از استقرار دولت سیزدهم با تمهیداتی از پیش تعیین شده و با تفکر یکدستی قوا و با نداشتن حدود ۷۰ درصد رای مردم، نزدیک به ۹ ماه میگذرد و برابر قانون، حتی با اقل آراء، این دولت، قانونی و رییس دولت، رئیسجمهور همهی ملت ایران است...
صداها را بشنوید
منصور فرزامی
18 ارديبهشت 1401 ساعت 19:14
از استقرار دولت سیزدهم با تمهیداتی از پیش تعیین شده و با تفکر یکدستی قوا و با نداشتن حدود ۷۰ درصد رای مردم، نزدیک به ۹ ماه میگذرد و برابر قانون، حتی با اقل آراء، این دولت، قانونی و رییس دولت، رئیسجمهور همهی ملت ایران است...
از استقرار دولت سیزدهم با تمهیداتی از پیش تعیین شده و با تفکر یکدستی قوا و با نداشتن حدود ۷۰ درصد رای مردم، نزدیک به ۹ ماه میگذرد و برابر قانون، حتی با اقل آراء، این دولت، قانونی و رییس دولت، رئیسجمهور همهی ملت ایران است و بر همین اساس بین ملت و دولت، حقوقی مترتب است؛ لذا با همین حقوق طرفینی و متقابل، دولت باید در تمامی اقدامات خود، رضای عامه و مصالح و منافع مردم را سرلوحهی اقدامات و طرحها و برنامههای خود قرار دهد و بنا بر همین حقوق متقابل، تکلیف «ما لایطاق» (غیر قابل تحمل) از هیچ طرفی جایز نیست؛ چرا که خالق هستی نیز به تناسب وسع، تکلیف کردهاست نه خارج از توان، نه غیراصولی و غیر عرفی.
لابد مسئولان و مجریان دولت سیزدهم میدانند که از حقوق و خواست مردم، دقیقهای نباید فروگذار شود. حتی آنجا که حق هم با مردم نیست، به خلاف نظر عموم، توصیه و تأکید نشده است. این امر هم در مورد رسالت مصطفوی مصداق دارد و هم در ولایت مرتضوی. چنانکه مولای متقیان در حقوق به حق خویش، تا مردم نخواستند و تا مردم نیامدند و تا دامن لباسش پاره نشد و تا از دامنش دست برنداشتند، قبول حکومت نکرد. در آغاز انقلاب هم تاکید به رأی و خواست ملت شد ولو اینکه به زیانشان باشد.
دولت محترم هم جهت اخذ رای، با پیشنهاد و طرح و برنامهای آمد که وضع مملکت و مردم را از موجود به مطلوب برساند؛ از جملهی آن برنامهها و پیشنهادها این بود که مصادر امور، فارغ از وابستگیهای سیاسی و جناحی، به شایستگان سپرده شود و در این راه، با یکدستی قوا، همهی صداها و تریبونها و امکانات پیدا و پنهان به کمک و همراهی آمدند و نوید آن دادند که جبران مافات دولتهای نااهل و ناهمراه خواهد شد اما در نخستین گام کسانی برگزیده شدند که کبادهکش مشکلات موجود نبودند و برنامههایی برای اجرا به نمایش گذاشته شد که خواستهی مردم نبود و نیست. به همین علت، اضطرار و اضطراب مردم بیشتر شد آنچنانکه بهغیر از فقیرتر شدن فقرا طبقهی متوسط هم نشیب فقر را به عینه دید و میبیند. در این هنگامه، دخلوخرج مردم، گویای حقایقی است که ناکارآمدی دولت علیرغم سکوت مجلس و همراهی آن قدرتی که این یکدستی را میخواست، قابل اغماض و ندیدن نیست. حقوق کارگرانی که فقط ۳۶ درصد هزینههای آنان را جواب میدهد، دهدرصد افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگانی که با گرانی و تورم بالای ۵۰ درصد و ۱۰۰درصد مواجهاند و سفرههاشان روزبهروز کوچکتر و محدودتر میشود. نخبگان و مغزهایی که بقچه زیر بغل، ترک وطن میکنند، خانهنشینی سرمایههای برآمده از انقلاب و مدیران خدوم و کارآمدی که در حلقهی این یکدستی نمیگنجند و بسیاری از موردهای اینچنینی آن تعادل را از جامعه گرفتهاست و به قولی درست از زبان متفکری شناختهشده، لنگری نیست که در این دریای پرآشوب کشتی جامعه را به سکون و آرامش برساند! بااینحال، برخلاف نصایح ناصحان، عوامل دولت به کارهای غیرکارشناسی خود بدون لحاظ کردن رضای مردم، ادامه میدهند و مدعای بنیانگذاری اصلاحاتی در اقتصادند که هر روز بیشتر مردم را در تنگنا قرار میدهد! نگاهی به قیمتها و درصدهایی عجیب که چندین برابر توان خرید مردم است، به هیچ مغز پیچیدهای محتاج نیست که تازهترین این شاهکارها، خرید نان مردم، به سیاق عجیبوغریب برنامهی دولت است فقط به این بهانه که آرد هم مثل بنزین، مثل، ارز ترجیحی و هزار مثل اینها، قاچاقی به کشورهای همسایه میرود، انگار که نه مرزی هست و نه مرزبانی و نه نظم و نسقی، آنهم در کشوری که معاند را از آسمان به زیر میآورند و آن دیگر را از فرانسه به پای میز محاکمه مینشانند، اقراری که خودمان آبروی خود را میبریم و کیان خود را با خبرپزی شبکههای معاند، به مزایده میگذاریم و…
حاصل کلام اینکه، با وضع موجود و برنامههای اقتصادی دولت، صدای فقر و سختی معیشت، آنچیزی نیست که قابل کتمان باشد و مسئولان نخواهند بشنوند. حقیقت آن که به کف خیابان آمدن فقر و درماندگی، از نوع نشستها و اعتراضهای از قبیل بازنشستگان و معلمان نیست، از نوع دیگر است. آن نوعی است که نه از تاک نشان میگذارد و نه از تاک نشان!
و مصداق این بیت است که:
تپیدنهای دلها، ناله شد آهستهآهسته
رساتر گر شود این نالهها فریاد میگردد
پس قبل از رساتر شدن، این صداها را بشنوید. هم به سود شماست و هم به سود بقای نظام.
کد مطلب: 163362