غذا و تامین آن در تمامی مقاطع تاریخی از آن هنگام که فرماسیون اقتصادی متکی بر شکارورزی در جوامع اولیه بشری حاکم بوده تا زمانی که کشاورزی به میان آمد و در ادامه آن نظام فئودالیسم شاکله جامعه را تشکیل داد و سپس فرماسیونهای پیشرفته موسوم به بورژوازی و تجارت ملی و جهانی به وجود آمد، همواره از اهمیت فوق العادهای برخوردار بوده است. تامین غذای کافی و پر انرژی برای لشکریان و نهایتا سربازان در جنگهای گسترده یکی از الزامات پشتیبانی این جنگها به شمار میرفته. جمله معروفی که «سربازان روی شکمشان راه میروند»، از اهمیت راهبردی غذا و تامین آن برای تفوق و پیروزی در جنگهای کلاسیک، غیر جبههای و حتی غیر متقارن نشأت گرفته است.
آنچه در این مفهوم یعنی غذا به عنوان یک ابزار جنگی در دنیای مدرن امروزی تغییر بنیادی کرده، این است که با پیشرفت اندیشههای ناب بشری استفاده این ابزار از سوی فرماندهان نظامی و سیاست گذاران جنگی برای تصرف مواضع، شهرها، روستاها، مذموم و کارکرد خود را در چارچوب موازین حقوق بشری از دست داده است.
درست برخلاف دو قرن پیش یا بیشتر که فرماندهان نظامی در شمار تاکتیکهای آفندی خود قطع آب و نان را در کنار سایر جنگافزارها احصاء و در طرح حملات، جزء ضرورتهای جنگیدن به حساب میآوردند بارها در روایتهای تاریخی خواندهایم که پس از مدتی نه چندان طولانی از محاصره یک قلعه تسخیر ناپذیر و شاید درست هنگامی که فرماندهان از تصرف آن قلعه ناامید میشدند، به عنوان آخرین تاکتیک، با منجنیق، نان به داخل قلعه پرتاب میکردند و مردم گرسنه نیز برای نجات جان خودشان دروازه قلعه را مخفیانه به روی دشمن میگشودند، خوشبختانه این هولگاههای ترس و تشنگی و گرسنگی دیگر به چشم نمیخورند. در جهان متمدن امروز این شیوه جنگیدن محکوم شده و دارو و غذا حتی در دشمنانهترین تحریمها نیز استثنا هستند.
سیاستمداران میدانند اگر از این ابزار استفادۀ آشکار کنند حتی در میان مردمان سرزمین خودشان نیز با استقبال مواجه نمیشوند و در انتخاباتها رای نخواهند آورد. این رویکرد نوین در چارچوب عدم استفاده ابزاری از غذا در درگیریهای نظامی، از الزامات دیپلماسی جهانی است گرچه ممکن است با هزاران ترفند و حُقه نقض شود.
باری، با این مقدمه طولانی به عنوان تلاشی برای درک مبانی نظری توافق روسیه با اوکراین برای صدور غلات اوکراین از طریق بنادر دریای سیاه در جنگی خانمان سوز، باید گفت این تصمیم از درون الزامات و دستاوردهای گریز ناپذیر افکار عمومی و وجدانهای بیدار جامعه جهانی، برای همه جهان برخاسته است. یادآور میشود پیش از این نیز در یکی از گزارشهای ویژه مجله تخصصی «پیش به سوی کشاورزی اقتصادی» در روزهای پایانی فروردین ماه، آمار و ارقامی مبنی بر افزایش جهانی قیمت گندم و غلات، کمبود غذا، گسترش گرسنگی و احتمال قحطی در بسیاری از کشورها، که گذشته از خشکسالی، منبعث از جنگ غیر منطقی و نامقعول روسیه و اوکراین بوده است منتشر شده بود. اینک تمامی سیاستمداران و رهبران کشورها، شرکتهای بزرگ تجاری و همچنین شخصیتهای علمی و دانشگاهی، دریافته اند که امنیت غذایی جهان متاثر از این رخداد در مخاطره جدی قرار گرفته است. لذا یکی از تحلیلهای قرین به واقعیت در مورد توافق روسیه و اوکراین که البته با میانجیگری سازمان ملل متحد و با همکاری ترکیه، به نتیجه اولیه رسیده و امضا شده، همین دستاورد است که نباید از غذا به عنوان یک ابزار جنگی استفاده کرد.
این دستاورد، همانگونه که گفته شد، برآمد فشار افکار عمومی و وجدانهای بیدار جامعه جهانی، رسانههای مختلف با دیدگاهها و جایگاههای متفاوت و بعضی از رهبران جهان طی شش دهه اخیر است. در رابطه با جنگ روسیه و اوکراین، همدردی با کشورهایی که به شدت به واردات گندم، غلات و مواد غذایی فراوری شده از کشورهای مختلف جهان به ویژه در مناطق اطراف دریای سیاه وابسته بودند ابعاد جهانی یافت، گرچه درست یک روز بعد از این توافق، روسیه به بندر اودسا یکی از بنادر مهم صادراتی غلات حمله کرد، ولی باید به همان دلایلی که گفته شد به این پیمان امیدوار بود!