از زمانی که مذاکرات آمریکاییها با طالبان از دوران ریاست جمهوری ترامپ شروع شد و در دوران جو بایدن در دوحه پایتخت قطر ادامه پیدا کرد و در نهایت آمریکاییها در امرداد سال ۱۴۰۰ شمسی افغانستان را به ظاهر سراسیمه و شتابزده رها کردند و این کشور را به دست طالبان سپردند عدهای در ایران و افغانستان شروع به بدگویی از کشور مقابل کردند و حوادث و اتفاقات قبل از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۰ میلادی و در زمان قدرت و حاکمیت طالبان در افغانستان را بطور دایم یادآوری میکنند .
در حالت خوش بینانه باید قبول کرد این افراد مبتلا به کج فهمی در حسن همجواری و روابط دیپلماتیک بین دو کشور همسایه هستند و در قالب بدبینانه، قصد و غرض و ماموریت برای راهاندازی جنگ و خونریزی و برادر کشی در مرزهای شرقی دارند؛ براین اساس میتوان گفت: بعضیها در تلاشند بین تهران و کابل اختلاف ایجاد کنند تا به اهدافشان که تضعیف دو کشور و بوجود آوردن جنگ و درگیری است دست پیدا کنند و برای دستیابی به این هدف از همان نخستین روزهای استقرار طالبان در بعد امرداد ۱۴۰۰ هر اتفاق کوچک را بزرگ نمایی میکنند .
متاسفانه عملکرد طالبان و نگاه کوته بینانه آنها در مدیریت در داخل کشورشان و سختگیریهای افراطی و بیتوجهی یا کم توجهی به حسن همجواری، بهانه به دست مخالفانشان میدهد تا از کاه، کوهی بلند از بیاعتمادی نسبت به دولت افغانستان بوجود آورند و این افراد در ایران و افغانستان غافل از این واقعیت تلخ هستند هر گونه بی اعتمادی کابل و تهران نسبت به یکدیگر، سبب بروز درگیری خواهد شد و میتواند فاجعهای بزرگ و جنگی ویرانگر ایجاد کند نظیر آنچه در قبل از شروع جنگ ایران و عراق شاهد آن بودیم احزاب و گروهها و اشخاصی در ایران و عراق شروع به تهدید و تحقیر طرف مقابل کردند وقتی تهدیدات تهران و بغداد نسبت به یکدیگر به نقطه جوش رسید بر اثر بلاهت صدام و ورود نیروهای نظامی عراق به داخل خاک ایران، جنگ هشت ساله رقم خورد شهرها تخریب شدند؛ هزاران نفر شهید یا کشته و زخمی و مجروح از دو کشور بر جای گذاشت بالاخره به متارکه جنگ و اجرای صلح کشید اگر چه در آخر صدام متضرر شد و قدرت را قربانی غرور جنگ افروزانه خود کرد .
کابل و تهران باید از رویدادهای تاریخی درس بگیرند و از تکرار آن خودداری کنند و به این واقعیت واقف باشند. کوچکترین دخالت ایران و افغانستان در امور داخلی یکدیگر و هر حرکت آگاهانه یا نا آگاهانه که به منظور ضربه زدن به طرف مقابل انجام گیرد میتواند موتوری برای درگیریهای گسترده و غیر قابل کنترل بشود .
طالبان باید از ایران آزاری خودداری کند و حق ایران را محفوظ دارد و بر نیروهایش در مرزها کنترل شدیدتر اعمال کند و ایران هم با درایت حوادث را مدیریت کند و در ضمن این که صلابت خود را نشان میدهد تحت تاثیر القای افراد و گروههای به ظاهر دلسوز و در اساس جنگ افروز قرار نگیرد .
عملکرد داخلی طالبان خوب یا بد به مردم افغانستان مربوط میشود و شهروندان این کشور باید تصمیم بگیرند چه باید انجام دهند .
کلام آخر، تهران و کابل نباید اجازه دهند تخم کینه بین مردم دو کشور مسلمان و همسایه کاشته شود و در هر سطحی درگیری بوجود بیاید .