شادروان دکتر امیر ناصر کاتوزیان در سال 1310 در تهران متولد شد و فامیل کاتوزیان به معنای پارسایان به حق، زیبنده او بود. او سال ششم ادبی شاگرد اول بود و مدال علمی کشور را به دست آورد و شاید کسی تصور نمیکرد این جوان آرام و بلند قامت روزی اعتبار ملی و جهانی رشته حقوق را به دست آورد. همزمان با پایان بردن تحصیلات دانشگاهی در دانشکده حقوق دانشگاه تهران در سال 1339 اولین دانشجوی ایرانی بود که موفق به اخذ مدرک دکترای حقوق از دانشگاه تهران شد. دکتر سیدحسن امامی، ناصر را به عنوان جانشین خود در تدریس حقوق در دانشکده محل تحصیلش انتخاب کرد و نگارنده در همان زمان افتخار شاگردی او را داشت. دکتر کاتوزیان حدود پنج دهه از حیات با برکت خویش را به تدریس و آموزش دانش حقوق در دانشکدههای حقوق ایران در سطوح ارشد و دکتری پرداخت و نسل حقوقدان دیروز و امروز کشور ما از شاگردان مکتب اویند که بیشتر در کسوت قضاوت، وکالت، سردفتری یا به عنوان همکاران دانشگاهی به ادامه راه او مشغولند.
شادروان ناصر کاتوزیان در خلال سالهای 34 تا 45 به امر قضا پرداخت و همزمان به تدریس نیز مشغول بود.
فعالیت او در تهیه و تدوین پیشنویس قانون اساسی ایران در سال 1358 و شرکت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی به نمایندگی از جبهه ملی ایران او را به عنوان یکی از شاخصترین چهرههای فعال حقوقی سیاسی ایران، بیشتر و بیشتر مطرح کرد. روحیه آرام و پژوهنده وی باعث شد که صرفاً به مطالعه و پژوهش علم حقوق بپردازد و علاوه بر آثار، تحقیقات و کتب حقوقی و ... کارنامه ارزشمند علمی و تحقیقاتی بسیار آموزندهای را در علم حقوق ایران بنیان گذارد، چنانکه آثار استاد در کتابخانههای دانشکدهها، دادگاهها و دفاتر حقوقدانها و ... موجود است و هیچ حقوقدانی خود را بینیاز از اندیشهها و آثار استاد نمییابد. وی با تسلط به زبان انگلیسی و فرانسه به دلیل علاقه به فقه و متون فقهی به زبان عربی نیز مسلط بود و نخستین مقاله شادروان کاتوزیان در سال 1332 در مجله کانون وکلای وقت منتشر شد.
امیر ناصر رسیدن به آرزو را به مثابه توقف میدانست و میگفت: قانون، بخشی از حقوق رسمی است که توسط قوه مقننه و مجریه وضع میشود، این اندیشهها، جامعه و سازمانهای اجتماعی هستند که حقوق را میسازند و زمینههای اصلیاش را فراهم میسازند. استاد درخصوص اندیشه و آزادی بیان و عدالت بر این باور بود که: آدمی اگر نتواند آن گونه که میاندیشد افکارش را بیان بکند یا جرأت بیان فکرش را نداشته باشد در بحث عدالت در خم اول خواهیم ماند و این حاصل نمیشود مگر زمانی که هر کس هر آنچه میاندیشد را بیان کند و برخورد اندیشهها بر اثر همین اصل ساده میسر میگردد و...
گامی به سوی عدالت، فلسفه حقوق، نظریههای عمومی حقوق، کلیات حقوق، آزادی اندیشه و بیان که به سفارش سازمان ملل متحد در مورد آزادی اندیشه و بیان نوشته شد نمونهای از آثار ماندگار اوست.
او رسیدن به آرزو را در حکم توقف میداند و میگوید وقتی میکلانژ مجسمه پتیا را ساخت که بسیار در کلیسا مورد توجه بود گریه میکرد. وقتی از او پرسیدند چرا گریه میکنی گفت برای اینکه این پایان کار من است چون از این کار خوشم آمده.
این گفته کاتوزیان نشان میدهد که تلاش او برای نگه داشتن روحیه نارضایتی از خود، سازنده ابتکارات علمی حقوقی او بوده است.
وی بزرگترین معضل نظام حقوقی را این میدانست که حقوقدانان فکر میکنند که همه چیز در قانون باید گفته شود در حالی که حقوق غیر از قانون است و قانون بخشی از حقوق رسمی است که وضع میشود و دلیل عقب افتادگی ما را چسبندگی بیش از اندازه جامعه به قانون میداند.
شادروان کاتوزیان فلسفه و هدف علم حقوق را اجرای کامل عدالت و مسئولیت و دوری از ظلم و بیعدالتی میداند و میگوید: انقلاب مشروطیت در واقع قیامی برای دموکراسی نبود بلکه حکومت عادل میخواستند و عدالتخانه.
جمله زیر به خوبی خصلتهای علمی ـ انسانی ـ فرهنگی ـ اجتماعی و ... او را نشان میدهد: «آنچه که به هنگام یادآوری خاطرهها و مرور بر کارنامه گذشته موجب خشنودیام میشود نکاتی است که در آنها انگیزه اصلی حفظ حرمت و کرامت انسانی بوده و مواردی که توانستهام اصول حقوق را بر پای عدالت و ندای وجدان بریزم و پاسدار اخلاق و عدالت باشم...» و امروز همزمان با سالگرد فقدان این چهره ملی است. روانش شاد.