«الاسلام یعلو ولایعلی علیه» رسول گرامیاسلام در حدیثی شریف فرمودند: «اسلام برتر است و برتر از آن نیست»
جمعیّت کفر از پریشانی ماست
آبادی بتخانه ز ویرانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی
هر عیب که هست از مسلمانی ماست
این روزها که تهاجم تبلیغی دامنهداری علیه دین و مقدّسات و باورهای دینی شکلگرفته و شبکههای مجازی هم آتشبیار معرکه شدهاند انفعال و دست روی دست گذاشتن نهتنها وجهی ندارد بلکه تماشا به تخلیه شدن اصالت یک فرهنگ اصیل و هنجارهای متعالی است.
در مقابل، بدعت و خرافه و غلو در کار دین و معتقدات و مقدّسات، کمک به آن تبلیغات مسموم است. حتی بد دفاع کردن از دین و فرایض و ضرورتها، بزرگترین دشمنی در حقّ دین خداست.
این تبلیغات و تهاجم که تحت عنوان عربزدایی وارد عرصه اعتقادی دین اسلام و مذهب شیعه اثنیعشری شده، سعی در آن دارد که دین را بر مدار خرافه و خیالگرایی تبیین و توجیه نماید. حتّی تا آنجا پیش رفته که بزرگترین حماسه دینی و نهضت بیمثال آزادی و آزادگی و ظلمستیزی حسین(ع)و یاران و کسانش را دعوای خانوادگی پسرعموها جهت کسب قدرت و حکومت و در درجهای سخیفتر، رقابتهای عشقی جلوه دهد و بدینوسیله عواطف و احساسات را در اختیار بگیرد و در گسترهای وسیع آنچه میخواهد به نتیجه برساند چون حالا که در مقابله نظامینمیتوان در عرصه فرهنگی میتوان. امّا آنچه به این دامن گستری تبلیغات سو کمک میکند و آب را به آسیاب آن میریزد، خرافات بیوجه با دین، بدعتها و تحریفهای رفتاری و تاریخی است. نظیر همان تحریفهایی است که استاد مطّهری در کتاب سهجلدی حماسه حسینی و نیز کتاب «فریادهای شهید مطهّری بر تحریفهای عاشورا» آوردهاست و مصیبتبارتر از آن بیفزایید برخی مدایح مداحّانی که هیچ سند موجّهی جز غلو و مبالغه ندارد و دشمن بیشترین سوءاستفاده را از این بخش میبرد و آنچنان هم مؤثر واقع شدهاست که مصایب «اندلس» و دینزدایی آن سرزمین مسلمانان را به یاد میآورد و تداعی میکند که در آنجا با زور و در اینجا با تبلیغات سو و جهتدار و با تاسّف باید گفت که ضربههایش بر روح و روان و عواطف جوانان ما بسیار مؤثّر بودهاست و نشان میدهد که دستمان در مقابله چقدر خالی است و تا چه اندازه منفعلیم!
در اینجا لازم به یادآوری است که بستن اینترنت و شبکههای مجازی و فضاهایی از ایندست، نهتنها پاک کردن صورت مسئله است بلکه جبهه معاندان و مبلغان ستیهنده آنها را بهشدّت تقویت میکند و حق به آنها میدهد. پس باید با استفاده از همین ابزار، با احتجاجات مستدل و مستند به دفع شبهات آنان کوشید و به آنها القا کرد که مکتب امام صادق (ع) مکتب مباحثه و تحدّی و حجّتگویی است و با ورماندن رگ گردن فرق دارد.
منتهی باید نشست و ساحت دین را از بدعت و خرافه و غلو شست و با منطق و استدلال، طرحی نو درانداخت و از دهههای ابداعی و مراسم بیریشه که اعتراض علمای بزرگ از جمله آیتاللهالعظمیوحید خراسانی و... را در پی داشته و برخاسته، از صنعتگری مذهبی و پولسازی و برای نفع شخصی تیشهزدن است، چشم پوشید وگرنه اصالت دین و مذهب ما در ردّ همه آن تهاجمات تبلیغی، پاسخهای متقّن دارد. آنچنان که به قول استاد مطهرّی بر هر ضعف اسلام که به گمان خود دست بگذارند، ازقضا قوّت اسلام همانجاست.
در اینجا بهنظر میرسد که جهت مقابله با اسلامستیزی و نژادپرستی اینگونه تخریبها، به اتخاذ روشهایی بهشرح ذیل ناگزیریم:
۱.علمای دین در مقابله منطقی، همان شیوهای را در پیش بگیرند که مرحوم علامّه طباطبایی و شهید مطهّری در کتاب پنج جلدی «اصول فلسفه رئالیسم» و نیز پاسخ و پرسشها و مباحثات درپیش گرفتند که تبیین فلسفه اسلامیو نقد فلسفه غرب از آن جمله بود.
۲. برپا کردن سلسلهنشستهای مناظره در رسانه ملّی و نشاندن موافق و مخالف مقابل هم اعم از گفتوشنودهای دینی و مذهبی و نیز فرهنگی و سیاسی و اجتماعی و بهکنار نهادن یکسونگری از ناحیه مدیریت این رسانه و پذیرش تضارب آرا و عقاید
۳. رسالت حوزههای علمیّه بر نظارت دقیق و مستمر موعظه وعاظ و مدیحه مداحان و موظّف نمودن آنان تا نوار ضبطشده وعظ و مدح را جهت بررسی محتوایی به حوزه تسلیم نمایند.چرا که بیشترین مچگیریهای قابل بحث در همین مدیحهها و وعظهاصورت میگیرد.
۴. اکنون و در این اوضاع و احوال، وقت به میدان آوردن تبلیغ و تبیین و توجیه علمیو دارای اسناد تطبیقی معتبر، از ناحیه علمای بزرگ حوزه و مراجع عظام است، کاری اگر همین امروز آغاز کنیم دیر است و ایکاش، دیروز آغاز میشد.