بورس دو ماهی است که بازدهی خوبی پیدا کرده و مطمئنا دوباره بسیاری وسوسه سرمایهگذاری در این بازار را پیدا کردهاند، اگرچه زخم بر باد رفتن سرمایهها از مرداد ۱۳۹۹ هنوز در دل بسیاری هست.
بازار سرمایه ایران مثل کل اقتصاد گرفتار بازی دولتها و شبه دولتیهاست و گریزی از این مشکل ندارد، اما نباید از این واقعیت هم گذشت که همین بورس هم میتواند سوددهی خوبی داشته باشد؛ اما گاهی صاحبان سرمایههای اندک بدون هیچ تحقیق و تجربهای وارد این بازار میشوند و به سادگی فریب میخورند. بخشی از گرفتار شدن در جوسازیها و تورهایی که برای سرمایههای مردم شکل گرفته، حاصل همین ورود ناآگاهانه است.
بگذارید مثالی عینی بزنم: در میان سهام پتروشیمی در بورس، سهام ۷ پتروشیمی وجود دارد که در دوره احمدینژاد کلنگش زده شده و تقریبا هیچ امیدی به ساخت آنها نیست. برخی فقط یک تابلو هستند و یک زمین خالی! چند روز است که سهام ۶ سهم از این ۷ سهم پوچ (جهرم، داراب، فسا، کازرو، ممسنی و دهدشت) صف خرید سنگین دارد (سهم هفتم پتروشیمی گلستان است که نمادش بسته است وگرنه او هم همین وضع را داشت). یعنی ظاهرا مردم برای خرید سهام این پتروشیمیهای دروغین دارند سر و دست میشکنند!
این وضعیت، دو احتمال را شکل میدهد: یا عدهای از بازیگران این بازار، سعی دارند با ایجاد صفهای خرید کاذب، مردم را وارد سیاهچاله این پتروشیمیهای پوچ کنند؛ یا اینکه موفق شدهاند و این مردم ناآگاه هستند که واقعا در این صفهای خرید ایستادهاند و دارند سرمایههایشان را آتش میزنند.
اگر جای دیگری بود و بازار سرمایه، قانون محکمی داشت، میشد این سوال را پرسید که اصلا چرا سهام شرکتهایی که وجود خارجی ندارند در بورس پذیرفته شده و باقی مانده است؟! اما در کشور ما این چیزها طبیعی شده و کسی به این چیزها اهمیت نمیدهد! حالا فقط باید مردم، خودشان حواسشان را جمع کنند و بدانند که چه میخرند.
این فقط یک مثال بود. هر جای این اقتصاد را که نگاه میکنید چاله یا چاهی برای سرمایههای مردم کنده شده است، مراقب باشید!