جهانِ امروز جهانِ تامین منافع ملی یا همان تامین منافع ملتهاست. بر همین اساس تعامل، داد و ستد و روابط گسترده و متعادلگونه در نظام بینالملل تامین کننده منافع ملتهاست. بنابراین حکمرانانِ کشورهایی که به دنبال توسعهیافتگی و رفاه ملتهایشان هستند اگر در نقطه مناسب تاریخ و همچنین نظم بینالمللی نایستند ناگزیر ابزار و کارت بازی قدرتهای جهانی میشوند و هیچگاه کشورها و ملتهایشان رنگ و بوی توسعهیافتگی را نخواهند دید!
بنابراین به همان نسبت که غربستیزی تاوان و هزینه دارد به همان نسبت نیز شرقستیزی تاوان و هزینه دارد پس الگو و شعار نه شرقی نه غربی یا مدل و شعار هم شرقی و هم غربی بهترین نسخه برای گریز از هزینهدادنهای بیفایده تقابل تاریخی غرب و شرق است.
متاسفانه گاهی این تلقی شکل میگیرد که عدهای از کارگزاران با عبور از شعار نه شرقی نه غربی به شعار و مدل غربستیزی و نگاه به شرق گرایش پیدا کردهاند! و این اتفاق تلخ باعث و بانی سوءاستفاده کشورهایی مثل چین و روسیه از ایران شده است. چین و روسیه در تقابل با غرب یا همان آمریکا از موقعیت ایران در خاورمیانه به دلیل داشتن ثروتهای طبیعی مثل نفت و گاز و... سوءاستفاده کرده و به تعبیری ایران را تبدیل به کارت بازیشان در مقابل غرب کردهاند! برای مثال در مذاکرات برجام نقش روسیه به عنوان متغیری تاثیرگذار بهگونهای شده که وزیر امور خارجه مملکت از تریبون رسمی تامین منافع ملی روسیه را در مذاکرات برجام از کشورهای 1+4 درخواست میکند. البته ناگفته نماند که اظهارات نابخردانهای که منجر به این تلقی می شود با انتقادات تندی از سوی کارشناسان واقعیتنگر روبرو شد اما پیامِ چنین اظهاراتی این است که حکمرانان روسیه با هوشمندی منافع ملیشان را با منافع ملی ایران گره زدهاند بنابراین چنین واقعیت تلخی باعث شده است که بدون اراده روسیه مذاکرات برجام به نتیجه نخواهد رسید.
وقتی بلافاصله بعد از مذاکرات دوحه، باقری مسئول مذاکره کننده هستهای ایران به روسیه سفر میکند این ابهام و همچنین اتهام در اذهان جامعه شکل میگیرد که نکند نگاه به روسیه مثل دوره قاجار شده است؟
البته این سوال هم ایجاد میشود آیا با دل سپردگی به شرق میتوان مدعی غربستیزی یا همان آمریکا ستیزی شد؟ برای اکثریت ملت سوال شده است این چه نوع نگاه به شرقیست که هیچگاه باعث نشده است مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه حل و فصل شود؟ این چه نوع نگاه به شرقی است که ارزش پول ملی کشور به پایینترین عدد خود رسیده است؟ وقتی ملت مشاهده میکند روسیه به عنوان تکیهگاه مذاکره کنندگان هستهای، مورد غضب و تحریم نظام بینالملل قرار گرفته است آیا نباید به چنین رویهای یعنی نگاه به شرق و گره خوردن منافع ملی ایران با منافع ملی روسیه دچار شک و تردید شود؟ بنابراین در فضایی که جامعه در معرض دادههای رسانههای گوناگون داخلی و خارجی قرار دارد حق طبیعی جامعه امروز ایران است که به صورت شفاف و صریح بدانند که استراتژیهای خرد و کلان مسئولان مملکت در حوزه اقتصاد، سیاست و ... چیست؟
وقتی ملت میبیند در موضوعات سیاست خارجی استقلال رای و استقلال درخواست و مطالبات وجود ندارد و همواره متغیری به نام روسیه و ... خواستهشان را تحمیل میکنند حق دارند سوال کنند چرا غرب نه اما شرق آری؟ ملت حق دارد از خیانتهای تاریخی روسیه نگران باشد و احساس کند که تاریخ در حال تکرار شدن است! نکته مهم و کلیدی این است روسیه امروز به غیر از حوزه نظامی و شاید اندکی حوزه سیاسی، دیگر نه آن قلمرو و وسعت شوروی سابق را دارد و نه دیگر قبله آمال و آرزوهای روشنفکران جهان سوم و اروپاست و نه از لحاظ اقتصادی جز کشورهای بزرگ اقتصادی محسوب میشود. روسیه فعلی در هیچ مولفه ابرقدرتی، حتی نزدیک به قدرت اتحاد جماهیر شوروی سابق نیست بنابراین برداشت ابرقدرتی از روسیه پوتین و دخیل بستن به او در جایگاه ابرقدرتی نقشآفرین در معادلات جهانی، اشتباه بزرگ است و نشان دهنده عدم شناخت درست از مناسبات جهان امروز است.