بیشاز چهل روز است که در عزای حسینیم و از نخستین روزهای محرم تاکنون در مراسمهای گوناگون، دستههای عزاداری و یا راهپیمایی اربعین شرکت کردهایم و به شکلهای مختلف که گاهی در آنها افراط و تفریط هم دیده میشود، ارادت و محبت خود را به حسین(ع) و راه او ابراز داشتهایم و بیش از چهل سال است که سعی میکنیم این ایام پرشور و حرارت برگزار شوند و البتّه قرنهاست چنین مراسمی در جایجای کشورمان برگزار میشوند و به اشکال مختلف به بیان این واقعه تاریخی، عبرتآموز و جانگداز میپردازیم و همه هم میدانیم که سرلوحه اهداف و شعار امام حسین(ع) امربهمعروف و نهیازمنکر و اصلاح امت اسلام و دین جدش بود.
و همه بهنیکی دریافتهایم که برای اجرا و تحقق این فریضه مسلم دینی امام به سراغ مردم کوچه و بازار نرفت بلکه مدیریت جامعه اسلامی و آن هم راس آن را نشانه گرفت!
او به ظلم و ستمکاری، بیعدالتی، پایمال کردن حقوق مردم و بدعت و وارونه کردن دستورات و مفاهیم دینی و اسلامی توسط یزید و حکومتش اشاره کرد و با آنها به مقابله برخاست.
حال ما بهعنوان پیروان آن حضرت چقدر برای رسیدن به حقایق دینی تلاش کردهایم و به ابعاد گوناگون دین توجه داریم.
دروغ نگفتن و صداقت داشتن، عمل به قول و وعده، پرهیز از ریا و تظاهر، وجدان و دقت در کار، تعقل و تفکر، توجه به مطالعه و علمآموزی، رعایت حقالناس و توجه به حقوق مردم، ظلمستیزی و عدالتجویی، نوعدوستی، پرهیز از تهمت و افترا، نظم در امور و... چقدر در جامعه ما نهادینه شده است.
آیا امربهمعروف و نهی از منکری که در جامعه ما مطرح میشود همان است که امام حسین(ع) فرمود و به آن عملکرد. آیا باطل و بیعدالتی عریان باعث دینگریزی و دینستیزی مردم میشود یا آشکار شدن چند تار مو؟ آیا دروغ و ریاکاری مسئولین، سوءمدیریتها، بیعدالتیها، خلف وعدهها و به تاراج رفتن بیتالمال اعتقاد مردم را سست میکند یا سستی در حجاب؟
امام علی(ع) فرمود: اگر دین، درست معرفی و اجرا نگردد مانند پوستین وارونه است که مردم را متنفر و گریزان میکند، حال باید دید آیا ما چنین کاری نکردهایم و جوانانی که قبل از انقلاب و در یک حکومت غیردینی و در اوج بی مبالاتیها و بیبندوباریها، اسلام ناب را یافتند و انقلاب و حکومت دینی را برپا کردند آیا به این وضعیت و شرایط راضیاند و آیا نسل جوان امروز، آنهم در یک حکومت دینی و با وجود تبلیغات گسترده و برخوردهای قهری، گرایشی به دین دارند که ما از آنها عمل به احکام آن را میخواهیم.
ما هرچه در معرفی دین و یا پیاده کردن آن ناشیانه، سطحینگرانه و وارونه عمل کنیم قطعاً نتیجه عکس و پیامد منفی بههمراه دارد که آن دینگریزی و حتی دینستیزی است.
حادثه اخیر مرگ مشکوک مهسا امینی که شدیداً احساسات مردم عزیزمان را جریحهدار کرد و تاثیر بسیار عمیقی در افکار عمومی داخل و خارج از کشور داشت از این نمونههاست که با واکنشهای گسترده مردمي، احزاب و شخصیتهای مختلف از جمله بسیاری از مراجع تقلید همراه بود و البته قبلاً نیز بارها و در اشکال مختلف اتفاق افتاده و متأسفانه به هیچکدام هم بصورت جدی و اساسی رسیدگی نگردید.
صحنههایی که در خیابانها و در انظار عموم از نحوه برخورد گشت ارشاد و برخی ماموران امنیتی با مردم منتشر میشود گویای بسیاری از مسائل است و باید بررسی کرد در بازداشتگاهها و خلوتگاهها که هیچ ناظر و شاهدی در آنجا نیست، چه اتفاقاتی میافتد و این کار وظیفه مراجع ذیصلاح، مستقل و با وجدان است.
تصاویری که در فضای مجازی منتشر شده نشان میدهد گوش قربانی خونریزی داشته و اطراف چشمها هم کبود است که از نظرپزشکی این از نشانههای شکستگی قاعده جمجمه است و قطعاً نشانه سکته قلبی نیست.
کمااینکه برخی از پزشکان نیز در این مورد اظهارنظر کردهاند. درعینحال نوار قلبی و دلایلی که نشان دهنده سکته باشد منتشر نشده است. بنابراین لازم است مستندات مربوط به علت این مرگ دلخراش جمعآوری شده و از جمله با گزارش نهایی کالبدشکافی که صورتگرفته و وضعیت قلبی قربانی از روی گزارشات پزشکی، نوار قلب و مانیتور مربوطه کاملاً این موضوع بررسی گردد و اگر قرار است دوربینهای محل حادثه کنترل شوند باید ثانیه به ثانیه آن بهطور دقیق و کامل موردنظر قرار گیرد.
در یک کلام اگر ما بهراستی پیرو سرور آزادگان جهان هستیم باید با این قضایا و اینموضوع آزاد اندیشانه، آزاد منشانه و مسئولانه برخورد کنیم و همه مسئولین کشور و همه مردم در پی کشف حقیقت و جلوگیری از تکرار این فجایع باشیم و رویههای غلط گذشته را اصلاح نمائیم وگرنه دچار قهر الهی و خشم مردم خواهیم شد.
* نماینده سابق مردم سمنان