزشهای وجودی انسان منضم گردد تا در عالم واقع و در مقام عمل و فعلیت، از ترکیب ارزش آزادی با سایر ارزشها، انواع مختلف آزادی از نوع مثبت و ارزشی آن به دست آید. به عنوان مثال، در بحث آزادی اندیشه، لفظ آزادی مضاف به اندیشه است، ارزش اندیشه با ارزش آزادی در هم آمیخته و یک مفهوم ترکیبی را که ارزش والای انسانی است، ظاهر کرده است. این نوع دلالت مفهومی مثبت، در مورد آزادی سیاسی و حق انتخاب سرنوشت نیز مورد تایید عقل و شرع است. این که امام خمینی(ره) سالها پیش از این فرمود: «میزان رای ملت است» و اصول مختلف قانون اساسی و میثاق ملی بر آن دلالت دارد، بهترین شاهد و گواه بر موضوع و مطلب یاد شده است.
متاسفانه در موضوع تحقق عینی و کامل این راهبرد امام خمینی(ره) که راهبرد نظام بوده و عامل موثر و مهم استمرار بخش آن محسوب میشود، بعضی دچار غفلت شدهاند، به ویژه که در سالهای اخیر جماعتی به نام اصولگرایی، مقهور قدرت شده و در موضع دفاع از نظام، ولایت و آرمانهای انقلاب، کاتولیکتر از پاپ عمل میکنند. اینان با عدم رعایت چارچوبهای عقلانی و اخلاقی، علیه منتقدین خود به شکل افراطی از هیچ کاری فروگذار نبوده و نیستند و کارشان به جایی رسیده که نقدهای عادی و جزیی چهرهها و بزرگان دلسوز نظام را، برنمیتابند و به جای رای ملت که میزان است و امام خمینی(ره) بدان تاکید فرموده، «رای من میزان و معیار است»، را مبنای کار خود قرار دادهاند و کم نیستند افراد و چهرههای شناخته شده در درون جریان اقتدارگرا که حرمت آزادی را به عنوان یک موهبت الهی پاس نمیدارند و حتی سخن و شعار آزادی را برنمیتابند. شعاری که لازمه استقلال کشور و رهایی آن از هرنوع استبداد است، و همان راهی را میروند که بعضیها با تمسک به استبداد رای، در گذشته رفتند.
ما و مردم مسلمان ایران فراموش نمیکنیم که امام خمینی(ره) و شاگردان فکری او چگونه در دوران مبارزه با طاغوت و حتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از این جهت که با انحصارطلبی و رفتارهای جامد و خلاف ارزش و تعالی اینان بر مبنای عقل و شرع مخالف بودند، مورد تهاجم جماعتی متحجر و دگماندیش قرار گرفتند. هرچند که مثبتاندیشی صاحبان صلاحیتهای فکری، در مقابل منفی بافی متعصبان و به قول امام خمینی(ره) «جاهلان متنسک» پایانی ندارد اما امروز معیار و ملاک عمل ما، همان فرمایش شهید آیتالله دکتر بهشتی است که فرمود: «انسان دارای فکر و پایبند به آزادی فکر، نقد منصفانه و دفاع عالمانه را بر نفی متعصبانه و حمله ظالمانه به همنوع خود رجحان میدهد» و همچنین در جای دیگر از فرمایشات پرمغز خویش فرمود:«انسانیت انسان در گرو آزادی و نیروی عقل اوست که وسیله تعالی و درک درست راه حق و انتخاب است»، چیزی که هسته اصلی گسترش دهنده و تعمیق دهنده انسانیت هرانسانی محسوب میگردد و چه خوب است که این پیام شهید را بعضی از همنوعان او که در مقام قدرت و خطابه هستند، بهتر درک نمایند و با رعایت هویت صنفی روحانیت و اخلاق دینی، دیگر عزیزان خدوم و مقبول در بین مردم و نخبگان را «گردن کلفت» معرفی ننمایند و به قانون اساسی که خود پاسدار آن هستند،پایبند باشند که میگوید: «حکومت از دیدگاه اسلام، برخاسته از موضع طبقاتی و سلطهگری فردی یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان میدهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی، راه خود را به سوی اهداف نهایی و حرکت به سوی خداوند بگشاید...» قانون اساسی تضمین کننده نفی هر گونه استبداد فکری، اجتماعی و انحصار اقتصادی است و در راه گسستن از سیستم استبدادی و سپردن سرنوشت ملت به دست خودشان، تلاش میکند.
و یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم