نمایش تصویر مصور مظفری به نویسندگی اصغر گروسی و کارگردانی وحید نفر در ایرانشهر به روی صحنه رفت . این نمایش ایرانی توانست خود را به میزانِ بالایی به استانداردهای یک نمایش ایرانیِ تمام و کمال نزدیک کند .
نگاهی به نمایش تصویر مصور مظفری
سینماتوگراف و اُتول و مشروطه
7 دی 1400 ساعت 17:46
نمایش تصویر مصور مظفری به نویسندگی اصغر گروسی و کارگردانی وحید نفر در ایرانشهر به روی صحنه رفت . این نمایش ایرانی توانست خود را به میزانِ بالایی به استانداردهای یک نمایش ایرانیِ تمام و کمال نزدیک کند .
نمایش تصویر مصور مظفری به نویسندگی اصغر گروسی و کارگردانی وحید نفر در ایرانشهر به روی صحنه رفت . این نمایش ایرانی توانست خود را به میزانِ بالایی به استانداردهای یک نمایش ایرانیِ تمام و کمال نزدیک کند .
در ابتدا آنچه مخاطب را با خود همراه میسازد موسیقی زندهی اثر است که هم سبک اجراهای ایرانی را حفظ کرده و هم در هماهنگی با ریتمِ متنِ این نمایش بدون هیچ کمبودی ظاهر و شنیده شده است .
گرچه آمبیانسِ صدای بازیگران در شروع نمایش و ریتمِ گفتار متنِ نمایش توسط بازیگران بهتر بود ربع پرده پائین بیاید اما در طول اجرا همین ریتم حفظ شده است و البته با در نظر گرفتنِ متن کار مشکلی هم بود که بازیگران از پس آن برآمده بودند .
طراحی لباس و گریم و صحنه معقول بود و در واقع بارِ اثر را بر دوش اینها نگذاشته بودند .
متن از ورود سینماتوگراف و بعد ماشین توسط مظفرالدین شاه به ایران شروع میشود و به صدور فرمان مظفری و مشروطه و سپس مرگ شاه منجر میشود .
همین قالب مشخص و به اندازه از هوشمندی نویسنده میآمد ، برشی مهم از تاثیر قاجار و خاصه مظفرالدین شاه را روایت کرده است .
اما نقطهی قوت این نویسنده در این بود که برعکس روال نمایشهای ایرانی و یا کمدیهای روز و یا سطح سلیقهی مخاطب عام ، از بردن طنز و کمدی به سوی شوخیهای جنسی پرهیز کرده است .
بازیگران با توانایی در زمینه متد اکتینگ و متن با طنازی به معنای واقعی توانسته بود مفرح باشد .
نکتهی مهم دیگر این متن این بود که در قالب داستان و روایتِ خویش باقی اشکال نمایش ایرانی را هم معرفی میکرد از تعزیه تا سیاه بازی در لابلای این قصهی جذاب به مخاطب معرفی شده بود .
نکتهی بالا نشان میدهد این گروه و مخصوصا نویسنده برای این اثر پژوهش انجام داده است و آگاهی لازم را برای کاری که میخواهد انجام بدهد دارد .
در شخصیت پردازی متن به نوبهی خویش و کارگردانی و بازیگردانی به نوبهی خویش شخصیت های پررنگِ داستان را به پختگی خوبی رساندند مظفرالدین شاه ، ابراهیم خان عکاسباشی ، اتابک اعظم و حتی مطربانی که در یک صحنه باید توانایی خود را نشان میدادند .
در این متن به شکلی کاملا ظریف و نه آنقدری که به تکرارِ مخل برسد ، گریز به اصطلاحات زمان حال زده شده و کمی باز هم با مخاطبان درون سالن تعامل ایجاد کرده است .
برخوردهای فرمی در اجرای این نمایش یکی از درخشان ترین اتفاقها بود . به عنوان نمونه اسلوموشن اجرا کردن و حتی در صدا آن را رعایت کردن ، البته باز هم بسیار کم و به اندازه.
رعایت جزئیات در زمانی که لحن نمایش به سمت شبیه خوانی رفت و آن ورقه های باریک و ستونی ، اینها را مخاطب آگاه و کسی که سابقهی پژوهش نمایش ایرانی و خاصه تعزیه داشته باشد بدون شک امتیازات ویژهی این نمایش میداند .
چندین برخورد سورئال و زیر متنهای جذاب که از متن به بازیها چفت و بست شده بود نشان از هماهنگیِ کامل اجزای این نمایش داشت .
استفاده از زنپوش برای رساندن متن به برخورد های نقادانه بر علیه سانسور را همچنین میتوان از برخوردهای فرمی و درخشان این نمایش دانست . البته نشان دادنِ سانسور در طول تاریخ این سرزمین . رساندنِ متن در میانهی آن به این ماجراها و اینکه وجه دراماتیک اثر گره بخورد با تهدید و تحقیر ابراهیم خان را هوشمندانه دیدم .
در مجموع نکات بسیار ظریف و طنازانهای در این نمایش بود که میتوان آن را اثر قابل دفاعی دانست .
و در پایان نکتهی نگارنده این است که در سالهای جاری گویا در تئاتر گروههای مختلف نسبت به هم جبههی غلطی دارند و نباید فراموش کنند اگر جریانی موفق و ماندگاری در تاریخ تئاتر ایران داشتیم که نامش کارگاهِ نمایش بود ، دلیلش تعامل همهی انواع نمایش در فضایی صمیمانه و آزاد بود که همواره درگیر پژوهش بودند و تا همچون تعاملی دوباره ایجاد نشود آثارِ ماندگاری همچون شهر قصه از دل تئاتر ما بیرون نخواهد آمد . شهر قصه مثالِ بارز و ماندگارِ این تعاملِ موفق و هوشمندانه بود . به امید آشتیِ بیشتر و آگاهی بیشتر .
ساقی سلیمانی
پژوهشگر و منتقد
کد مطلب: 159270