شارع مقدس دین اسلام در کلام شریف و انسانی خود فرمودند: «قولوا الحق و لو علی انفسکم» (حق را بگویید اگرچه به زیان خودتان باشد.) به استناد این سخن اخلاقمند باید گفت: واقعیّت کنونی جامعه ما نشان میدهد که با همه مقدماتی که آماده شد و تمهیداتی که با اخذ حداقل رای صورت گرفت، حکومت یکدست با مدیریت فعلی و با حصول نتایج محسوس و ملموس، موفق نبوده است.
چراکه در این مدیریت قریب به یکساله از نظر اقتصادی هیچ موازنهای رعایت نشده است و داشتهها با خواستها هیچ متناسب و متعادل نبوده است؛ سفرهها بهشدّت محدود شده است، طبقه فقر، فقیرتر و آن قشر فرهنگ مدار حکومت نگهدار متوسّط هم به سرعت در سراشیبی پیوستن به طبقه مضطر و لاعلاج فقر است و با محدود شدن سرانههای خانوارها، این افول و نزول، هر لحظه به سقوط، تندتر میشود و به موازات آن رشته تاب آوری این دوطبقه نیز، در شرف گسستن است و مهار آن هم بی تردید خارج از اختیار خواهد بود.
عجیب اینکه در این مدت، نقدهای منصفانه و مشفقانه از ماخذ تخصّص و علم نیز، هیچ گوش شنوایی نداشته است. بهعنوان نمونه و مشتی از خروارها، مذاکرات هستهای و نمایندگان متخصّص و کارآمد آن را که میبایست حدود بیش از یکسال پیش به نتیجه میرسید وانهادیم تا سکّه به نام این دولت ضرب شود و فتحنامهاش را بنویسند که به عللی ممکن نشد و با این ترتیب و سیاقی که در پیش گرفتهایم، نمیشود و نخواهد شد.
تعللی که میلیاردها دلار، زیان روشن وبال گردن ما شده است و بختکی که ما را حالا حالاها رها نمیکند تا به اوضاع خود سروسامان دهیم و بازیچه شرق نشویم.
متأسفانه بهجای همگرایی و استحکام دیوار اعتماد بین حکومت و حاکمیت و مردم و اتخّاذ تدابیری مؤثر و حکیمانه جهت حلّ معضلات کنونی به سوراخ دعای حجاب و عفاف رسیدهایم که هرچند یک ضرورت اخلاقی و شرعی است و غیرقابلانکار. از نظر عرف دینی، باید به دو عامل مورد تأکید شهید مطهّری که عبارت از بصیرت در عمل و شرایط مساعد جهت امربهمعروف و نهیازمنکر توجّه میشد، نشده است چون میبایست با شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه از منظر اخلاق عملی، عنایت میشد تا زمینه مساعد باشد که البتّه خود عاملان میدانند آن شرایط در حال حاضر وجود ندارد لذا آنچه مجلس و دولت و تریبونها و مقدمات و فضاسازیهای رسانه ملّی میخواهند، جواب نه مطلوب که حتی نسبی هم داده نشده و هر روز با نهایت تاثّر و تاسف با پاسخهای منفی و پدیده شوم دوقطبی شدن فرهنگی روبرو هستیم و این گرفتوگیرها هم اگر جواب میداد که: «نوبت به تو خود نیامدی از دگران».
از طرفی، روشنتر از روز است که پاسخ نقد و تحلیل غیر براندازانه و غیر ساختارشکنانه و دلسوزانه هم از نظر عقل و منطق پاسخش چوب و فلک نیست چون نتایج تاریخی باید به ما عبرت آموخته باشد. این نکتهها را هم دیگران آزمودهاند و همما، پس آزموده را آزمودن خطاست.
بنابراین عقلانیت و فرهنگ مدارای ایرانی ما حکم میکند که با همگرایی و یدواحده، بنشینیم و تناقضات و تعارضات را حلّ کنیم و چارهای هم جز تحملّ همدیگر نیست چون همانگونه که در نوشتههای پیشین به قلم آمد این روبهروی هم ایستادنها با ابزار نقد و دلسوزیها همه درون خانوادگی و در محدودهای بزرگتر، درون نظامی است که چنانچه تدبیر نشود و پای حکمت عملی سیاست کشورداری به میان نیاید و شیوه معقول و چارهساز اتخاذ نشود، لاجرم نتیجهاش چشم به بیرون داشتن خواهد بود.
نگاه ویرانگری که کیان و مصالح و منافع ما بهشدّت به مخاطره خواهد افتاد. آن غفلتی که دیگران در تاریخ از خودبروز داده و متحمّل زیانهای غیرقابلتحمّل شدهاند، اکنون به کمک عاملی به نام فراست و درایت نباید تکرار بشود. حال،خ آینه عبرت دیگر ملّتها و دولتها پیش روی ماست، بر تعقّل و تأمّل وتدبّر باید از آنها و نیز گذشتههای خود پند بیاموزیم و بدانیم که اشتباه در سیاست، خیانت به ملّت است و اشتباه در اقتصاد گدایی ملّت و خطا در فرهنگ، ابتذال و انحطاط. و لجبازیها از هر سویی که باشد مورد تایید عقلانیت و مدارا نیست و تیشه بر ریشه خود زدن است.