زمانی نه چندان دور قرار بود ایران به کریدور هوایی منطقه خاورمیانه تبدیل شود. در اواسط دهه ۱۳۵۰خورشیدی، وقتی که هواپیمایی ملی ایران (هما) یکی از برترین خطوط هوایی جهان بود و طولانیترین خط پروازی آن روزهای جهان به ایران تعلق داشت، ناگهان بخشی از سالن فرودگاه مهرآباد تهران فروریخت تا مسوولان وقت به فکر احداث فرودگاهی جدید مطابق با استانداردهای روز جهان بیفتند تا پاسخگوی گسترش روز افزون خطوط هوایی ایران و توسعه صنعت حمل و نقل هوایی کشورمان باشد. به همین منظور طرح احداث فرودگاهی در جنوب تهران ریخته شد که البته هیچگاه اجرایی نشد؛ فرودگاهی که در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی همچون سایر پروژههای کلان اقتصادی کشور، به صورت فرسایشی اجرا شد و نام فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) را به خود گرفت. البته افتتاح این فرودگاه در زمان وزارت احمدخرم، وزیر راه و ترابری دولت سید محمد خاتمی هم ماجرایی داشت؛ به طوریکه هواپیماهای سپاه به دلایل امنیتی اجازه فرود هواپیمای ترکیهای را ندادند و افتتاح این فرودگاه به تعویق افتاد. با این حال به مرور زمان مشکلات و موانع رفع شد و فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) افتتاح شد و پروازهای خارجی، یکییکی از فرودگاه مهرآباد، فرودگاه پیر تهران، به این فرودگاه جوان انتقال یافت. اما افتتاح فرودگاه بینالمللی امام خمینی(ره) نتوانست رونق صنعت هوایی ایران را بیشتر کند.
چرا که از همان زمان شاهد شدت گرفتن تحریمهای هوایی برضد جمهوری اسلامی ایران بودیم؛ تحریمهایی که ابتدا از فروش هواپیما و قطعات هواپیماها به کشورمان آغاز شد و عرصههای دیگری همچون ایجاد محدودیت برای سوختگیری هواپیماهای ایرانی در فرودگاههای برخی کشورهای اروپایی و لغو برخی پروازهای شرکتهای بینالمللی به تهران را شامل شد. در تمام این سالها صنعت هوایی ایران همچنان به حیات خود ادامه داد اما این حیات، توام با مشکلات فراوانی بود. هواپیماها روزبهروز فرسودهتر میشوند و خطوط هوایی کشور همچون اغلب فرودگاهها، زیان ده.
وقتی وارد برخی هواپیماهای خطوط داخلی به ویژه در مسیرهای کم تردد میشوید، از شکل و قیافه صندلیهای این هواپیماها به یاد اتوبوسهای شرکت واحد در دهه ۱۳۶۰ میافتید که روی آن با خودکار و ماژیک یادگاری نوشتهاند. چراغهای سوخته و میزهای کنده شده هم گاهی نصیب مسافران بدشانس میشود. روزگاری قرار بود ایران به کریدور پروازی خاورمیانه تبدیل شود تا همه پروازهایی که از شرق دنیا به غرب دنیا یا بالعکس سفر میکنند، در تهران سوختگیری کنند و در تهران، مسافران را تعویض کنند و ایران در چند قدمی نیل به این رویا قرار داشت. اما با وقوع انقلاب اسلامی، ورق برگشت و غرب که از هیچ تلاشی برای حمایت از نظام وقت فروگذار نمیکرد، ایران را تحریم کرد و اکنون کار به جایی رسیده که تحریمها صنعت هوایی ایران را به شدت فلج کرده است. ای کاش فقط تحریمهای خارجی مشکلساز بود. تحریمهای داخلی هم گریبان صنعت هوایی ایران را گرفته است. از اتخاذ سیاستهای عجیب مثل ممنوعیت پرواز شرکتهای هوایی ایرانی در مسیرهای سودآوری همچون آنتالیا که موجب سرازیر شدن سود این مسافرتها به جیب شرکتهای هواپیمایی ضعیف و درجه چندم ترکیهای شده، تا قطع عرضه سوخت به هواپیماها از سوی شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی، همگی بر پیکر نحیف صنعت هواپیمایی ایران فشار مضاعفی وارد میکند. سالهاست فعالان صنعت هوایی ایران در ردههای مختلف از مدیریت گرفته تا کارکنان بخشهای مختلف، با تمام وجود با این فشارها مقابله میکنند. اما به نظر میرسد صنعت هوایی ایران دچار فرسودگی جدی شده؛ فرسودگیای که از تجهیزات و هواپیماها آغاز شده و با افزایش فشارها، ساختار صنعت هوایی ایران را نیز مبتلا کرده است. فشارهای اقتصادی با منشاء سیاسی، بیش از هر زمان دیگری شدت گرفته و در چنین شرایطی لازم است راهکارهای اساسی اتخاذ گردد. نباید منتظر بمانیم تا دوباره هواپیمایی سقوط کند و فاجعه دیگری شکل بگیرد تا اندکی به فکر بیفتیم. مدیران و کارکنان صنعت هوایی ایران، در سختترین شرایط به فعالیت خود ادامه میدهند و با شرایطی مشابه کارکنان صنعت نفت ایران مواجه هستند که درگیر فشارهای اقتصادی سنگین غرب شدهاند. گذر از این شرایط اگر چه سخت و دشوار است اما غیرممکن نیست؛ مشروط بر آنکه تحریمهای داخلی را- که نمونههای کوچکی از آن ذکر شد و بررسی تفصیلی آن در این مجال مختصر امکانپذیر نیست- به تحریمهای خارجی اضافه نکنیم.