فیلم مستند «شرق وحشی» به نویسندگی و کارگردانی مجتبی اسماعیل زاده در بخش بلند پانزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت به نمایش درآمد. این مستند بازروایتی است از سرگذشت پر مخاطره گل محمد کلمیشی (قهرمان رمان کلیدر). مستندساز به دنبال تصنیفهایی که از کودکی در مورد شخصیت گل محمد، به کرات شنیده بود، سعی دارد نگاهی دوباره به سرگذشت و اتفاقات حول محور شخصیت او بپردازد. سوژه مورد بررسی فیلمساز، براساس آنچه گفته میشود به شخصیتی اسطورهای و مبارز تبدیل شده و قابلیت پرداخت را دارد. فیلمساز در روایتی جستجوگرانه، به منطقه محل زندگی او و به دیدن خانوادهاش در میان ایل کلمیشی میرود و روایتهای متناقض را در مورد او به تصویر می آورد. در این فیلم از چند شیوه روایت استفاده میشود. در کنار بهرهمندی از گفتار متنی که در پلانهایی به توضیح ماجرا می پردازد، استفاده از شاهدان عینی که در حوادث واقعی زندگی گل محمد حضور داشتند، از نقاط مهم و قابل استناد فیلم است. شاهدان عینی از نوه علی ارباب تا نوه الداغی، دختر گل محمد و برادرزاده او بر سندیت و نزدیک شدن به واقعیت ماجرا کمک بسیاری میکند. نکته قابل تامل در این فیلم روایتهای متناقض این چهار نفر از شخصیت گل محمد به فراخور نسبتی است که با او دارند. دختر و برادرزادهاش او را مردی مومن و معتقد و مظلوم روایت میکنند. در حالیکه نوه الداغی و علی ارباب او را دزد و باجگیر میدانند. در ضمن این روایت، اهالی روستا نیز هر کدام چهرهای دو قطبی را میان انسان حقطلب و مبارز و دزد سر گردنه به دعوا مینشینند. در نهایت نیز پس از گذشت قریب به ۹۰ دقیقه از فیلم، تصویر درستی از او ارائه نمیشود و تنها بازگویی روایت شاهدان عینی اساس روایت قرار میگیرد. ضمن اینکه در پلانهای متعددی از یک پژوهشگر تاریخ برای پیشبرد روایت استفاده شده که او نیز نمیتواند به درستی در مورد شخصیت او نظر نهایی بدهد. اما براساس تصنیفهای معروفی که در وصف او سروده و خوانده شده، او را قهرمانی مبارز که تسلیم ظلم و بی عدالتی نمیشود، معرفی میکنند. بنابراین استناد اثر به قهرمان بودن او همان تصنیفی است که اصولا عامل اصلی پرداختن به زندگی گل محمد در ابتدا میشود و سیر دورانی را در پژوهش پیش میگیرد.
ضمن اینکه تاکید بسیار فیلمساز بر تصنیف «ننه گل محمد» در معرفی شخصیت او، از جامعیت اثر میکاهد. به جز در موارد اندکی که نامی از رمان کلیدر برده میشود، از روایت دولت آبادی در مورد شخصیت گل محمد استفاده نمیشود. این تاکید تا جایی است که پژوهشگر تاریخی مستند نیز بر اهمیت تصنیف در اسطورهسازی از شخصیت گل محمد تاکید بسیاری دارد و هیچ نامی از رمان کلیدر در ماندگاری و ثبت واقعهای تاریخی زندگی گل محمد نمیبرد. در حالیکه استفاده از وجوه مختلف و نمایش سوژه در کلیت و جامعیت آن، از اصول ابتدایی مستندسازی است. انکار نقش رمان کلیدر در ماندگاری شخصیت گل محمد و عدم استفاده از روایت آن در اثری با محوریت شخصیت اصلی رمان کلیدر، اثر مستند را ناقص و غیر علمی کرده است. در کل فیلم اگر استنادی بر روایت دولت آبادی از کلیدر میشود، از سوی راویانی است که در میان صحبتهای خود قصد اصلاح اطلاعات تاریخی را در رمان دارند. و فیلمساز به این نکته مهم و اصلی در روایت خود که اتفاقا چند وجهی و متناقض است اشارهای نمیکند. روایتی راشومون وار که هر کدام از شاهدان، بنابر نقش و جایگاهی که دارد سعی میکند جانب مقام و منزلت خانوادگی خود را حفظ کند. در کنار لزوم این روایتهای متناقض، بهرهگیری از روایتهای دیگر نیز در ترسیم شخصیتی جامع از گل محمد احساس میشود.
رویا سلیمی