روزهای پایانی سخت اسفند ماه نشانی از گذران فشلترین نوع مدیریت در آموزش و پرورش بود، مدیریتی که هنوز اولویتها برایش قابل درک نیست و با یک ندانم کاری مدیریتی، کار پرداخت حقوق پرسنل خود را به آنجایی رساند که برای حق و حقوق قانونی باید رئیس جمهور دستور دهد و معاون اولش مسئول پیگیری امور منجر به این قصور شود. حذف یوسف نوری به عنوان نفر اول وزارتخانه لازم بود اما کافی نبود تا تداوم این بیبرنامهگیها در آینده نیز دردسرساز نشود. معلمان در کنار عملکرد ضعیف مدیران خود همچنان منتظر برخورد با میرکاظمی، علی احمدی و طاهری هستند و این اسامی نیز همانند صادق ستاری فرد به این افتضاحات حقوق اسفند ماه منگنه شده است .
این روزها گذشت و آرام، گرد فراموشی بر آن خواهد نشست اما آنچه باید در کنار پیگیری مطالبات معیشتی و منزلت معلمان همچنان در صدر خواستههای معلمان باشد انتخاب وزیر قوی و حضور یک بدنه کارشناسی زبده در ذیل مدیریت وزیر آموزش و پرورش است، خواستهای اگر بر روی آن پافشاری کنیم و یک نظام مدیریتی استخوان دار را در این وزارتخانه استوار کنیم بدون تردید منفعتی بیش از پیگیری مستقیم مطالبات ریالی و حقوقی خود خواهیم داشت .
برخی اسامی که از دل گعدههای سیاسی که چشم به آموزش و پرورش دارند به گوش میرسد کمترین امید معلمان نسبت به تغییر شرایط را نیز از بین میبرد و این تصور ایجاد میشود که سیاسیون آموزشی نیز سعی بر آن دارند که از دل جلسات و هم اندیشیهایشان به نفراتی برسند که بتوانند خودشان تصمیم گیر و تصمیم ساز نظام آموزشي کشور باشند.
معلمان باید در این فرصت چند ماه که مراد صحرایی به عنوان سرپرست آموزش و پرورش معرفی شده است و همزمان با سرپرستی او نامهایی برای وزارتخانه مطرح میشود به این موارد توجه جدیتری داشته باشند تا پرچم مطالبهگری معلمان همچنان برافراشته بماند:
۱- انتظار و خواسته جامعه معلمی از دولتمردان باید معرفی فردی به مراتب قویتر از گزینه اکنون سرپرستی و نفرات مطرح شده در رسانههای معلمی باشد. هنوز این نفرات با سقف انتظارات معلمان فاصله زیادی دارند و معرفی فردی با «رزومه آموزشي» و«پشتوانه آکادمیک» و مهمتر از این موارد شخصی که بتواند آغازگر تحول در آموزش و پرورش مطابق با نیازهای روز «نظام اجتماعی» که مورد تاکید و انتظار معلمان باشد از اهمیت خاصی برخوردار است.
2- سطح انتظار خود را از این مطالبات حداقلی که «حق قانونی» هر معلم است بالاتر ببرند و پیگیری حق معلمان توسط خودشان و تقلیل انتظارات آنها به اجرای رتبهبندی، مطالبات مربوط به ارتقای کیفی آموزش و پرورش از سمت معلمان مورد غفلت قرار نگیرد .
3- به مجلس و پتانسیل آن در این سال منتهی به انتخابات بیشتر از قبل فشار آورند که فردی متناسب با جایگاه نظام آموزشي کشور معرفی شود و در همراهی با خواسته معلمان در ادامه مسیر نیز همراه آموزش و پرورش کشور باشد .
4- این موضوع که وزارت آموزش و پرورش تقریبا از بدنه کارشناسی خالی شده است و حتی مشاورانی که به جمع شورای معاونین و... تزریق میشوند خودشان افرادی تهی از دیدگاههای کارشناسی هستند و پلن فکری آنها برای صعود به پلههای بالاتر بسته شده است نه کمک به افرادی که آنها را فراخوانده اند، باید مورد توجه جدی معلمان قرار گیرد .
5- در پایان تشکلهای معلمی نیز از این فرصت برای نزدیکی خود به بدنه سرخورده معلمی استفاده کنند تا بتوانیم از ظرفیتهایی که قانون برای آنها مشخص کرده است بهرهمند شویم و منفعت معلم و دانش آموزان را به عنوان اولین اولویت خود در مراودات صنفی خود مد نظر داشته باشند.
فراموش نکنیم که در ناامیدانهترین شرایط ممکن در آموزش و پرورش هم باید همچنان امید کاشت و ثمره برداشت.