استراتژی «یارکشی» و «دشمن تراشی» دیگر در دیپلماسی جواب نمیدهد، بهدنبال همین موضوع ما هم باید بدون در نظر گرفتن اینکه متحدان ما در چه موضع دیپلماسی با کشورها قرار گرفتند برای منافع کشور و مردم خودمان روابطی را ایجاد کنیم.
پیدا کردن حامی در میان کشورها بسیار رویه درستی است، اما نباید نادیده بگیریم که حامیان ما ممکن است گاهی فقط در حد یک حق رأی در مجامع بینالمللی برای ما موئثر باشند و همیشه این واقعیت وجود دارد که همپیمانان هم منافع کشور خودشان برایشان اولویت دارد و ممکن است در این مسیر حتی گاهی با دشمن ما دست دوستی بدهند.
به فرض مثال چین سالهاست با آمریکا مشکل اساسی دارد و به همراه ایران بسیار با قاطعیت در مقابل غرب و آمریکا ایستاده و موضع خود را مشخص کرده، اما در همین حال خواسته یا ناخواسته اقتصاد آمریکا و چین مدتهاست به یکدیگر گره خورده است و هنوز با وجود تنشهای سیاسی میان دو کشور بسیاری از شرکتهای آمریکایی محصولات خود را در چین مونتاژ میکنند و درصد قابل توجهی از مبادلات تجاری چین با کشورهای دنیا به آمریکا اختصاص دارد.
همچنین سیاستگذاریهای دیپلماسی سمت و سوی جدیدی به خود گرفته و به سوی حرکت در مسیر جدیدی است که متاسفانه ما از این پوست اندازی دیپلماسی سنتی جا ماندیم و درحال حاضر به شدت نیاز به تغییر در «روشها، اصلاح سیاستگذاریها و جدا سازی اقتصاد از سیاست» داریم. (دیپلماسی اقتصادی) باید مسیر خودش را برود و (دیپلماسی سیاسی) مسیر خودش را.
مسئلهای که درحال حاضر وجود دارد دورانی جدید در روابط کشورهای دارای انرژی و کشورهای خواهان انرژی است که به طور شفاف این بازی دیپلماسی با قدرت انرژی به خوبی در مسئله «روسیه و اروپا» و «عربستان و چین» به عنوان خواهان و دارندگان انرژی دیده شد. و دیدیم که کشورها به دنبال جدا کردن منافع اقتصادی از حاکمیتهای تمامیت ارضی هستند و در این دو مورد با هیچ کشوری چه متحد چه غیر متحد تعارف ندارند همانطور که دیدار «ریاض و پکن» هم غرب را سردرگم کرد و هم برای ایران غیر قابل قبول بود.
حال استراتژی درست این است که ما هم تمام تخممرغهایمان را در سبد چین و روسیه نگذاریم و به دنبال ایجاد روابط جدیدی در منطقه باشیم و در این مسیر حتی با رقبای متحدان خودمان مثل «کره جنوبی، ژاپن و اندونزی» عصر جدیدی را از روابط و همکاریهای اقتصادی چند جانبه آغاز کنیم.
همچنین از پتانسیلهای میدانهای گازی و انرژی که وجود دارد باید فارغ از هر نگاه سیاسی فقط و فقط از جنبه اقتصادی به کشورهای اروپایی و شرق و کشورهای خواهان انرژی نگاه دیپلماسی تازهای داشته باشیم.
در سیاستگذاریهای جدید انرژی حاکمیت بر بازار هدف بزرگترین دستاورد خواهد بود و به ابزار تأثیرگذار بر حاکمیتهای انرژی دنیا تبدیل میشود و ما نباید از این سیاستگذاری مستثنی باشیم.
مطمئنا ایران با وجود داشتن منابع گسترده انرژی، ذخایر نفتی فراوان، میدانهای بزرگ گازی و با حاکمیت بر روی مسیرهای مهم انتقال دریایی مانند تنگه هرمز پتانسیل این را دارد تا از موضع قدرت در جنگ جهانی انرژی کرسی مهمی به عنوان تعیین کننده قیمت جهانی انرژی داشته باشد و همه اینها بستگی به روابط دیپلماسی با رویکرد «فصل نو در همکاریهای اقتصادی، احداث مسیرهای مشترک و منطقه اقتصادی با کشورهای درحال توسعه و پیشرفته دارد.